واژههایی که شاید تنها یک بار در سال و آن هم تنها در روز درگذشت جهان پهلوان تختی میشنویم و بعد آنها را به بایگانی میفرستیم تا سال بعد و سالروزی دیگر، تا مسابقهای به جنجال کشیده شود و این واژهها بار دیگر مهمان ناخوانده صفحات مطبوعات و بحثهای ورزشی کشور شود. ورزشی که ناراستیهای ساختار آن و جنجالهای مدیر و مربی و بازیکن قرار است تنها با جریمه نصفه و نیمه یک یا چند بازیکن فوتبال درست شود. تفکری که اگر صحیح بود، شاید در ورزش به اصطلاح حرفهای فوتبال دیگر شاهد چنین اتفاقات ناخوشایندی نبودیم. اتفاقاتی که در همین فصل اخیر فوتبال بارها شاهدش بودیم، که به داورانی بی احترامی شد، بازیکنان و تماشاگرانی کتک خوردند و حتی حرمت مربیان و مدیران ورزشی نیز شکسته شد و آرای کمیته انضباطی نیز هیچگاه نتوانست از این تنشها جلوگیری و ساختار معیوب آن را اصلاح کند.
در ورزشی که به اجبار نام حرفهای گرفته، حالا فقط پول حرف اول را میزند. حکایت فوتبال حرفهای ایران، حکایت شاگرد تنبلی است که به زور پول قرار است رتبههای برتر را کسب کند. طبیعی است که در این آشفتهبازار، تنها و تنها پول نقش بازی کند و برخی از بازیکنان و مربیان نیز بیش از منافع باشگاه به منافع خود و قرارداد فصل آینده خود بیندیشند و در این بین تماشاگر یا هوادار فوتبال که نه با گردش بالای مالی فوتبال کاری دارد و نه از خصومتهای پنهان مدیران و حتی مربیان و بازیکنان خبر دارد، تنها انتظار دارد که یک فوتبال منصفانه و زیبا ببیند و نه مصاحبههای رنگارنگ قبل و بعد از مسابقهها یا جار و جنجال و دعواهای مدیریتی یا دعوای بازیکنان را.
فراموش نکنیم ورزش شامل سه عنصر و رکن اساسی سلامت، دوستی و اتحاد و ایجاد شادابی در جامعه است و میلیاردها تومان در ورزش هزینه و وزارتخانه ای تشکیل می شود تا روح زیبای ورزش در جامعه جاری شود. پس حیف است روح لطیف ورزش و احساسات پاک هواداران با اقدامات نسنجیده مدیران، مربیان و بازیکنان آسیب ببیند.