اولین روزهای اسفند ماه 84، ماموران گشت پلیس با جسد نیمه سوخته مردی در حاشیه کمربندی آزادگان روبرو شده و موضوع را به بازپرس ویژه قتل تهران گزارش کردند. در حالی که تحقیقات پلیسی برای شناسایی مقتول ناشناس آغاز شده بود، اقوام تازه دامادی به نام رامین با مراجعه به آگاهی تهران مدعی شدند این مرد جوان درحالی که روزگذشته با پرواز کرمانشاه به تهران آمده است، پس از خروج از فرودگاه مهرآباد به طرز عجیبی ناپدید شده است.
با توجه به شباهت ظاهری که بین جسد سوخته و جوان ناپدید شده وجود داشت، اقوام رامین با رفتن به پزشکی قانونی جسد وی را شناسایی کردند.
در نخستین مرحله از بررسیهای پلیس درباره این جنایت، کارآگاهان پلیس به بازجویی از خاله تازه داماد که آخرین بار با وی صحبت کرده بود پرداختند، هنگامی که وی گفت: رامین بعد از به زمین نشستن هواپیما با خانه ما تماس گرفت و گفت تا نیم ساعت دیگر به خانهمان میآید، این فرضیه که وی در مسیر فرودگاه از سوی فرد ناشناسی ربوده شده و به قتل رسیده باشد قوت گرفت.
به این ترتیب ردگیری تلفن همراه قربانی که پس از جنایت سرقت رفته بود در دستور کار پلیس جنایی قرار گرفت و سرانجام در تلاشی 4 ماهه ماموران توانستند جوانی به نام رضا را در 15 تیرماه امسال دستگیر کنند.
هنگامی که این مرد در بازجوییها به قتل جوان مسافر به انگیزه سرقت اموالش اعتراف کرد، پرونده برای صدور رای نهایی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
طمعکار شدم!
صبح یکشنبه مرد جنایتکار در شعبه 74 دادگاه کیفری استان در مقابل 5 قاضی دادگاه به دفاع از خود پرداخت.
در این جلسه پس از بیان کیفرخواست از سوی صفر خاکی به عنوان نماینده دادستان ، مادر تازه داماد در جایگاه قرار گرفته و گفت: پسرم تنها 20 روز بود که ازدواج کرده بود ، اما این مرد او را وقتی برای شرکت در آزمونی به تهران آمده بود با 25 ضربه چاقو به قتل رساند، به خاطر جنایتی که مرتکب شده است از دادگاه می خواهم او را به قصاص محکوم کند.
پس از این درخواست ،مرد جنایتکار در جایگاه قرار گرفته و با پذیرفتن اتهام قتل عمد در توضیح ماجرای جنایت گفت: روز حادثه مقتول را از میدان آزادی سوار خودرو کردم،به خاطر آنکه وی سر و وضع بسیار مرتبی داشت ، فکر کردم باید فرد بسیار ثروتمندی باشد، بنابراین در یک لحظه به ذهنم رسید که با قتل او دست به سرقت پولهایش بزنم.
وقتی به جای خلوتی رسیدیم، در فرصتی که پیش آمده بود با چکش به او حمله ور شده و ضربهای به سرش زدم، اما او خیلی قوی تر از من بود و بنابراین با من درگیر شد و منهم با چاقو پشت سر هم چندین ضربه به شکم و ران پایش زدم و وقتی که از حال رفت، جسد خونینش را به یک جاده خاکی در چهاردانگه برده و به آتش کشیدم، اما هنگامیکه به سراغ کیف مقتول رفتم ،در داخل آن فقط 80 هزار تومان پول نقد پیدا کردم.
رضا در پایان دفاعیاتش با ابراز پشیمانی از عمل خود از اولیای دم تقاضای بخشش کرد و با ختم جلسه دادگاه قرار است حکم درباره پرونده صادر شود.