براساس این ادعا عملیات یادشده که به اندازه حملات 11سپتامبر پرابهام و حیرتآور است، در کمتر از یک ساعت و در یکی از خیابانهای اصلی ابیت آباد پاکستان و نه در کوههای تورابورای افغانستان، از سوی شمار معدودی از نیروهای هوانیروز آمریکایی انجام شد. فارغ از تمامی حملات، عملیاتها و اقداماتی که واشنگتن با این انگیزه و شاید به همین بهانه در مناطق مختلف دنیا انجام داد، این پرسش مطرح میشود که چرا اسامه بنلادن باید در این برهه زمانی کشته میشد و در عین حال آیا این انفجار رسانهای خواهد توانست سرشاخههای فرعی و محلی القاعده را مسدود سازد و جهان بهطور عام و ایالات متحده بهطور خاص از دست آنها در امان خواهند ماند یا خیر؟ برای رسیدن به نتیجهای مشخص درباره اهداف این عملیات، باید مقدماتی را درنظر داشت؛ در عرصه میدانی، طالبان در روزهای گذشته عملیات بهاره خود را در پاکستان و افغانستان آغاز کرده و این بهمعنای شدت گرفتن حملات علیه آمریکاییهاست.
این امر بیتردید مساوی با کشتهشدن تعداد زیادی نظامی و غیرنظامی خواهد بود. علاوه بر این، ایالات متحده و نیز انگلستان و آلمان قرار است در سالجاری میلادی مسئولیتهای نظامی در افغانستان را به دست نیروهای داخلی بسپارند و بهطور تدریجی از این کشور خارج شوند. اما در عرصه دیپلماتیک، دولت اوباما در سالهای گذشته با دشواریهای گستردهای مواجه شد. پیروزی انقلابهای دمکراسیخواه در جهان عرب و در نتیجه بیمعنیشدن اتخاذ رویکرد مسلحانه در تعامل با بیگانگان از سوی جوانان عرب، درهم شکسته شدن اقتصاد دنیا و در نتیجه گسترش بیکاری آمریکاییها در روزگار اوباما باعث شده است تا اوباما در عرصه بینالمللی طی ماههای اخیر سیاستهای صلحجویانهتری را نسبت به دولت جورج بوش در پیش گیرد.
از همین روست که از شرکت گسترده در جنگ ناتو علیه لیبی خودداری کرد تا بدینترتیب فشار اقتصادی علیه مردم آمریکا اعمال نشود و در همین راستا قصد دارد نیروهای خود در افغانستان و عراق را هم به کشور بازگرداند و باز از همین روست که واشنگتن در مخالفت بغداد با ابقای نیروهایش در عراق چندان اصراری نورزید و در نهایت به محض اعلام آغاز عملیات بهاره طالبان در افغانستان، به سرعت جسد بنلادن را بهعنوان پیروزی بزرگ رو کرد.شاید بتوان گفت تمامی این اهداف و تاکتیکهای کوچک و بزرگ زیر سایه یک هدف بسیار بزرگتر و استراتژیکتر قرار گیرد و آن زمینهسازی برای اعلام پیروزی دیگری تحت عنوان پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاستجمهوری آتی است. و شاید از همین رو باشد که آمریکا به جای آنکه در یک عملیات هوایی ضمن بمباران کامل ساختمان محل اقامت اسامه بنلادن، آن را با خاک یکسان کند، با ارسال نیروهای هوانیروز و زمینی سعی در زنده اسیر گرفتن وی داشت تا او را در مقابل دوربینهای تلویزیون و در مقابل دیدگان چند صد میلیون آمریکایی قرار دهد تا این پیروزی تضمین شود. نکته جالب اینجاست که مخفیگاه بنلادن در یکی از خیابانهای اصلی شهری در پاکستان بود و نه در غارهای تورابورا.
بر این اساس نیروهای آمریکا بسیار راحتتر میتوانستند موقعیت بنلادن را خیلی پیشتر از اینها و نه در حال حاضر ردیابی و شناسایی کنند . به هرحال زنده شدن موضوع بنلادن در سطح افکارعمومی جهان فواید بسیاری برای اوباما به همراه خواهد داشت چرا که راه را برای بقای او بر کرسی ریاست تا 4 سال دیگر هموار کرد، آمریکا با چالش مهمتری مواجه است و آن القاعدههای کوچکتری در مغرب اسلامی، شبهجزیره عرب، عراق و دیگر مناطق جهان سربرآوردهاند. بریدن سر این تشکیلات کوچک مشکل نوپدیدی است که بیتردید دیر یا زود گریبان اوباما و دولتش را خواهد گرفت؛ چرا که این سازمانها و کادرهای رهبری القاعده با توجه به عدمتمایل فراوان به ایمن الظواهری، خواهند کوشید تا خلأ ناشی از بنلادن را خود پر کرده تا بهنحوی از انحا، رهبری را به مقرهای خود منتقل کنند.