برای یافتن آدرس دست به جنایت زدم

ظهر نوزدهم فروردین 84 مردی با پلیس تماس گرفته و با بیان اینکه لحظاتی قبل شاهد جنایتی مرگبار در باغ‌های شهریار بوده است، از آنها کمک خواست.
 هنگامی که ماموران پاسگاه قاسم‌آباد با حضور در محل حادثه، با جسد غرق در خون مرد جوانی روبرو شدند به بازجویی از شاهد ماجرا به نام  حسن پرداختند، این مرد در توضیح ماجرا به ماموران گفت: دقایقی قبل در حالی که همراه پسر کوچکم در حال رفتن به باغمان بودیم، ناگهان متوجه جر و بحث دو سرنشین یک خودروی پیکان شدم،وقتی که خوب دقت کردم یک نفر از آنها به نام صادق را شناختم، این مرد با چاقو ضربه ای را به مرد ناشناس وارد کرد و درحالی‌که او مجروح شده بود با خودرو پیکان متواری شد. با اظهارات شاهد حادثه، کارآگاهان جنایی به تحقیقات گسترده ای برای ردیابی صادق و شناسایی هویت مقتول پرداختند. در حالی که بررسی های پلیسی ادامه داشت، روز بعد خانواده مردی به نام افشین که از ناپدیدشدن وی خبر داده بودند، جسد مرد ناشناس را که یک راننده آژانس بود شناسایی کردند.
در بازجویی از مسئول آژانس،  وی با دیدن عکس صادق  مرد جوان را به عنوان آخرین مسافر مقتول شناسایی کرد.  در حالی که تمامی دلایل نشان می داد که احتمالا سرنخ جنایت باید در دستان صادق باشد، وی 4 ماه بعد از جنایت در خانه‌ای در شرق تهران دستگیر شد. متهم در جریان بازجویی ها با اعتراف به جنایت مدعی شد زمانی که به دنبال یافتن آدرس همسر صیغه‌ایش بوده با این مرد درگیر شده و او را به قتل رسانده است با این اعترافات، پرونده برای صدور رای نهایی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جستجوی یک آدرس
در جلسه محاکمه مرد جنایتکار در شعبه 71 دادگاه کیفری، بعد از درخواست قصاص از سوی اولیای دم، شاهد حادثه به بیان ماجرا پرداخت و مدعی شد  روز حادثه درحالی‌که برای برداشتن گازوئیل به باغمان رفته بودیم بعد از پیاده شدن از کامیونم متوجه درگیری بین صادق و مقتول شدم، درحالی‌که شاهد ماجرا بودم، بعد از جنایت صادق چندین بار با من تماس گرفت و تهدید کرد اگر بخواهم ماجرا را برای پلیس تعریف کنم من و یا اعضای خانواده ام را به قتل می رساند. او حتی چند هفته قبل نیز بارها از زندان تماس گرفت و مرا تهدید به مرگ کرد. در ادامه جلسه دادگاه متهم به قتل با قبول اتهام قتل عمدی در توضیح جنایت گفت: ماهها قبل از جنایت با زن جوانی آشنا شده و او را صیغه کردم اما بعد از 5 ماه با او دعوایم شد و صیغه نامه را پاره کردم و بعد از آن دیگر او را ندیدم در حالی که برای یافتن او به همه جا سر زده بودم، بعد از گذشت مدتی حسن( شاهد ماجرا)  پیش من آمد و گفت: یک راننده آژانس به نام افشین از  این زن خبر دارد .
 شب قبل از جنایت، حسن به من تلفن کرد و از من خواست افشین را به باغ بکشانیم، بنابراین به آژانس رفتم و او را به باغ کشاندم. وقتی از ماشین پیاده شدیم عکس زن را به افشین نشان دادم و از او خواستم آدرس او را به من بدهد اما او گفت: تنها 2 هفته قبل این زن را به عنوان مسافر سوار خودرواش کرده و او را نمی شناسد. سر این ماجرا با یکدیگر درگیر شدیم که ناگهان حسن از پشت سر مرا هول داد و چاقو به پای مقتول فرو رفت و او جان باخت. او در ادامه گفت:  حسن خودش مرا برای پیداکردن زن صیغه‌ای‌ام تحریک کرد و به محل جنایت کشاند حالا هم از این کار پشیمانم.
بر پایه این گزارش با انجام دفاعیات وکیل مدافع متهم به قتل قرار است حکم ظرف مدت قانونی صادر شود.