در این باره با دکتر سیدمحمد مرندی، دانشیار دانشگاه تهران گفتوگو کردهایم.
- محتوای سخنرانی هفته گذشته باراک اوباما درباره سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه را چگونه ارزیابی میکنید؟
آنچه بهنظر من میرسد این است که آمریکا از اوضاع و احوال جاری خاورمیانه بسیار نگران است و این برداشت در آمریکا وجود دارد که اوضاع تدریجاً از دست خارج میشود. خیلی از نخبگان آمریکایی بر این نکته تصریح میکنند، مثلاً چز فریمن که اوباما درنظر داشت وی را بهعنوان مسئول تدوین برآورد اطلاعات ملی این کشور منصوب کند اما با فشار صهیونیستها از این کار بازماند.
او تصریح میکند که آمریکا ناچار است از خاورمیانه خارج شود؛ چرا که ظرفیت اقتصادی این کشور رو به نزول است و کنترل منطقه مشکلتر میشود. بهرغم اینکه به نظر میرسد اوباما میکوشد به گونهای سخن بگوید که القا کند اوضاع تحت کنترل است و آمریکا در موقعیت مناسبی قرار دارد اما بهنظر بنده و بسیاری از ناظران غربی سخنرانی اوباما نشان داد که وی نگران است. به بیان دیگر، این سخنرانی انفعالی بود. این سخنرانی نه تنها ابتکار محسوب نمیشود بلکه انفعالی و مملو از نگرانی است.
- بهنظر شما از این پس هم سیاست آمریکا در خاورمیانه همچنان دچار معیارهای دوگانه است؟ مثلاً در وقایع اخیر بهنظر میرسد واشنگتن از تغییر برخی حکومتها استقبال میکند اما با اکراه با امکان تغییر حکومت در برخی کشورهای دیگر برخورد میکند.
به اعتقاد من سیاست آمریکا در این زمینه نه تنها دوگانه نیست که کاملاً یگانه است. آمریکاییها در هیچ جایی از خاورمیانه با منافع مردم همسویی ندارند، حتی در سوریه. آمریکا نسبت به سوریه دودل است.
از یک طرف میبینیم زمانی که ناآرامیهای سوریه پیش آمد، هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا بشار اسد را اصلاحطلب خواند. حتی الان هم آمریکاییها نسبت به سوریه نگاه دوگانهای دارند. اما در هر صورت فقط منافع خود را درنظر میگیرند. در تونس، اوباما بهگونهای صحبت میکند که گویی از ابتدا چنین وضعی را میخواسته است.
در مصر که وضعیت بدتر بود؛ زیرا ابتدا وایزمن در مقام نماینده کاخ سفید به قاهره رفت و گفت مبارک باید بماند اما بعد به قدری رسوایی بر سر این اعلام موضع پیش آمد که کاخ سفید ناچار شد از این توصیه فاصله بگیرد و مبارک سقوط کرد. یا مثلاً اشاره اوباما را در همین سخنرانی به مردم بحرین درنظر بگیرید که آنان را با قبطیان مصر مقایسه کرد. وی مردم بحرین را به عنوان اقلیت در این کشور و دولت آن را دولتی مشروع معرفی کرد که باید با مردم کنار بیاید. به عبارت دیگر نوعی برابرگزینی اخلاقی میان آنها برقرار کرد.
وی گفت شیعیان بحرین به مانند قبطیان مصر باید از حقوق برخوردار باشند. این در حالی است که شیعیان بحرین دست کم 70 درصد جمعیت بحرین را بهرغم تلاش خاندان آل خلیفه برای آوردن سنیمذهبان از دیگر کشورها و اعطای تابعیت با هدف تغییردادن ترکیب جمعیتی تشکیل میدهند. بنابراین آمریکا در هیچ جایی در خاورمیانه از دمکراسی و حاکمیت مردم طرفداری نکرده است.
- اشاره به موضوع مرزهای 1967 در سخنرانی اوباما چه واکنشی در داخل آمریکا داشت؟
این موضوع با واکنش لابی صهیونیستی در داخل آمریکا روبهرو شد. اما این بحث و ماجرای مرزهای 1967 از زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون مطرح بوده و اوباما حرف جدیدی نزده است. با وجود این، هیچ شکی نیست که دولت آمریکا چیزی را به رژیم صهیونیستی تحمیل نخواهد کرد؛ یعنی اگر این رژیم با این موضوع کنار نیاید، محال است آمریکای فعلی اقدامی خلاف منافع رژیم صهیونیستی انجام دهد. اصلاً چنین امری متصور نیست. بسیاری از تحلیلگران خاورمیانه اصولاً معتقدند راهحل 2 کشور مرده است. آنقدر در کرانه باختری شهرک ساختهاند که عملاً جایی برای عقبنشینی نمانده است.
وضع مانند آفریقای جنوبی در زمان آپارتاید شده است که برای سیاهپوستان نقاطی درنظر گرفته بودند که در محاصره مناطق سفیدپوستنشین بود. اوباما در سخنرانی خود از یک طرف میگوید امنیت رژیم صهیونیستی باید حفظ شود و از طرف دیگر میگوید فلسطینیان باید دولتی داشته باشند که نیروی نظامی نداشته باشد. اما در جایی که از امنیت این رژیم صحبت میکند، میگوید هر کشوری حق دارد از خود دفاع کند، این در حالی است که قبلاً گفته است که فلسطین باید کشور خود را داشته باشد، البته بدون نیروی نظامی. این تناقض است. چطور است که همه کشورهای جهان میتوانند ارتش داشته باشند و از خود دفاع کنند، اما فلسطینیها نتوانند؟ سخنرانی اوباما از این تناقضها کم ندارد.