- آقای دکتر مرندی اصولا شما دیپلماسی عمومی را چگونه معنا میکنید؟
مرندی: دیپلماسی عمومی یک حوزه مشخصی است و توسط متخصصین این حوزه تعریف شده است و خیلی هم مسئله پیچیده ای نیست. نهادهای دیپلماسی عمومی یک کشور تلاش می کنند تا افکار عمومی کشور هدف را تحت تاثیر قرار دهند تا این کشور بتواند به واسطه دیپلماسی عمومی اهداف خود را در حوزههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی به پیش ببرد. دولتها به واسطه ارگان های حکومتی و غیر حکومتی دیپلماتها، خبرنگاران و حتی هنرمندان و آثار هنری تسخیر قلوب مردمان را دنبال میکنند. دیپلماسی عمومی حتی نهادهای مدنی مانند احزاب، اتحادیههای کارگری، موسسههای آموزشی و مذهبی و همچنین اقلیتها را هدف قرار میدهد. تقریبا با قاطعیت میشود گفت که غالب اندیشمندان غیر غربی بر این باورند که دیپلماسی عمومی غرب معمولا اهداف خیرخواهانهای را تعقیب نمیکند.
- آیا به نظر شما نظام نقش مؤثر و مستقیمی در دیپلماسی عمومی و یا پرورش افراد برای این منظور دارد؟
باید داشته باشد و در حوزه سخت افزاری تا حدودی موفق بوده ولی متاسفانه در زمینه تربیت نیروی انسانی عملکرد خیلی خوبی نداشته است. بلکه به نظر من در زمینه پرورش نیروی انسانی متفکر شجاع و هنرمند کاری انجام نگرفته است.
- آیا تا به حال هیچ شخصی و یا ارگانی از شما خواسته تا در مصاحبه و مناظره با رادیو و تلویزیونهای بیگانه حاضر شوید؟
خیر. تا به حال کسی با بنده صحبتی نکرده است. بلکه به نظر من مسوولین مختلف نظام که در این حوزه مشغول به کار هستند اهمیتی برای این کار قائل نیستند. به یاد ندارم کسی از حوزه دیپلماسی یا رسانهای در این هفت سال با بنده تماس گرفته باشد و تعریف یا نقدی کرده باشد. حتی رییس پرس تی وی یک بار با بنده در این سالها تماس نگرفته است و تنها یک باربه مدت نیم ساعت ایشان را ملاقات کردم. جالب اینجاست که وقتی به کشورهای مختلف سفر میکنم افراد زیادی در کوچه و بازار و دانشگاه اظهار محبت میکنند و بسیاری تصور میکنند که بنده از مقامات عالی رتبه نظام میباشم. در حالی که من فقط یک عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هستم. جالب است که خبرنگاران خارجی و برخی مقامات خارجی هم تصور میکنند که بنده فردی با نفوذ و موثر هستم ولی خبر ندارند که بنده در این سالها هیچ فعالیت غیر مرتبط با دانشگاه تاکنون نداشتهام. البته بنده هیچ توقعی ندارم ولی مقاله سایت مشرق این شائبه را ایجاد میکند که بنده به نوعی دیپلمات عمومی جمهوری اسلامی ایران هستم در حالی که فقط از باب انجام وظیفه و از روی دلسوزی این کار ها را انجام داده ام گرچه بارها توسط دشمنان تهدید به مرگ شدم و هزاران مطلب علیه بنده در سایتهای مختلف نوشته شده است ولی تا به حال یک ریال هم از جمهوری اسلامی برای شرکت در کنفرانسها، سمینارها و رسانههای خارجی دریافت نکردهام. البته اگر کشور ما نیروی انسانی را در این حوزه تربیت میکرد و از آن ها حمایت مالی و معنوی میکرد کار خیلی خوبی می بود اما آن یک بحث دیگری است.
- آیا افرادی که به صورت مستقل در دیپلماسی عمومی نقش ایفاء میکنند محدود به همین سه نفر نامبرده در این مقاله هستند؟
بله چندین نفر هستند. آقای دکتر (محمد جواد) لاریجانی و دکتر ایزدی هر کدام در رسانههای انگلیسی زبان خارجی چندین بار ظاهر شدهاند ولی در حوزه عربی برخی افراد هستند که شاید بیش ازهزار بار در رسانههای مختلف به خوبی از جمهوری اسلامی ایران و مردم عزیزمان دفاع کردهاند. امثال آقای امیر موسوی و یحیی میرزایی حقیقتا درخشیدند ولی برای این کار از دولت ایران چیزی دریافت نکردهاند در حالی که به نظر بنده باید مدال درجه یک خدمت بگیرند. و بنده به نوبه خود دست آقایان موسوی و میرزایی را میبوسم. به نظر من کسی جز خدا قدر اینها را نمیداند. البته امثال آقای حسین رویوران، محمدرضا زائری،محمدصادق الحسینی، حسن تیزمغز و حسن هانیزاده هم در کنار دیگرانی که نامشان را به یاد ندارم خدمات ارزنده ای را انجام داده اند که کمتر کسی از آنها خبردار است.
- مطلب دیگری از آن مقاله که به نظر نیازمند توضیح میباشد تاریخچه تشکیل دانشکده مطالعات جهان است.لطفا تاریخچه شکل گیری موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا که بعدها به دانشکده مطالعات جهان تغییر نام داد را بیان کنید؟
اشتباهی که در مقاله شما بود در ارتباط با دانشکده مطالعات جهان و نقش بنده در تاسیس آن بوده است. دانشکده مطالعات جهان از تو دل موسسه ای به نام موسسه مطالعات آمریکای شمالی و اروپا در آمده است. این موسسه در سال 1383 تاسیس شد و در ادامه در سال 1387 دانشکده به پیشنهاد رییس وقت دانشگاه تهران مرحوم آیت الله عمید زنجانی و سپس در زمان ریاست دکتر فرهاد رهبر به وجود آمد. بر خلاف آنچه که در مقاله نوشته شده است نقش اصلی را در تاسیس موسسه و سپس دانشکده را بنده ایفا نکردم. در واقع فکر اولیه موسسه از جناب حجه الاسلام والمسلمین دکتر سید سعیدرضا عاملی بود. بنده از همان اوایل کار با ایشان که استاد گروه ارتباطات دانشگاه تهران هستند همکاری میکردم ولی بیشتر مسوولیت و زحمات با ایشان بود و واقعیت این است که به سختی کار موسسه و دانشکده پیشرفت و علت عمده موفقیتهایمان به دلیل وجود همکاران و دانشجویان متعهد، متخصص و با اخلاق میباشد و دکتر عاملی امور را با صبر و متانت و تلاش فراوان مدیریت میکردند.
- درپایان اگر نکته ناگفتهای دارید که نیازمند توضیح است بفرمایید.
انشاءالله موفق باشید و از شما و همکارانتان تشکر میکنیم.
منبع: مشرق