نرگس رضایی: وقتی از آقای محمدیان می‌خواهم از مشاهداتش در مورد ترافیک تهران بگوید تا یک ارزیابی کلی از مشکل داشته باشیم، در نخستین مورد به راننده‌هایی اشاره می‌کند که سعی در سوار کردن مسافر دارند و به این منظور ویراژ می‌دهند، دنده عقب می‌گیرند و پشت سر خود صف طویلی از ترافیک راه می‌اندازند که تأثیر آن در گره خوردن ترافیک کمتر از پارامترهای دیگر نیست.


او به قدری از این موضوع تعجب می‌کند که حین تعریف آن ، به رسم عادت ایرانی‌‌اش لبش را می‌گزد و بارها تأکید می‌کند که در هیچ کدام از کلانشهرهای بزرگ دنیا که برای ترافیکشان مدل داده و پروژه اجرایی کرده چنین صحنه‌ای ندیده است. او که مدل‌ها و طرح‌های ترافیکی متعددی برای شیکاگو و شهرهای اروپایی و آسیایی ارائه داده و در دانشگاه ایلینوی شیکاگو، ترافیک تدریس می‌کند این رفتار ترافیکی شهروندان تهرانی را چندش‌آورتر از تضییع حقوق دیگران در رانندگی می‌داند و در یک نتیجه‌گیری کلی می‌گوید رانندگی ایرانی‌ها ماجراجویانه است و برای همین هر وقت در تهران سوار تاکسی می‌شود هرگز جلوی ماشین نمی‌نشیند.

البته آقای پروفسور گفته‌هایی هم از تخلفات مردم دیگر کشورها دارد و به‌عنوان نمونه از کاسبی کودکان کم سن و سال جاکارتایی از طریق عبوردادن راننده‌ها از طرح ترافیک می‌گوید که چشم‌‌هایش را گرد کرده. آنچه در ادامه می‌خوانید مصاحبه همشهری با این مدرس ترافیک بین‌المللی است که برای ارائه مدل‌های ترافیکی به مدیران ترافیک تهران به ایران سفر کرده، البته تعریف می‌کند قرار بوده در یک کنفرانس دیگری هم شرکت کند که لغو شد. این مصاحبه را در ساختمان معاونت حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران انجام داده‌ایم و آقای محمدیان بارها تکرار می‌کند امان از چراغ قرمزها و رانندگی تهرانی‌ها... .

  • چراغ قرمزهای تهران داد شما را هم که درآورده؟

فاجعه است. کلافه می‌کند. اگر راننده‌ها هم بخواهند مقررات را رعایت کنند و درست برانند، این سیکل طولانی چراغ‌های قرمز نمی‌گذارد. به قدری طولانی است که راننده را کلافه می‌کند و می‌خواهد هرطور شده از آن فرار کند. سیگنال زمان‌بندی چراغ‌ها در همه جهات در کل دنیا 120 ثانیه است که در شرایط اضطراری، تأکید می‌کنم در شرایط اضطراری این زمان به 180 ثانیه می‌رسد ولی در تهران این زمان صرفا در یک جهت بالای 200 ثانیه است. امروز صبح خودم شاهد بودم که این زمان 220 ثانیه طول کشید و این میزان زمان واقعا خسته‌کننده است و به راننده فشار عصبی وارد می‌کند. این زمان برای تغییر رنگ چراغ‌ها نه معقول است و نه استاندارد و حداقل در شهرهایی که مسافرت کرده‌ام و مدل ترافیک‌شان را بررسی کرده‌ام چنین چیزی را ندیده‌ام.

  • یعنی اگر شما هم جای راننده‌های تهرانی بودید همین کار را می‌کردید؟

من که جرات نمی‌کنم در تهران رانندگی کنم. آژانس هم که می‌گیرم هیچ وقت جلو نمی‌نشینم و اگر هم بخواهم جلو بنشینم تمام طول مسیر دستم را جلوی داشبورد می‌گیرم و خدا خدا می‌کنم مشکلی پیش نیاید.

  • از رانندگی هندی‌ها که بدتر نیست، خلاف جهت می‌آیند، راهنما نمی‌زنند و بوق هم که به‌جای تمام علائم عمل می‌کند.

اینجا هم وضعیت خیلی بهتر نیست و من حداقل در 3-2 روزی که تهران بوده‌ام مواردی از تخلف‌هایی که گفتید را دیدم. شاید رانندگی تهرانی‌ها بهتر از هندی‌ها نباشد اما از رانندگی عرب‌ها کمی بهتر است.

  • موضوعی هم که خیلی باعث شگفتی و تعجب شما شده بود و تعریف می‌کردید که هیچ جای دنیا شاهد چنین رفتار ترافیکی نبوده‌اید را توضیح می‌دهید؟

متأسفانه چیزی که من در یکی از خیابان‌های غرب شهر دیدم و فکر می‌کنم مسئولان ترافیک تهران در ارزیابی‌هایشان از علل و گره‌های ترافیکی کمتر به آن توجه کرده‌اند این بود که عده‌ای از رانندگان برای سوار کردن مسافرها یا مسافرنماهایی که کنار خیابان ایستاده‌اند مدام توقف می‌کنند، بوق می‌زنند، دنده عقب می‌گیرند و پشت سر خود صف طویلی از ترافیک را ایجاد می‌کنند که خود این مسئله جدا از بعد اجتماعی قضیه که من آن را بسیار زشت و چندش‌آور می‌دانم در افزایش ترافیک مؤثر است چون گلوگاه ایجاد می‌کند و ما عملا شاهد یک ترافیک عریض و طویل در چنین جاهایی هستیم. اوج بحران هم زمانی است که چندین ماشین به این منظور توقف می‌کنند و یک لاین به این دلیل دچار اختلال در حرکت ماشین‌ها می‌شود. از همه بدتر اینکه پلیس هم برخوردی با این افراد نمی‌کند. چرا که اینجا صرفا تخلف اجتماعی صورت نمی‌گیرد بحث تخلف رانندگی هم مطرح است و یک راننده به هیچ عنوان حق ندارد در مسیر حرکت رانندگان دیگر اختلال ایجاد کند. آن هم با تکرار مکرر تخلف‌ها؛ دنده عقب گرفتن و دور زدن‌های متوالی.

  • این رفتار ترافیکی تا چه حد ترافیک شهر را دامن می‌زند؟

اندازه دیگر تخلف‌های رانندگی که در تردد ماشین‌ها اختلال ایجاد می‌کند و زمان سفر را طولانی می‌کند. اگر چنین رفتار ترافیکی در کشورهای دیگر صورت گیرد پلیس به‌شدت برخورد می‌کند. می‌دانم در تورنتو پلیس اینگونه راننده‌ها را دستگیر می‌کند و در شیکاگو که 15 سالی است در آن زندگی می‌کنم چنین چیزی ندیده‌ام و مطمئنم اگر چنین مسئله‌ای باشد پلیس صددرصد برخورد شدید می‌کند.

  • شما به چند مورد از علل ترافیک تهران اشاره کردید که مشکلات فنی و تخلفات رانندگی از جمله آنها بود. اگر یک ارزیابی کلی از علل و عوامل دخیل در این رابطه داشته باشید چه می‌گویید؟

از نظر من وضعیت ترافیک تهران خیلی بغرنج و پیچیده نیست و مشکل بزرگی نیست که بخواهند حلش کنند. مشکل این است که ابعاد مختلف دارد و صرفا به یک بعد خاص محدود نمی‌شود. نه مشکل برنامه وجود دارد و نه مدیریت آن ضعفی دارد. مسئله این است که از زمان شکل‌گیری شهر تمام شبکه را یکپارچه ندیده‌اند و سیستم‌ها هم یکپارچه برنامه‌ریزی نشده‌اند و این مسئله است که موضوع را پیچیده می‌کند. چیزی که در ترافیک اهمیت دارد هماهنگی تمام اجزای سیستم حمل‌ونقل با یکدیگر است به این صورت که مترو جدا از بی‌آرتی و دیگر سیستم‌های حمل‌ونقل در نظر گرفته نشود.

  • اگر مدیر ترافیک تهران بودید با همه مشکلاتی که خودتان می‌دانید و آشنایی دارید چه کار می‌کردید که وضعیت قابل تحمل شود؟

همان‌طور که گفتم تمام مجموعه را یکپارچه در نظر می‌گرفتم. مترو و بی‌آرتی را به‌عنوان پایه و اساس سیستم حمل‌ونقل شهری قرار می‌دادم و تاکسی و اتوبوس را به‌عنوان تغذیه‌کننده آن. ضمن اینکه اصلاح هندسی دقیقی به عمل می‌آوردم و هرچه بودجه داشتم برای فرهنگسازی‌ و آموزش شهروندان هزینه می‌کردم چون معتقدم رفتار ترافیکی شهروندان مهم‌ترین پارامتری است که نقش پارامترهای دیگر را تحت‌تأثیر سوء قرار می‌دهد و همان‌طور که پیش‌تر گفتم رانندگان کمتر حقوق دیگران را رعایت می‌کنند و تضییع حقوق دیگران از رفتارهای ضدارزشی است که متأسفانه ارزش شمرده می‌شود و این مسئله در ابعاد مختلف، ترافیک شهر را دامن می‌زند و اگر شهروندان تهرانی رفتار ترافیکی درستی داشتند شاید مسئله به این صورت بغرنج نمی‌شد. وقتی رانندگان تخلف و عدم‌رعایت مقررات رانندگی را زرنگی می‌دانند و به طرز خودخواهانه‌ای می‌خواهند زودتر به مقصد برسند طبیعی است که هر چقدر بزرگراه بسازیم و خیابان‌ها را تعریض کنیم مشکل حل نخواهد شد و به جرات می‌توانم بگویم سهم رفتارهای غلط ترافیکی در پیچیده شدن ترافیک، اگر بیشتر از پارامترهای مهندسی نباشد کمتر نیست.

  • آیا می‌توان ترافیک شیکاگو و تهران را مقایسه کرد؟

از نظر جمعیت می‌توان این کار را کرد چون شیکاگو 8 میلیون و خرده‌ای جمعیت دارد و مثل تهران حجم بالایی از سفرهای درون شهری در آن انجام می‌شود اما از جهات دیگر اصلا نمی‌توان این کار را کرد. ما در شیکاگو هم ترافیک داریم و اینطور نیست که تردد سهل و روان باشد اما مثل تهران پیچیده نیست و علتش هم این است که شهروندان با رعایت اصول و رفتارهای درست ترافیکی نظم خاصی به آن داده‌اند و یک راننده در شیکاگو مثل راننده تهرانی مدام لاین عوض نمی‌کند و لایی نمی‌کشد.

  • ظاهرا برخی مدل‌های ترافیکی شیکاگو و بسیاری از شهرهای بزرگ را شما طراحی کرده‌اید نکته‌ای هست که بگویید.

مدل‌های زیادی را برای ترافیک شیکاگو طراحی کرده‌ام که از یکی از آنها خاطره‌ جالبی دارم. ما در یکی از طرح‌هایمان که جهت و زمان سفرهای درونشهری را مشخص می‌ساخت به‌عنوان پایلوت کار تردد گروهی از شهروندان را مورد بررسی قرار دادیم که البته برخی لطف می‌کردند فحش می‌دادند و برخی هم بعد از انجام بررسی‌ها از ما درخواست‌های عجیبی داشتند؛ به‌عنوان نمونه آقایی آمده بود و می‌گفت می‌خواهم بدانم همسرم کجا می‌رود و چه کار می‌کند و از این موارد که برای تیم پژوهشی ما جالب بود. به‌هرحال امروزه مدیران مدلی از میزان مصرف و رفتارهای شهروندان به‌دست می‌آورند تا برنامه‌ریزی‌های همه جانبه‌ای داشته باشند. علاوه بر شیکاگو مدل بوگوتا، تورنتو و دبی و جاکارتا را هم کار کرده‌ام.

  • تهیه مدل جاکارتا سخت نبود، با توجه به فرهنگ راننده‌هایش که دست کمی از ایرانی‌ها ندارند؟

چرا اتفاقا، هر طرحی ارائه می‌دادیم مردم یک راهی برای تخلف پیدا می‌کردند. 8 سال پیش بود که مدل جاکارتا را کار کردم. یک روز که به یکی از خیابان‌ها رفته بودم تا ببینم طرحم چه تأثیری داشته، دیدم بچه‌هایی کم سن و سال دور تا دور خیابان نشسته‌اند و حرکتی هم نمی‌کنند علت را که پرسیدم گفتند راننده‌ها اینها را سوار می‌کنند تا از طرح رد شوند و در واقع می‌شود گفت اینطوری کاسبی می‌کردند و من ساعت‌ها به این موضوع فکر می‌کردم که راننده‌ها چقدر می‌توانند باهوش باشند چون این موضوع هرگز به ذهن ما نمی‌رسید.