شاید هر کس دیگری هم جای شمقدری بود بعد از نامه حمایتآمیز از کسی که به جرم ستایش از آلمان نازی و هیتلر از کن اخراج شده بود، همین کار را میکرد؛ بهخصوص اینکه او در انبوه واکنشهای صورتگرفته به نامهاش، از منظر همه مورد انتقاد قرار گرفته بود که ما جز خصومت با رژیم صهیونیستی، با فاشیسم هم مخالفیم و قاعدتا نباید از تمجیدکننده فاشیسم و نازیسم حمایت کنیم؛ حتی اگر یک جمله هم میان صحبتهایش بوده که با مواضع ما همخوانی داشته باشد.
هرچند شمقدری در نشست دیروز از تاثیرگذاری نامهاش به مدیر کن سخن به میان آورد و گویا مصداق تاثیرگذاری هم از نظرش مشخصشدن وکیل مدافعان کن بوده است. اینکه بخواهیم از تمام تصمیماتی که میگیریم با هر تبعات، دامنه و بازتابی دفاع کنیم، نتیجهاش همین چیزی میشود که دیروز در نشست خبری شمقدری ملاحظه کردیم. معاون امور سینمایی که در دوران حضورش تلاشهای درخور توجهی هم برای بهبود اوضاع سینما انجام داده، تاکنون حاضر نشده بپذیرد که برخی تصمیماتش نسنجیده بوده و پاسخش به منتقدان، اغلب همان چیزی بوده که در جلسه دیروز مشاهده شد. پاسخهایی نظیر اینکه هر کس معترض به نامه جنجالی ایشان به مدیر کن شده وکیل مدافع بیجیره و مواجب این فستیوال است.
وقتی معاون امور سینمایی اقدام خود را درست میداند و قلبا معتقد است حمایت از فونتریه موضعگیری هوشمندانهای بوده باید بیشتر بر اعصابش مسلط باشد و با شعف از دستاوردهایش در خصوص روکردن دست مدیران کن برای جهانیان سخن بگوید. شمقدری از جذابیتهای ظاهری فستیوال کن گفت و مشکل ما هم دقیقا در همینجاست. اگر کن صرفا جذابیتهای ظاهری و فریبنده دارد چه اصراری است که هر سال در آن حضور یابیم و لشکری از مدیرانمان را به آنجا بفرستیم بیآنکه این حضور دستاوردی برایمان به همراه داشته باشد؟