تا جایی که این مربی کروات در گفتوگویی مصلحت اندیشانه با یکی از رسانهها گفته است: «من با قلعهنویی و مربیان ایرانی هیچ مشکلی ندارم و به زودی هماهنگ میشوم.»
این در حالی است که وینگو طی چند روز اخیر شدیدترین انتقادها را از سوی امیر قلعهنویی به خود دیده است.
سرمربی تیم ملی بزرگسالان که پس از قهرمانی استقلال و رفتن برانکو از فوتبال ایران خود را در دو جبهه استقلال و تیم ملی مسئول میداند ضمن بیان این مطلب که به مربی ایرانی ظلم میشود، سیل انتقادات تند خود را متوجه قراخانلو و کفاشیان کرده و آنها را طی چند روز اخیر به خاطر انتخاب وینگو صراحتاً به باد انتقاد گرفته است.
از طرفی کنار گذاشته شدن حمید استیلی توسط مصطفی دنیزلی همزمان با حضور غیرمنتظره وینگو در رأس کادرفنی تیم امید جنجال تازهای را باعث شده است. جریانی که هفته اخیر علیه روند فعالیت مربیان خارجی راهاندازی شده پای دیگر مخالفان را هم به این داستان باز کرده است.مایلیکهن، جلالی و خود استیلی هم در پی این جریان با قلعهنویی همراه شدهاند.
نامهاول
اولین بار مجید جلالی بود که به صراحت علیه فعالیت مربیان خارجی به قول خودش «ناکارآمد» موضعگیری منفی از خود نشان داد. وی پس از برکناریاش از پاس تهران ضمن نوشتن نامهای به رئیسجمهور از فاصله میان هزینههایی گفت که مدیران فوتبالی در دو بخش مربی ایرانی و خارجی دربارهاش به بیراهه رفتهاند. این که چرا به مربی ایرانی فرصت داده نمیشود و همه هزینه و امکانات متوجه مربی خارجی است!
موضعگیری مجید جلالی علیه فعالیت خارجیها در فوتبال ایران در حالی صورت میگرفت که او مصطفی دنیزلی ترک را جایگزین خود در پاس میدید. در واقع عدهای معتقدند حضور دنیزلی در پاس باعث شد تا در عصر یک روز پاییزی جلالی از نبود فرصت و امکانات در اختیار مربیان داخلی به رئیس جمهور گلایه کند.
خود جلالی در این باره اما میگوید: «در آن نامه دردهایی که مدتها بود در دلم نگه داشته بودم را برای رئیسجمهور نوشتم و اصلاً ارتباطی به حضور دنیزلی در پاس نداشت.»وقتی ایویچ به فوتبال ما آمد، دستهبندی میان مربی داخلی و خارجی به شدت امروز نبود. بسیاری او را یک مربی علمگرا و به روز میدانستند هرچند که این نقدهای مهربانانه تنها تا قبل از شکست سنگین هفت بر یک تیم ملی مقال آ.اس.رم ایتالیا در یک بازی دوستانه متوجه مربی سختگیر کروات بود.شکست سنگین برابر رم پایان کار مردی بود که بزرگترین افتخار دوران مربیگریاش را قهرمانی پورتو در جام 1987 باشگاههای اروپا برابر بایرن مونیخ میدانستند.
پس از او بلاژ هم اگرچه به اعتقاد خیلیها یک شعبده باز بزرگ و البته چهرهای رسانهای محبوب به شمار میرفت اما در هیاهوی عدم نتیجهگیری از سمت سرمربیگری تیم ملی کنار گذاشته شد. در زمان بلاژ مربیان داخلی در سه دسته متفاوت قرار داشتند. موافقان، مخالفان و بیتفاوتها.تعداد موافقان بلاژ در بین مربیان داخلی زیاد نبود. حجازی و شرفی تا حدودی موضع موافق داشتند تا جایی که حجازی رحمان رضایی را به این مربی کروات معرفی کرد.
اما برخلاف این دسته که امروز حتی به جرگه ضدخارجیها هم پیوستهاند، پروین، ابراهیمی، کربکندی، مایلیکهن، جلالی و قلعهنویی در گروه مخالفان حضور مربی خارجی در فوتبال ایران قرار داشتند.البته عدهای هم از زمان بلاژ تاکنون موضعگیری خیلی شفافی در رابطه با مربیان خارجی نداشتهاند. کاظمی، پورحیدری، ذوالفقارنسب و جلال طالبی را میتوان در این گروه جای داد تا جایی که پورحیدری در کنار سوکوموروخوف روی نیمکت استقلال نشست و پس از آن مت کوویچ هم پای به ایران گذاشت و رفته رفته پای مربیان اروپای شرقی به فوتبال ایران باز شد.
این در حالی بود که قلعهنویی هرگز به همکاری با کخ تن نداد.جریان ضدفعالیت خارجیها در فوتبال ایران به بهانه باخت سنگین تیم ملی ایویچ مقابل رم آغاز و با ناکامی تیم برانکو در جام جهانی 2006 آلمان به اوج رسید تا جایی که شاخصترین نماد مربی نتیجهگرای داخلی یعنی قلعهنویی که از قهرمانیاش با استقلال در لیگ پنجم مدتی نمیگذشت، جایگزین برانکو ایوانکوویچ شد.
موج شدید
مایلیکهن: «وینگو انگار قرار است فیل هوا کند. تا زمانی که جلالیها، کربکندیها و پیروانیها هستند چرا باید دست به سوی خارجیها دراز کنیم.»
استیلی: «طی مدتی که در کنار دنیزلی بودم چیزی به بار فنی من اضافه نشد. ما به مربیان خارجی پول میدهیم که بیایند به ما بگویند شما نمیفهمید.»
قلعهنویی: «آقایان خارجی با رقمهای نجومی به فوتبال ما میآیند و ناکام هم میمانند. انتخاب وینگو اشتباه بزرگ کفاشیان و قراخانلو بود و خودشان باید در صورت ناکامی تیم امید پاسخگو باشند.»به این اظهارنظرها نگاه کنید. حالا بهتر متوجه علت غیبت وینگو در تمرین تیم امید خواهید شد.بدون شک بدشانسیهای این مرد کروات آنجایی به اوج میرسد که حضور غیرقابل هضم او در رأس کادرفنی تیم امید با کنار گذاشته شدن حمید استیلی از مربیگری پرسپولیس همزمان شده است.
در واقع هرکدام از اینها یکی از دلایل اصلی را محور انتقادات خود از سیاست به اصطلاح مشترک فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک قرار دادهاند و آن این که وینگو درجه یک نیست و بازگشت به وینگو که بزرگترین افتخارش به دوران فولاد آن هم در چند فصل پیش برمیگردد یعنی فاجعه!
هرچند که این موج تازه توسط مربیانی راهاندازی شده که اخیراً با تیمهای باشگاهیشان نتایج خوبی نگرفتهاند اما تبعات انتقادهای بیوقفه این افراد در رسانههای مختلف، مسئولان کمیته ملی المپیک و حتی فدراسیون فوتبال را به شدت تحت فشار قرار داده است.
جلالی البته به وضوح در خصوص وینگو موضعگیری نکرده است اما مایلیکهن، استیلی و قلعهنویی نسبت به این انتخاب واکنش منفی نشان دادهاند.جالب این که هیچ کدام از افرادی که حالا در جبههای مشترک به جریان مخالفت با فعالیت مربیان خارجی در فوتبال ایران دامن میزنند، با یکدیگر رابطه چندان دوستانهای ندارند.
مایلیکهن و جلالی بنا به دلایلی روی نیمکت یک تیم ننشستند. استیلی با قلعهنویی و از طرفی قلعهنویی با جلالی رابطه خیلی صمیمانهای ندارند اما به نظر میرسد جرقه اخراج استیلی و حضور همزمان وینگو در تیمی که قلعهنویی معتقد است سرمربیاش باید مستقیماً با نظر او تعیین شود بهترین بهانه برای جمع شدن این دوستان در کنار یکدیگر شده است.
هرچند که از قرار معلوم قلعهنویی این ائتلاف را خیلی زود در واکنش به ابراز محبت وینگو نسبت به خودش بر هم زده است، وی در چرخش 180 درجهای گفته است: «از فردا همه باید از وینگو حمایت کنیم.»