پیش از این، فتح بر کرانه باختری و حماس بر نوار غزه مسلط بود. دکتر مصطفی برغوثی رهبر جنبش ابتکار ملی فلسطین و یکی از امضاکنندگان توافقنامه آشتی است. برغوثی که از مدافعان حقوق فلسطینیان و از حامیان مقاومت بدون خشونت است در انتخابات سال2005 برای تعیین ریاست تشکیلات خودگردان، بعد از محمود عباس در رده دوم ایستاد. برغوثی در سال 2006، یکی از کرسیهای شورای قانونگذاری فلسطین را بهخود اختصاص داد. پس از آن، در سال 2007 و در دولت اتحادملی که عمر آن کوتاه بود بهعنوان وزیر اطلاعرسانی به کار پرداخت. او که در مذاکرات منتهی به توافقنامه آشتی یکی از نقشهای اصلی را ایفا کرد در مورد دستاوردهای آن با بخش خاورمیانه مجله فارن پالسی گفتوگو کرده است.
- چرا امضای توافق میان فتح و حماس اکنون بهبار نشست؟ برهه کنونی چه ویژگیهایی دارد که باعث شد طرفهای فلسطینی به امضای چنین توافقنامهای روی بیاورند؟
چند عامل وجود دارد. بهنظر من دلیل اصلی آن است که همه طرفهای فلسطینی از اختلافات داخلی به ستوه آمده بودند. البته تأثیر انقلابهای عربی بر فلسطین را هم نباید از یاد برد. اعتراضها از اواخر ژانویه آغاز و در اوایل فوریه اوضاع برای پایان دودستگی مساعد شد. مردم عاقل و بالغ فلسطین هم بهخوبی دریافتند آنچه به آن نیازمندیم انشقاق بیشتر نیست بلکه پایان دودستگی است. فشار افکارعمومی بسیار مهم بود. فتح و حماس هم دریافته بودند که در حال از دست دادن پشتیبانی مردم هستند.
عامل دوم شکست روند صلح و بهویژه خودرایی اسرائیل است. برای محمود عباس بهخوبی مشخص شد که از نتانیاهو آبی گرم نمیشود و تنها راه تغییر اوضاع قدرت یافتن فلسطینیهاست. محمود عباس هر چه از دستش برمیآمد انجام داد تا نتانیاهو را متقاعد به ادامه روند صلح کند اما سرانجام فهمید که اسرائیل هیچ علاقهای به صلح ندارد. علاوه بر این، اسرائیل دودستگی فلسطینیان را بهانهای برای عدمپیشرفت روند صلح قرار داد و مدعی شد که فلسطینیها رهبری واحد ندارند.
عامل سوم تحولات چند ماه اخیر منطقه بود. به عقیده من، مصر موضعی مثبت و فعال را در پیش گرفت. آنها ابتدا ما را به توافق داخلی تشویق کردند و پس از آن میانجیگریهای خودمان بود که به نتایج خوبی رسید. در مرحله بعد مصریها دوباره وارد صحنه شدند و فتح و حماس فقط در عرض 3 یا 4ساعت به توافق رسیدند. تأثیرپذیری مصریها در برابر فشارهای خارجی کمتر شدهاست. همین فشارها بود که به فلسطینیها اجازه اتحاد نمیداد. مصر نشان داد که نسبت به گذشته تفاوت کرده و قاطعانه عمل میکند و اما یک عامل مهم دیگر وجود دارد. ما فلسطینیها دریافتیم که برای پایان گرفتاریهایمان باید نقشمان را پررنگتر کنیم که لازمه آن دستیابی به توازن قدرت بود. نخستین و مهمترین گام هم در این زمینه آشتی گروههای فلسطینی بود. ما بعد از شکست روند صلح به این نتیجه واقعگرایانه رسیدیم. اهداف فتح و حماس خیلی با هم متفاوت نیستند؛ ایجاد دو کشور فلسطین و اسرائیل و مقاومت بدون خشونت، هماکنون تمایل به این نوع مبارزه بیشتر شده است. عقیده به این اهداف مشترک امکان تحقق رهبری واحد فلسطینی را برای نخستینبار فراهم آورده که به عقیده من بهترین فرصت دستیابی به صلحی واقعی و پایدار خواهد بود.
- در گذشته هم شاهد توافقنامههای آشتی میان فلسطینیها بودهایم که پایدار نمانده و با شکست مواجه شدهاست. هماکنون چه آسیبهایی توافقنامه جدید را تهدید میکند؟
تهدید اصلی مخالفت اسرائیل و همچنین تلاشهای این رژیم در جهت کسب مخالفت جهانی با این توافقنامه است. آنها در سال 2007 موفق به این کار شدند و توانستند توافقنامه آشتی ملی آن زمان و دمکراسی فلسطینی را ناکام کنند. این رژیم هماکنون تلاش میکند مخالفت جامعه جهانی را به دست آورد تا این بار هم فلسطینیان را ناکام بگذارد. البته مشکلات دیگری هم وجود دارد که باید رفع شود، از قبیل تشکیل حکومت و رهبری داخلی سازمان آزادیبخش فلسطین. اما همان طور که گفتم اقدامات اسرائیل و تلاشهای جهانی این رژیم بزرگترین خطر است.
یکی از واکنشهای شرورانه اسرائیل را وزیر امورخارجه آن، آویگدور لیبرمن، از خود نشان داد. او که از آداب دیپلماتیک بهرهای نبرده به صراحت میگوید که اسرائیل ترجیح میدهد دودستگی میان فلسطینیها همچنان حفظ شود چون به این شکل آنها در موضع ضعف قرارمیگیرند. او در ادامه میگوید اگر فلسطینیها متحد شوند قدرت خواهند گرفت. بله، واقعیت موضع اسرائیل همین است. اگر این رژیم واقعاً خواستار راهحل ایجاد دوکشور است، سخنان محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان و خالد مشعل، رهبر حماس، در مراسم امضای توافقنامه آشتی در حمایت صریح از این راهحل بود. هماکنون بهترین زمان است چون به جای تحمیل چیزی بر بخشی از فلسطینیان میتواند با همه آنها به توافق برسد. این توافقنامه موقعیتی بینظیر برای صلح است اما متأسفانه از سوی اسرائیل فقط صحبت از گذشته و عدمامید به آینده به گوش میرسد.
راستی، بگذارید بر یک نکته تأکید کنم. توافقنامه آشتی فقط اتحاد را به فلسطینیان باز نگرداند بلکه بازگرداننده دمکراسی از دسترفته آنها هم بود: تقسیم قدرت که مدتها خبری از آن نبود، احیای مجلس و شورای قانونگذاری فلسطین و انتخاب آزادانه و دمکراتیک رهبران فلسطین به دست مردم. آنهایی که مخالف این توافقنامه هستند باید لیبی و کشورهایی از این دست را برای برقراری دمکراسی تحت فشار قرار دهند نهفلسطین را.
- با توجه به نوع عکسالعمل اسرائیل، واکنش محتاطانه اوباما و پاسخ منفی کنگره آمریکا و همچنین این حقیقت که دولت اتحاد ملی به هیچ عنوان اصول سه گانه گروه چهارجانبه را برآورده نمیسازد، چگونه میتوان گفت که این توافقنامه در خدمت روند صلح است؟ [گروه چهار از سازمان ملل، اتحادیه اروپا، روسیه و آمریکا تشکیل شدهاست که هدف آن برقراری صلح از طریق ایجاد دو کشور اسرائیل و فلسطین است. اصول سه گانه آن عبارتاند از: 1- کشور فلسطینی باید اسرائیل را به رسمیت بشناسد 2- پذیرش موافقتنامههای گذشته 3- کنار گذاشتن خشونت]
اول از همه بگویم که آمریکا باید مراقب باشد اشتباه سال 2007 را تکرار نکند. ایالاتمتحده باید موضعی مستقل اتخاذ کند، نه اینکه از موضع اسرائیل پیروی کند. آمریکا نباید گوش به توصیههای اسرائیل بسپارد. نتانیاهو از طریق این توصیهها قصد دارد عدمپذیرش صلح و ادامه شهرکسازی را توجیه کند. من سیاستی حسابگرانه را به آمریکا توصیه میکنم که براساس آن میتوان از ظرفیتهای توافقنامه آشتی هم استفاده کرد. این ظرفیتها بازسازی غزه و ایجاد نهادها در آن و همچنین تثبیت امکانات کرانهباختری را در بر میگیرد. هر شیوه دیگری جز این موجب تداوم دودستگی میشود که ممکن است عواقبی جبرانناپذیر در پی داشته باشد و از چنین راهحلهایی در آینده جلوگیری کند.
همچنین در نظر داشته باشید که این توافقنامه موجب تشکیل حکومتی فراتر از حماس یا فتح خواهد شد. هماکنون این پذیرش عمومی وجود دارد که محمود عباس از سوی همه فلسطینیها ازجمله حماس برای ادامه مذاکرات به رسمیت شناخته شود. در توافقنامه و مذاکرات آشتی هم این امر مشهود بود. او هیچیک از ضوابطی را که سازمان آزادیبخش فلسطین پیش از این پذیرفته - از جمله بهرسمیت شناختن اسرائیل - تغییر نداده است، فقط یک تفاوت وجود دارد: هماکنون همه او را به رسمیت میشناسند و این امر دیگر محدود به گروه فتح نیست. حکومت خودگردان هیچ ارتباطی با مذاکرات نخواهد داشت و فقط به اداره امور داخلی و تدارکات انتخابات خواهد پرداخت. این سازمان آزادیبخش فلسطین خواهد بود که مذاکرات را پیگیری میکند، البته با حضور محمود عباس در رأس آن.حالا که توافقنامه آشتی به امضای طرفهای فلسطینی رسیده امید به حفظ آتشبسی گستردهتر و پرهیز از خشونت، چه در غزه و چه در کرانه باختری بیشتر خواهد شد. بهترین راه مقابله با مخالفت اسرائیل هم این است که جامعه بینالملل توافقنامه آشتی را بپذیرد، حق فلسطینیها را برای اصلاحات دمکراتیک محفوظ بداند و سرانجام اینکه حکومت جدید فلسطینی را به رسمیت شناخته و با آن ارتباط برقرار کند.
- براساس این توافقنامه، آیا حماس هماکنون بخشی از سازمان آزادیبخش فلسطین است؟
بله، حماس به این سازمان خواهد پیوست. گروههای دیگر فلسطینی هم که پیش از این بیرون از سازمان آزادیبخش بودند اما هماکنون توافقنامه آشتی را امضا کردهاند جزئی از این سازمان خواهند شد، از جمله جنبش خودم، ابتکار ملی فلسطین. با توجه به مطالبی که عرض کردم ما شاهد یک رهبری موقت خواهیم بود که البته نقش کنونی کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش را نفی نمیکند و تعهدات این سازمان را هم تغییر نخواهد داد. این ساختار انتقالی و جدید مقدمات انتخابات آزاد و دمکراتیک شورای ملی فلسطین را که بخشی از سازمان آزادیبخش است آماده خواهد کرد. شایان ذکر است که شورای ملی فلسطین در 25 سال گذشته هیچ انتخاباتی نداشته است. این روند جایگاه سازمان آزادیبخش فلسطین را مستحکم میکند و بدون آنکه تغییری در تعهدات موجود پدید آورد بر پذیرش عمومی آن خواهد افزود. علاوه بر این، امکان مشارکت دمکراتیک هم در آینده فراهم خواهد شد.