سؤال درخصوص چگونگی و زمان از سرگیری روابط ایران و مصر لااقل در ایران بخش جدا نشدنی سؤالات در نشستهای خبری سخنگوی دستگاه دیپلماسی است.
اگر روزی اصل برقراری رابطه میان تهران و قاهره در قالب سؤالی عمومی در کشور مطرح بود، امروز همه میخواهند بدانند این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد. و اگر روزگاری ایران حسنی مبارک را «فرعون مصر» میخواند و وجود او و روابط حسنهاش با رژیم صهیونیستی را مانع اصلی در جاده روابط تهران- قاهره میدانست، امروز همه از خود میپرسند چرا با وجود گذشت 5ماه از سرنگونی وی عملا تغییری به نفع ارتقای سطح روابط دیپلماتیک دو کشور رخ نداده است.
بررسی فراز و فرودهای سطح روابط میان دو کشور در 10سال اخیر گویای این نکته کلیدی است که هرچند مصر نیز مانند تهران سعی میکند با نگاهی واقعبینانه به منافع و فرصتهای مستتر در برقراری رابطه دیپلماتیک با ایران بنگرد، اما در عمل هرگاه با ابراز تمایل آشکار ایران روبهرو شده، دچار تردیدهای جدی و علامت سؤالهای بسیاری شده که در نهایت قاهره را به اتخاذ سیاست «دو گام پس در مقابل یک گام پیش تهران» رهنمون ساخته است.
بهعنوان مثال در زمان دولت اصلاحات تلاشهای زیادی در جهت ازسرگیری روابط با مصر انجام شد و از سوی ایران گامهای بلندی برای پیوند دو کشور باستانی برداشته شد. خاتمی و حسنی مبارک در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با هم دیدار کردند و برای نخستین بار در طول تاریخ انقلاب اسلامی ایران، رئیسجمهوری از ایران عازم مصر شد. در چنین شرایطی که همه شواهد از گل و بلبل شدن فضا حکایت داشت، پیش کشیدن نام یک خیابان در تهران از سوی مصر، آب سردی بود بر گرمی بازار مذاکرات و پیغام های پنهانی طرفین.
در دولت نهم نیز یک بار محمود احمدینژاد از آمادگی کشورمان برای از سرگیری روابط دیپلماتیک با قاهره خبر داد که هرچند با چراغ سبزهایی از سوی طرف مصری مواجه شد اما در عمل بهدلیل عدمجدیت قاهره، این اتفاق هرگز عملی نشد تا عمر قطع روابط دو کشور به 30سال برسد.
با این حال انقلاب مردم مصر و تحولاتی که در منطقه ایجاد شده، بار دیگر این امید را در دو ملت زنده کرده که شرایط برای پیوند مجدد دو ملت ایران و مصر، با سابقه روابط سیاسی و فرهنگی کهن، فراهم شود. ضمن آنکه واقعیت این است که ایران و مصر به خوبی دریافتهاند که منافعشان در گرو برقراری روابط دیپلماتیک و تعمیق همکاریهای منطقهای و بینالمللی دو کشور است. شاید از همین رو باشد که مسئولین دستگاه دیپلماسی کشورمان در همان سپیدهدم انقلاب مصر از برقراری روابط دیپلماتیک با مصر سخن گفتند و آنگونه که در محافل خبری مطرح و سپس تکذیب شد، بهدنبال جایی برای تأسیس سفارت ایران در قاهره گشتند.
«امیدواریم مسئولان مصر سریعتر برای ارتقای روابط اقدام کنند»؛ این سخنان شتابزده از سوی وزیر امور خارجه کشورمان به روشنی گویای موضع کشورمان در قبال از سرگیری روابط با مصر است. با این حال از آنجایی که رابطه یک امر دوطرفه است، این ابراز اشتیاق مسئولین دستگاه دیپلماسی کشورمان هم چندان کارساز نشد و جز چند تعارف خشک و خالی که همچنان میان دوطرف در حال رد و بدلشدن است، اتفاق خاصی که نشاندهنده اراده محکم طرف مصری برای برقراری رابطه دیپلماتیک با ایران باشد رخ نداده و حتی نبیلالعربی؛ وزیر امور خارجه دولت موقت مصر سخن گفتن درباره ازسرگیری رابطه قاهره با تهران را زود دانست و به صراحت اعلام کرد: «ما برای ارتقای سطح روابط دیپلماتیک با ایران ملاحظاتی داریم»!
اما علیاکبر صالحی همتای ایرانی وی در این باره گفت: هم مصر و هم جمهوری اسلامی برای گسترش رابطه دیپلماتیک دو کشور اعلام آمادگی کردهاند ولی ظاهرا قیدهایی برای مصریها ایجاد شده است. وی همچنین افزود: ما شرایط مصریها را درک میکنیم و در نهایت نیز روابط دو کشور برقرار خواهد شد اما مصریها علاقهمندند زمانی گرفته شود بلکه بتوانند بهگونهای مدیریت کنند تا فشارهای سیاسی که هست، برطرف شود. وزیر امور خارجه این نکته را هم متذکر شد که فشارهای سیاسی مورد نظر او از خارج مصر صورت میگیرد وگرنه مردم مصر و ایران همیشه علاقهمند بوده و هستند تا رابطه دوستانه و مستمری بین دو کشور برقرار باشد و قطعا تبادلاتی که در حوزههای مختلف بین دو ملت وجود دارد، ادامه پیدا کند.
نبیلالعربی وزیر خارجه مصر همچنین اخیرا با اعلام اینکه کشورش مایل به آغاز فصل جدیدی از روابط با تمام کشورهاست، از بررسی ارتقای سطح روابط دیپلماتیک با ایران در پارلمان آینده کشورش خبر داد. این در حالی است مصر هنوز پارلمان ندارد و تا تشکیل دولت و پارلمان جدید این کشور، چند ماهی دیگر نیز باید منتظر ماند و دید بالاخره این طلسم خواهد شکست یا بهانههای جدیدی در راه است؟!
در هر حال آنگونه که از سوابق و شواهد امر بر میآید، مصر همچنان برای ارتقای سطح روابط دیپلماتیک با ایران دچار تردیدهای جدی است؛ تردیدهایی که شاید تنها بخش کوچکی از آن مربوط به فشارهای خارجی باشد و هیچ بعید نیست بخش قابل توجهی از آنها معطوف به تمایل مصر برای حفظ وجهه رهبری جهان عرب در مقابل ایران باشد. اگر چه از سوی دیگر انقلاب مردمی مصرشباهتهای بسیار با انقلاب اسلامی ایران داشت و دقیقا در روز 22 بهمن واقع شد و به هر روی امید میرود فصل مشترکهای ضد صهیونیستی و آمریکایی دو کشور مبنایی برای از سر گیری روابط دوستانه باشد.