این آمار و آمارهای دیگری که هر از گاهی از سوی مسئولان ذیربط اعلام میشود؛ شگفتی بسیاری از کارشناسان را برانگیخته است؛ این شگفتی وقتی بیشتر میشود که این آمارهای رسمی در کنار دیدگاههای کارشناسان قرار گیرد.
آیا به راستی گردشگری در ایران رشدی 70 درصدی داشته است؟! این نکته و برخی مباحث مرتبط با گردشگری محور گفتوگویی است با دکتر حمید ضرغام، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی.
ضرغام از طراحان طرح جامع توسعه گردشگری استان تهران است که اردیبهشت ماه 85 به سازمانهای مدیریت و برنامهریزی و میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ارائه شده است.
سهم 20 درصدی ما
دکتر ضرغام ابتدا شرح کوتاهی از طرح جامع توسعه گردشگری استان تهران میدهد:
«طرح جامع گردشگری استان تهران را اردیبهشت ماه امسال به سازمان برنامه- به عنوان کارفرما- و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری- به عنوان بهرهبردار- تحویل دادیم، ولی عملاً انعکاس درخوری از آن ندیدیم.
با توجه به ضرورتهای موجود تهران در زمینه گردشگری، تمهیدات لازم در این حیطه، در این طرح گنجانده شده بود.
هنگامی که از مدیر کل خواسته شد که طرح مطالعه تفصیلی گردشگری آغاز شود،ابتدا طرح با استقبال مواجه شد، اما پس از آن به دلیل کمبود اعتبارات به تعویق افتاد. از سال 1382 به این سو، پنج مدیر کل تغییر کردهاند؛ شاید از نقاط ضعف برخورد با طرح جامع توسعه گردشگری استان تهران «تغییر مدیریتها» و در نتیجه «برخوردهای سلیقهای» باشد که مانعی بر سر راه اجرای اصولی طرح به شمار میآید.»
این استاد دانشگاه درباره قابلیتها و ویژگیهای طرح جامع گردشگری استان تهران تصریح میکند: «خدمات این طرح از سه مرحله تشکیل شده که شامل مطالعات عام- شناخت استان و تحلیل وضع موجود آن- هدفها و راهبردهای توسعه گردشگری استان و در نهایت طرح و برنامه نواحی مختلف استان میشود. اساس نگرش ما در این طرح، مبتنی بر «توسعه پایدار گردشگری» بود.
در شرایط کنونی که نگاه جهانیان، به جمهوری اسلامی و پایتخت آن، تهران معطوف شده، لازم است با توسل به برنامه هم پیوند توسعه پایدار و مدیریت گردشگری و ایجاد زیرساختهای مناسب، انگیزه بازدید از جاذبههای استان تهران را تحریک کرد و مورد بهرهبرداری قرار داد.
چنین برنامهای بدون توجه به ابعاد مختلف موضوع و تنظیم راهکارهای مبتنی بر واقعیتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی میسر نیست. پس هدف ما از تدوین این طرح، توسعه پایدار گردشگری با حفظ کرامت انسانی و ایجاد فضای مناسب برای کاهش بار معضلات اجتماعی پایتخت است؛ به شکلی که حتی به تعطیلات آخر هفته خانوادهها هم نگریسته شود.»
حمید ضرغام بر تقسیمبندی تهران به پنج منطقه در این طرح تأکید میکند: «با توجه به ملاحظات، بازار، دسترسی، موقعیت اقلیمی و ظرفیت تحمل مهمانهای غیربومی، تهران به پنج منطقه تقسیم شد، بعد از آن برای هر منطقه، مناطق نمونه گردشگری را شناسایی کردیم که طبق آن فضاهای قابل توسعه گردشگری هم اولویتبندی شدند و برای هر کدام از این مناطق به شکلی اختصاصی طرح و پروژه تدوین کردیم.»
از این کارشناس وقتی جایگاه فعلی ایران در صنعت گردشگری را جویا شدیم و پرسیدیم که طبق آماری که ارائه میشود، ایران جایگاه خوبی در برخورداری از جاذبههای گردشگری دارد، اما در عمل با نتیجهدیگری مواجهیم. نتیجه نامناسبی که نشان از سهم اندک ایران در صنعت گردشگری دارد.» ضرغام پاسخ داد: «نباید گردشگری ایران را با تعداد 700 میلیون گردشگر در دنیا مقایسه کنیم، سپس نتیجهگیری کنیم که ایران سهم ناچیزی دارد. تقریباً حدود 80 درصد گردشگران بینالمللی را «گردشگران انبوه» تشکیل میدهند.
اما با توجه به مجموعه محدودیتهای کشور ما، هر گردشگری نمیتواند به ایران بیاید. در نتیجه این که، ما نمیتوانیم از آن 80 درصد، سهمی داشته باشیم؛ چرا که گردشگران انبوه مایلند به جایی برای خوشگذرانی بروند که به این مفهوم، ایران جایگاه مناسبی برای آنان نیست. بنابر این، باید میان 20 درصد باقی مانده، رقم گردشگران ایران را لحاظ کنیم. این 20 درصد هم اغلب اکوتوریستها، گردشگران فرهنگی و یا گردشگران با «تمایل ویژه» هستند؛ مثل کسانی که قصد صخرهنوردی یا ضبط صدای پرندگان را دارند. اگر قرار باشد به این صورت به موضوع نگاه کنیم، سهم ایران با توجه به میزانی که برای جذب گردشگران سرمایه میکند، چندان هم ناچیز نیست.»
این کارشناس درباره آمار ارائه شده گردشگری در این روزها و اینکه طی 9 ماه ابتدایی سال ورود گردشگران به ایران حدود 70 درصد رشد داشته، میگوید: «در این زمینه خیلی باید حساس بود؛ چرا که رقمسازی کار صوابی نیست. اما نکتهای را که باید در نظر بگیریم، این است که نظام اطلاعات مدیریت سالم و مناسب گردشگری در کشور وجود ندارد.
سالهاست که این کمبود به شکل محسوسی به چشم میآید، ولی چندان جدی تلقی نشده است. در تعریف اقلام آماری هم هر سازمان متناسب با برداشتهایی که میخواهد از نتیجه آمار اعلام کند، ارقام خاصی را ارائه میدهد. در هیچ زمینهای در گردشگری، رقم واحدی را از طرف دستگاههای رسمی نمیشنویم. نظام آماری منسجم و رسمی یک ضرورت حیاتی است که باید در دستور کار مدیران قرار بگیرد.»
از این آشنای حوزه گردشگری درباره موانع توسعه گردشگری سئوال کردیم که آیا میتوان این موانع را در دو دسته برخوردهای مسئولان و بینش فرهنگی مردم در رودررویی با گردشگر در نظر گرفت؟ او عقیده دارد: «تجربهای که در سراسر جهان وجود دارد، این است که تا مادامی که مردم حضور «غریبه» را در بین خود نپذیرند، غریبه نه حس امنیت و نه حس نشاط میکند. پس نقش پذیرش مردم نقشی مهم و حیاتی است که تا به حال برنامههای توسعه گردشگری فارغ از حضور «مردم» بودهاند.
مردم هنگامی احساس رضایت میکنند که منافع گردشگری را در جیب، سر سفره و یا در محیطهای فرهنگی اجتماعی حس کنند. اگر این چرخه ایجاد شود که مردم منافع گردشگری را لمس کنند، در نتیجه مردم به بهترین راهبرهای توسعه گردشگری تبدیل میشوند. در نگاه دیگر، تصمیمگیران حوزه گردشگری هم از تخصص کافی در این حیطه برخوردار نیستند. به دلیل این ضعف تخصصی، معمولاً مشاوران ضعیفتری را هم انتخاب میکنند.»
ضرغام درباره «نگاه به مردم» در طرح جامع توسعه گردشگری تهران میافزاید: «سعی کردهایم ارزشهای اجتماعی حاکم متناسب با جامعه را در نظر بگیریم. با توجه به تنوع قومیتی استان تهران و فرهنگهای مختلف حاکم بر آن، تهران به نوعی الگوی کل کشور است. طبق پژوهشهای ما، مردم استان تهران در برخی نقاط مهمانپذیرند و در برخی مناطق کمتر حاضر به پذیرش غریبه هستند.
برای تدوین و طراحی استراتژیهای طرح جامع، با ائمه جماعات شهرستانها و تعدادی از سرشناسان محلی به گفتوگو نشستیم. این مرحله با کمک تعدادی از اساتید رشته جامعهشناسی و مردمشناسی که مسئول تدوین پرسشنامههای مرتبط، استخراج اطلاعات و نیز تحلیل وضعیت بودند، صورت گرفت.»
ضرغام درباره تعیین مناطق نمونه گردشگری در کشور بیان میکند: «ایده تعیین مناطق گردشگری در دوران مرعشی، رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری، قوت گرفت که استانها موظف شدند مناطق نمونه گردشگری خود را اعلام کنند که براساس آن به آنها اعتبار اختصاص مییافت.
البته ما دستورالعملی را برای تعیین منطقه نمونه گردشگری تدوین کردیم؛ طرح خوبی بود و به نظر میرسید که تمام مناطق میتوانستند به آن عمل کنند، که به دلیل عجله چنین نشد. اما در تهران با پشتوانه مطالعات بالاخره توانستیم منطقه نمونه را براساس مباحث علمی تعیین کنیم، اما بیش از 70 درصد مناطق نمونه گردشگری معرفی شده در کشور براساس ملاحظات دیگری تعیین شدند.»
حمید ضرغام درباره این موضوع که ایران چقدر توانسته به استانداردهای جهانی نزدیک شود، میگوید: «نیامدن مشتاقان بازدید از ایران به کشور ما، تنها به دلیل «ضعف خدمات» نیست. اصل مهم دیگر داشتن «تصویر خوش از مقصد گردشگری» است؛ تصویری که از ایران در رسانهها ارائه میشود، تصویر خوبی نیست.
البته جهانگردان وقتی به ایران وارد میشوند، این نوع نگاهشان تغییر میکند. اما گردشگری کشور ما از استانداردهای جهانی بسیار عقبتر است. تلاشهای مستمر، همهجانبه و ملی را میطلبد. در این زمینه، سازمان متولی این امر، باید گردشگری را به عنوان یک راهبرد اساسی و یک فعالیت استراتژیک ملی تعریف کند.»
وی با اشاره به مضامین اسلامی و با تأکید بر آیه «... سیرو فیالارض» چنین گفت: «با تعریف مفهوم گردشگری داخلی، باید بتوان مردم را برای پذیرش «غریبههای هموطن» آماده کرد. باید انواع خاص گردشگری را تعریف کرد. متولیان امر گردشگری در حکومت اسلامی موظفند که امکان سفر ارزان، راحت و ایمن را برای عامه مردم فراهم کنند.»
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره رویارویی نهادهای مختلف مثل سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میگوید: «گردشگری فعالیتی چند بخشی است که بخشهای مختلف لزوماً منافع منطبق بر هم ندارند. مثلاً سازمان گردشگری فلان منطقه را به عنوان منطقهای بکر در جذب توریست اعلام میکند و سازمان محیطزیست با این موضوع به دلیل تخریبهای احتمالی منطقه مخالفت میکند. در جهان برای حل چنین مشکلی یک سازمان مقتدر دولتی بین منافع بخشهای مختلف تعادل ایجاد میکند که به این شکل سهم هر کدام در جهت توسعه گردشگری و حفظ منابع در نظر گرفته میشود.»