به همین خاطر است که فیلم برای کسی که شناختی هم از وودی آلن و ویژگیهای آثارش ندارد، جذاب و تماشایی است.
در حالی که خیلی از ساختههای آلن بدون درک ارجاعات و نکات فرامتنیشان، آثار قابل هضمی برای مخاطب نیستند؛ «امتیاز نهایی» اما با وجود این که پر است از کنایهها و ارجاعات همیشگی آلن؛ هر تماشاگری را با هر سطحی از سلیقه و بینش با خود همراه میکند.
فیلم بیش هر از چیز درباره شانس است، آلن خود در این باره میگوید: «فیلم دقیقاً فلسفه فکری مرا مطرح میکند. من همیشه اعتقاد زیادی به وجود شانس و اقبال داشتم. فکر میکنم مردم دوست ندارند نقش بزرگی را که شانس در زندگی، بازی میکند، بپذیرند. چون معنیاش این میشود که بخش زیادی از زندگی، از کنترل ما خارج است و قبول این ماجرا برایشان سخت است.»
فیلم با تصویری از یک توپ تنیس در داخل میدان مسابقه شروع میشود؛ توپی که در بین دو نیمه در رفت و آمد است و روی آن صدای گریس شنیده میشود. جایی که توپ دقیقاً مماس با بالای تور میشود، تصویر فیکس شده و گریس چیزی را بیان میکند که در واقع جانمایه فیلم است.
او میگوید: در چنین شرایطی اگر خوششانس باشی توپ به زمین حریف میافتد و تو برنده میشوی و اگر بدشانس باشی توپ در نیمه خودت فرود میآید و میبازی.
وودی آلن در اواخر فیلم یک ارجاع درخشان به این صحنه میدهد. جایی که گریس در قامت یک راسکولنیکف معاصر، مرتکب قتل شده، مشغول دور ریختن جواهرات پیرزن است. آخرین چیزی که گریس از جیبش به بیرون پرت میکند حلقه پیرزن است که با برخورد به نردههای کنار رودخانه، بر کف سنگفرش میافتد.
درست مثل توپی که به جای افتادن در زمین حریف، در زمین خودت فرود میآید. منتها این بار همه چیز به عکس است. حلقه به جای افتادن در رودخانه روی زمین میافتد، فرد معتادی آن را پیدا میکند و کمی بعد وقتی مأموران پلیس، جسد او را پیدا میکنند، با پیدا شدن حلقه در جیب او، گریس از اتهام قتل تبرئه میشود.
«امتیاز نهایی» مصداق بارز جمله معروف رابین وود است: «سینما یعنی جزییات» در این فیلم هیچ شخصیت و رویدادی به حال خود رها نشده است. چنان که تمام ارجاعات خاص وودی آلنی هم به درستی در جای خود نشستهاند.
آلن که به عنوان فیلمسازی نیویورکی شهرت دارد و بیشتر آثار درخشانش را در این شهر ساخته، «امتیاز نهایی» را در لندن و با حضور عوامل انگلیسی کارگردانی کرده که میتوان آن را بهترین کار این فیلمساز در سالهای اخیر دانست. به همین خاطر منتقدانی که آلن را متهم به تکرار کسالتبار خود میکردند، به ستایش «امتیاز نهایی» پرداختند.
آلن اگر مانند «آقای ریپلی با استعداد» قاتلش را در نهایت از به دام افتادن میرهاند؛ در عوض آسایش خاطر را برای همیشه از او میگیرد. آن پوزخند تلخ گریس در نمای پایانی فیلم و میزانسن هوشمندانه آلن که او را از جمع جدا میکند باعث میشود که «امتیاز نهایی» بعد از تمام شدن نیز همچنان به زندگی خود در ذهن ادامه دهد. درست مثل «آنیهال» و «هانا و خواهرانش»؛ آلن بار دیگر شاهکاری در باره پیچیدگیها و تناقضهای زندگی ساخته است.