ما زبالههایمان را در بهترین و زیباترین مناطق طبیعی کشور رها میکنیم و جادهها، پالایشگاهها و صنایع را هم در بینظیرترین چشماندازهای طبیعی کشور میسازیم!» این سخن مال آن روزی است که اعلام شد قرار است در جنگلهای گیلان پتروشیمی ساخته شود. از آن روز سالها میگذرد اما هفتهای نیست که این جمله استاد محیطزیست یادم نیاید. حالا هم بهانهاش کارخانه سیمانی است که در زون حفاظتی پارک ملی گلستان و در دل جنگل ساخته شده و راهآهنی که قرار است از کنار تالابهای استان گلستان بگذرد و ارزیابی زیستمحیطی ندارد. البته خبر رهاسازی انبوه زباله در ساحل محمود آباد و دفن میلیونها تن زباله در جنگل را هم به آن اضافه کنید تا ببینید چه کشیدهایم در این چند روز.
بازگردیم به همان پروژه کارخانه سیمان؛ اصولا پارک ملی به منطقهای گفته میشود که بهدلیل شرایط منحصر به فرد زیستمحیطی برای آن کشور، تابع قوانین خاصی است؛ از جمله اینکه هرگونه ساختوساز یا استقرار کارخانه و... در این پارکها ممنوع است و حتی رفتوآمد در این پارکها هم تحت شرایط خاصی بهصورت کنترل شده باید صورت بگیرد، اما این روزها نه تنها در مهمترین پارک ملی ایران کارخانه سیمان افتتاح میشود، که جادهسازی وسیعی نیز در آن صورت میگیرد. کمی آنسوتر از این پارک، قرار است در پناهگاه حیات وحش میانکاله پالایشگاه ساخته شود، دفن زباله در جنگل با شدت ادامه مییابد و خبر رسیده که ساخت خطآهنی که از استان گلستان و از کنار 4 تالاب آن میگذرد، ارزیابی زیستمحیطی ندارد. فارغ از مشکلات زیستمحیطی پروژههای دیگر، در ارتباط با همین چند پروژه آیا جای آن نیست که بپرسیم جایگاه سازمان حفاظت محیطزیست در این پروژهها کجاست؟ چطور مجوز ساخت چنین پروژههایی داده میشود و صدایی از این سازمان برنمیآید؟ اصولا اگر سازمان محیطزیست عناوینی چون پارک ملی یا منطقه حفاظت شده را حذف کند آیا اتفاقی ناگوارتر از امروز برای این مناطق میافتد؟
توسعه غیرمسئولانه و بدون توجه به اثرات زیستمحیطی، البته این روزها سازمان محیطزیست را بهخود مشغول کرده است؛ نمونه آن، سدسازی و بیتوجهی به حقابه دریاچه ارومیه است، چنان که امروز این دریاچه در حال تبدیل شدن به کویر است. حال سازمان محیطزیست باید میلیاردها تومان بودجه صرف کند تا وضعیت این دریاچه را کمی بهبود بخشد. آنگونه که از ظواهر برمیآید، قرار نیست تاخت و تاز و تخریب در عرصههای طبیعی کاهش یابد بنابراین سازمان حفاظت از محیطزیست نیز بد نیست مسئولیت خود را در بخش «حفاظت» به صافکاری و مرمت پس از ساختو ساز در عرصههای طبیعی تغییر دهد تا دست کم در آن بخش مهارت و دانش و تجربه لازم کسب شود.