او به عنوان یک موجود فضایی 60 سال پیش به زمین آمده تا ماموریتی را انجام دهد اما سفینهاش خراب شده و پاول همینجا ماندگار میشود. نیروهای سازمان سیا و اف بی آی نیز پس از دستگیریاش در تمام این 6 دهه او را تخلیه اطلاعاتی کردهاند و حالا که وجودش بیاستفاده تشخیص داده شده ؛ قصد دارند سر به نیستش کنند.
ماجرا اصلا از همین جا شروع می شود. پاول از بازداشتگاه فرار میکند و در صحرای نوادا با 2 توریست ساده دل انگلیسی که دست برقضا تمام عمرشان از طرفداران بیگانگان فضایی بودهاند ؛ برخورد میکند. همین دو مرد با کمک یک دختر ، جمع 4 نفرهای را تشکیل میدهند تا بتوانند پاول را به جایی برسانند که قرار است سفینهای برای بازگشت او به زمین بیاید. اما تا رسیدن به مکان اصلی آنها مجبورند از دست نیروهای امنیتی فرار کنند و یا گاهی در جمع مردم عادی ظاهر شوند...
کمدی 40 میلیون دلاری پاول؛ در یک عبارت ساده؛ یک فیلم خوب فانتزی است که میتوانید با خیال راحت داستانش را دنبال کنید؛ بدون اینکه حتی یک درصد روی اعصاب شما راه برود. کاراکترها در همین داستان و روایت دو خطی، به قدری خوب جا افتادهاند که ما باورشان میکنیم و اصلا به رویمان نمیاوریم که مشغول دیدن یک کمدی فانتزی هستیم. عمده تفاوت پاول با دیگر کمدیهای سخیف در این است که حتی کاراکترهای فرعی نیز تعریف و هویت منطقی دارند و حضورشان در داستانکها ضروری است.
فیلم را گرگ موتولا کارگردانی کرده که عمدتا تلویزیونی ساز است و چهرهای شاخص نیست؛ اما فیلمنامه متعلق به دو بازیگر اصلی فیلم (دو توریست انگلیسی ) یعنی سایمون پگ در نقش گرم ویلی و نیک فروست در نقش کلایو گاگلینز است و به جای شخصیت اصلی داستان پاول نیز ست روگن حرف زده است.
پاول که از مارس امسال به اکران سراسری در آمد در آمریکای شمالی حدود 100 میلیون دلار فروخت و با نظر مساعد منتقدان نیز روبرو شد.