وقتی ابومسلم در نخستین بازی فصل پرسپولیس دنیزلی را شکست میداد حضور استاد شکست دادن پرسپولیس یعنی اکبر میثاقیان در کنار زمین مانعی جدی بود برای آنکه خداداد عزیزی از جایگاه ویژه ورزشگاه به این افتخار بنازد، به همین خاطر برای یادآوری آخرین رویارویی عزیزی – دنیزلی در میدان مسابقه باید به اسفند 84 فلاش بک بزنیم، روزی که ستاره تازه ملبس شده به پیراهن طلایی راهآهن تنها با گذشت 15 دقیقه از مسابقه، تیم بدون مربی راهآهن را مقابل تیم خانه روبرویی پیش انداخت.
گل زودهنگام خداداد در ورزشگاه اکباتان شوک بزرگی به پاس دنیزلی وارد کرد و به نظر میرسید «خداداد» نزدیک به یک سال پس خروج از دستگردی در حساسترین لحظات برای انتقام آمده است.
اما پیروزی نهایی یک-3 پاس ثابت کرد انگیزه جمعی مصطفی پاشا برای فرماندهی تیمش به سوی قهرمانی بسیار فراتر از انگیزه شخصی خداداد برای انتقامجویی بود. بعید نیست پنج شنبه این اتفاق در ورزشگاه آزادی تکرار شود با این تفاوت که این بار اعجوبه برای نخستین بار فرصت مییابد در یک بازی رسمی انگیزههای شخصی را به جمع بازیکنان ابومسلم سرایت دهد.
مصاف پرسپولیس – ابومسلم جایی است که میتوان فارغ از هیاهوی سکوها روی چهره خداداد که حالا در قامت یک مدیر و مربی پالتوپوش کنار خط میایستد زوم کرد و به این راز پی برد که آن نیروی درونی همیشگی که او را گاه و بیگاه به سوی رفتارهای منحصر به فرد سوق میدهد انگیزهای مخرب است یا سازنده؟ آن وقت نه تنها ریشه خصومت میان او و دنیزلی آشکارتر میشود که شباهت یا تفاوت خداداد با چهرهای مثل علی دایی که امروز پا در راه او میگذارد عیان خواهد شد.
انگیزه عزیزی
شاید پربیراه نباشد اگر ادعا کنیم دنیزلی درست در همان لحظاتی قید خداداد را زد که در میدان الریان با ستارههایی چون فرانک دیبوئر و سانی اندرسون بیشترین نیاز را به یک ستاره داشت.
اما در نبرد حساس اسفند 83 سرمربی ترک، غزال تیزپای فوتبال ایران را در حالی که از نفس افتاده بود در نیمه دوم بیرون کشید و نتیجه چیزی جز پیروزی نبود. اما زمزمههای خداداد در رختکن به وضوح به گوش میرسید که نتیجه چیزی جز اخراج بازیساز شماره 10 نبود. با این حال تا دو سه هفته پس از آن، دنیزلی سعی داشت با فراخواندن خداداد به دفتر کارش او را برای ادامه کار توجیه کند. نتیجه منفی بود.
عید سال 84 ، پاس پرالتهابترین خانه تکانی را انجام داد و خداداد پساز تساوی در اردن دیگر زمین سبز دستگردی را ندید. هر چند بعدها در شهریورماه همان سال وقتی پاس نتوانست برتری یک-3 مقابل العین را حفظ کند خیلیها از فقدان عزیزی توپ نگهدار گلایه کردند.
میتوان گفت آن روز هم دنیزلی به خداداد نیاز داشت کمااینکه شش ماه بعد به شکل دیگر در نبرد قهرمانی لیگ برتر به حضور رقیب در ترکیب راهآهن برای مضاعف کردن انگیزههای خود و شاگردانش نیازمند بود. آن روز دنیزلی با زرنگی تقابل خود با خداداد را تقابل پاس و خداداد جلوه داد.
جالب اینکه زمانی فیروز کریمی طرد شدن خود از پاس را مستقیماً با مسئله ورود عزیزی به باشگاه پاس مربوط میدانست، بودن یا نبودن خداداد بین فیروز کریمی و همایون شاهرخی- حامی سرسخت خداداد- شکافی به وجود آورد که دیگر پر شدنی نبود. عصر فیروزی سرآمد و دوران شاهرخی آغاز شد، آن هم با نقشآفرینی مستقیم خداداد. شاهرخی در ادامه عزیزی را پس از مدتها به تیم ملی بازگرداند.
در روزهایی که اعجوبه پا به سن میگذاشت دیسیپلین پاس محیطی شد برای اینکه خداداد در پیرانهسری هم بخشی از شادابی جوانی را حفظ کند.
حتی حضور در پاس تضمینی شد برای حضور دوباره او در تیم ملی پس ازشاهرخی و نقشآفرینی در راه جام جهانی 2006. هر چند اتحاد شاهرخی و خداداد دیری نپایید و محرومیت 6ماهه خداداد، موجب شد که شاهرخی این اتحاد را به جدایی تبدیل کند و از عزیزی بگذرد.
از حاشیه به متن
وقتی رحیم رحیمیمقدم، داور بازی بدون تماشاگر پرسپولیس – ابومسلم در سوت خود میدمد حتماً به یک نکته توجه خواهد کرد: «ابومسلم سرمربی ندارد!»
خداداد عزیزی امروز برای سومین بار با حکم سرپرست روی نیمکت ابومسلم حضور مییابد تا بهانه تردد در منطقه فنی را هم داشته باشد و البته بیشترین میزان تردد را. خداداد هم مثل همتایش در سایپا مدرک مربیگری ندارد اما اگر علی دایی به عنوان بازیکن میتواند درون و بیرون زمین سایپا تیم را کوچ کند پس سرپرست ابومسلم هم میتواند جلوتر از چهار مربی و آنالیزور تیم که به کنایه «مربیان اسکاندیناویایی» لقب گرفتهاند لب خط بیاید و فرمان دهد،به ویژه که در فوتبال ایران سرپرستها سروری میکنند. ابومسلم با سرپرستی (بخوانید سرمربیگری) خداداد دو بازی غیررسمی را پشت سر گذاشته. آنها 2-5 تیم امید خودشان را بردهاند و در خانه شهرداری بندرعباس متوقف شدهاند.
اما عزیزی شوخ طبع در جریان تمرینات و مسابقه جدیتی نادر دارد. جدیتی که به سختی در زوایای دیگر زندگی او به جز منطقه فنی مشاهده میشود. میگویند او شخصاً جریان تمرینات را در اختیار دارد و علاوه بر این در یکی، دو هفته اخیر سعی کرده روش بازی ابومسلم را نسبت به قبل تغییر دهد.
او میخواهد شاگردانش توپ را همانند دوره بازیگری خودش روی زمین به جریان درآورند و علاقه عجیبی به حرکات زمینی و سرعتی از عمق دارد. اما سئوال اینجا است که او برای پیاده کردن روش دلخواه خود در ابومسلم از کاریزما هم بهره میبرد؟ مسیر شایستهسالاری که علی دایی از داخل ترکیب تیم به سمت سرمربیگری سایپا پیمود را خداداد عزیزی از مسیر عکس طی کرده.
او در حالی خود را سرمربی ابومسلم میخواند که هنوز مدیر سازمان فوتبال باشگاه و ناظر بر تمام امورات مالی و اجرایی محسوب میشود. پس کاریزمای امروز خداداد در زمین تمرین و مسابقه زیرمجموعهای از نفوذ شفق است.
اگرچه خداداد اصرار دارد از الگوی دایی تبعیت کند و حتی از همتایش سبقت بگیرد اما شخصیت این دو تفاوتهای بسیاری دارد.خداداد مثل دایی کاراکتری باثبات اخلاقی و رفتاری ندارد و در عوض عاشق به متن کشاندن حاشیههاست. کما اینکه او خود از حاشیه به متن تحمیل شده. این چنین شاید دنیزلی با همه دلهرهاش از نام ابومسلم، حاشیه را به رقیب بسپارد تا متن را ببرد؛ کاری که از خداداد هم بعید نیست.