ساعت 11:17 صبح دیروز، وقتی ماموران زندان، پسر نوجوانی را دستبند به دست به شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز در کرج منتقل کردند، جلسه محاکمه قاتل قویترین مرد ایران کلید خورد. متهم نوجوانی بلند قد و لاغر اندام به نام علیرضا بود که به تنهایی به دادگاه انتقال یافت تا به دفاع از خود و بیان جزئیات شبی بپردازد که این جنایت تلخ اتفاق افتاد. با ورود متهم به جلسه دادگاه صدای گریه و شیون خواهران مقتول فضا را پر کرد. هر کدام از آنها چیزی به متهم میگفت تا اینکه علی داداشی، برادر مقتول، آنها را آرام کرد و جلسه دادگاه رسمیت یافت. ابتدای جلسه که به ریاست قاضی رنجبر و حضور 4 قاضی مستشار برگزار شد، نماینده دادستان به بیان کیفرخواست پرداخت. طبق این کیفرخواست، نوجوان 17 ساله متهم بود به قتل روحالله داداشی و شرکت در ضرب و جرح راننده یک خودروی پرادو.
بعد از بیان کیفرخواست، خانواده مقتول برای متهم درخواست قصاص کردند و پس از آن نوبت به نوجوان جنایتکار رسید که با حضور در جایگاه از خودش دفاع کند.
راز شب تلخ
وقتی متهم در جایگاه قرار گرفت، قاضی اتهامش را به او تفهیم کرد و پسر نوجوان گفت که همه اتهامات را قبول دارد.
- آن شب چه اتفاقی افتاد؟
ما سوار ماشین پراید مشکی بودیم و از 45 متری گلشهر عبور میکردیم. من پشت فرمان بودم و در لاین سوم حرکت میکردم که یک« آزارا» از پشت سر چراغ داد. چون در لاین دوم، ماشین بود کمی طول کشید تا وارد این لاین بشوم و وقتی « آزارا» از سمت چپ ما رد شد بین فردی که کنار راننده آن نشسته بود و من که پشت فرمان بودم، بحث کوچکی درگرفت. بعد هم « آزارا»پیچید جلوی ما و باعث شد ما هم توقف کنیم.
اما همدستت در بازجوییها گفته که خودروی داداشی پشت سر شما نبود. بلکه شما پشت سر خودروی او بودید و مدام چراغ میزدید و هنگام عبور از کنار خودروی مقتول به او فحاشی کرده بودید؟
من حرفهای همدستم را قبول ندارم.
- بعد چه اتفاقی افتاد؟
دوستم از ماشین پیاده شد و با فردی که همراه داداشی بود درگیر شد. در همین لحظه مقتول هم از ماشین پیاده شد و من وقتی دیدم دوستم دارد کتک میخورد چاقویی را که داخل ماشین بود، برداشتم و آن را از غلاف درآوردم. بعد به طرف داداشی رفتم اما اصلا قصد کشتن او را نداشتم. وقتی او مرا زد، فقط روی هوا ضربه میزدم که به من نزدیک نشود اما در یک لحظه، وقتی سرم پایین بود متوجه شدم چاقو به گردنش خورده و خون همه جا را پر کرده است.
- شما ادعا میکنی که روی هوا چاقو را به چپ و راست میزدی و قصد کشتن نداشتی. درصورتی که اگر حرفت درست باشد باید چاقو گردن مقتول را خراش میداد. اما ضربهای که شما به او وارد کردی عمیق بود، چه توضیحی داری؟
من قصد قتل نداشتم.
- پزشکی قانونی اعلام کرده به غیر از ضربهای که به گردن مقتول خورده، 2 ضربه هم به دستهایش خورده که قبل از ضربه اصلی وارد شدهاند. پس چطور ادعا میکنی که روی هوا ضربه میزدی و متوجه نشدی که ضربه به گردن مقتول اصابت کرده؟
من فقط همان یک ضربه را یادم هست و بقیه را یادم نمیآید.
- چاقو را از کجا آوردی؟
3 یا 4 سال پیش آن را خریدم.
- تو هنوز 17 سالت تمام نشده و این یعنی از 14 سالگی همراه خودت چاقو حمل میکردی. درست است؟
سکوت
- اگر قصد کشتن نداشتی، چرا چاقو برداشتی؟
دیدم داداشی هیکل درشتی دارد و ترسیدم و برای همین چاقو برداشتم.
- اما مقتول فقط 2 سانتیمتر از تو بلندقدتر بود و فقط هیکلش درشتتر بود؛ یعنی میتوانستی بدون چاقو هم با او درگیر شوی؟
گفتم که ترسیده بودم و برای همین چاقو برداشتم.
- تو که ترسیده بودی، چرا فرار نکردی و دست به چاقو شدی؟
حواسم پیش ماشینم بود و برای همین فرار نکردم.
- بعد از قتل چه کردی؟
به خانه رفتم و دستها و لباسهایم را شستم. به خانوادهام هم گفتم که با یکی درگیر شدهام اما نمیدانستم که مرتکب قتل شدهام. روز بعد حدود ساعت 11 صبح بود که تصمیم گرفتم به اردبیل فرار کنم. برای همین خانه را ترک کردم و توی تالش بودم که شنیدم روحالله داداشی به قتل رسیده. وقتی خبر را شنیدم، به اداره پلیس رفتم و خودم را تسلیم کردم.
نخستین درگیری
بعد از حرفهای علیرضا، مرد دیگری که شب حادثه از سوی متهم و دوستش مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، به تشریح شکایت خود در دادگاه پرداخت. او گفت: ساعت 11 آن شب سوار ماشین پرادوام در حال عبور از شاهین ویلا بودم که خودروی پراید مشکی رنگی مقابلم توقف کرد. متهم و پسر دیگری سوار آن بودند و بعد از پیادهشدن از ماشین به طرفم حمله کردند. چون پول زیادی همراهم بود ترسیدم و درهای ماشین را قفل کردم. آنها با مشت به سر و صورتم میزدند و در همین هنگام مردی با دیدن این صحنه به کمکم آمد، اما آنها با تهدید او را فراری دادند و در همین هنگام فرصتی پیش آمد تا فرار کنم.
این مرد در پاسخ به این سؤال که انگیزه متهم و دوستش از ضرب و شتم شما چه بود، جواب داد: آنطور که من تحقیق کردم، متهم و همدستانش به قصد قدرت نمایی این کارها را انجام میدادند. آنها بعد از کتک زدن من به پارک رفته بودند تا برای دوستانشان تعریف کنند که چطور راننده یک ماشین مدل بالا را به باد کتک گرفتهاند. آنها ساعتی بعد از ضرب و شتم من، دست به این جنایت هولناک زدند. بعد از اظهارات این مرد، متهم نیز مدعی شد: به خاطر اینکه راننده پرادو به دوستم نگاه چپ کرده بود، آنها با هم بحثشان شد و وقتی دوستم برای درگیری با او پیاده شد، من هم پیاده شدم. بعد از پایان دفاعیات متهم، وکلای مدافع نیز به بیان اظهارات خود پرداختند و پس از آن برادر مقتول رو به قضات دادگاه گفت: همه از اخلاق برادرم خبر دارند و میدانند که اگر کسی به او سیلی میزد، باز هم چیزی نمیگفت. اظهارات متهم درباره اینکه برادرم با آنها درگیر شده بود صحت ندارد و ابتدا آنها بودند که به برادرم و دوستش فحاشی کرده بودند. با پایان یافتن جلسه دادگاه، قضات وارد شور شدند و رای صادره از سوی دادگاه ظرف یک هفته آینده اعلام خواهد شد.