باور کردنش سخت است اما این شیوه جدید ساختمانسازی در مشهد مقدس مشاهده شده و خبرنگار همشهری بهمدت 3روز، زندگی در چنین محیطی را تجربه کرده است. در این شیوه با استفاده از دستگاههای دژکوب که دقیقا نوعی تفنگ شلیککننده گلوله جنگی محسوب میشود و هر گلوله شامل پوکه، مواد منفجره و تیر یا میخ صنعتی است، یک کاربر که باید او را شلیککننده نامید، با این دستگاه بهطور متناوب خشابگذاری کرده و ورقههای فولادی را روی تیرهای آهن یا همان اسکلت آهنی پرچ میکند.
حتی نحوه جاگذاری گلولهها و خشابگذاری دستگاه کاملا شبیه اسلحه جنگی است و پوکههای شلیک شده نیز بعدا از خشاب خارج میشود و صدای شلیکهای پیدرپی این ابزار جدید ساختمانسازی بهنحوی وحشتناک است که تا شعاع 200متری قابل شنیدن است.
تصور کنید اگر این شیوه ساختمانسازی رایج شود، کل شهر تبدیل به صحنه جنگ میشود. با توجه به میزان بسیار بالای آلودگی صوتی این شیوه ساختمانسازی، کسب مجوز از شهرداری مشهد توسط پیمانکاران این پروژهها باعث تعجب و شگفتی است! این در حالی است که آلودگی صوتی، یکی از مشکلات عمده شهرهای بزرگ است و یکی از وظایف شهرداریها و شوراهای شهر پیشگیری و مقابله با عوامل آلودهکننده صوتی در محیط شهری است. از آسیبهای روانی و روحی واردشده به بیماران و سالمندان و کودکان و زنان باردار ساکن در همسایگی این پروژهها که بگذریم، افراد سالم و عادی نیز قادر به تحمل حتی نیم ساعته این سروصدا نیستند.
گفتوگو با کاربر عامل این شیوه ساختمانسازی نشان داد که مقرون به صرفه بودن این روش و سرعت در بالا بردن طبقات مهمترین علت رویآوردن به این شیوه است. در این شیوه بعد از پرچ شدن ورقههای فولادی به تیرهای آهن، روی آن بتن ریخته میشود. بررسی عینی خبرنگار همشهری همچنین نشان داد که برای برپایی یک سقف 100متر مربعی با این تکنیک پر سر و صدا حداقل باید 400شلیک انجام شود. این شلیکها با توجه به سایر فرایندهای فیکس کردن ورقهها روی سازه بهطور متوسط به فاصله هر 2دقیقه صورت میگیرد. تصورش را بکنید که برای یک ساختمان 5طبقه باید حداقل 2هزار شلیک صورت بگیرد، آن هم طی مدت زمان 4هزار دقیقه یعنی 66ساعت تمام! یعنی یک هفته زندگی در میدان جنگ و هر روز 10ساعت!
کاش شهردار مشهد یا بازرسان مربوطه بهمدت حداقل 10دقیقه برای سرکشی به چنین مکانهایی بروند تا متوجه عمق فاجعه شوند.
معمولا سر و صداهای ناشی از ساختمانسازی در همه مناطق شهرها وجود دارد و مردم هم کمابیش به آن عادت کردهاند اما این شیوه نوبرانه که باید به نام مشهد ثبت شود ابتکاری خارقالعاده است که گرچه ممکن است برای ساختمانسازیهای صنعتی در مناطقی که هنوز مسکونی نشده است باعث سرعت عمل و حتی استحکام ساختمان شود اما در بافتهای مسکونی قطعا غیرمنطقی و حتی غیربهداشتی و مضر برای سلامت مردم و شاید بشود گفت غیرانسانی است.
سؤال اساسی این است که آیا باید سلامت شهروندان فدای سرعت عمل ساختمانسازی بسازوبفروشها شود؟ چگونه است که حتی برای کسب کوچکترین تغییرات در انباری یک ساختمان باید هزار توی اداری طی شود اما هیچ مقام مسئولی متوجه آلودگی صوتی غیرقابل تحمل این شیوه ساختمانسازی نشده است؟