تاریخ انتشار: ۷ بهمن ۱۳۸۵ - ۰۴:۲۷

علی کدخدازاده: صدام حسین در سال 1978 برابر با میانه‌های سال 1357 زمام امور عراق را در دست گرفت و سرانجام در روز یکشنبه دهم دی‌ماه به چوبه دار آویخته شد.

 طی این دوران وی کارنامه‌ای از خود به‌ جای گذاشت که با توجه به آن می‌توان او را توصیف کرد.

صدام خود را رهبر مردم عراق ‌می‌نامید. اما نقش رهبری او برای مردم عراق چه بود.وی در آغاز راه جنگی را علیه ایران راه انداخت که برای مردم این کشور جز مرگ و ویرانی ساختار‌های اقتصادی چیزی به ارمغان نیاورد ودرنهایت نیز ناگزیر شد از همه ادعاهای جاه‌طلبانه خود در خصوص ایران صرفنظر کرده و تسلیم واقعیت شود.


صدام خود را رهبر مردم عراق می‌نامید. اما انبوه ناراضی‌های تبعیدی این کشور به اقصی نقاط جهان و کشتاری که از مردم این کشور کرد باعث شد تا هیچ آزاده‌‌ای این ادعای او را باور نکند. وی در حالی خود رافرزند مردم عراق می‌نامید که به بهانه یک سوء قصد به جانش روستایی را با همه ساکنانش اعم از زن و کودک به کام نیستی فرستاد-و سرانجام برای همین جنایت به اعدام محکوم شد-وی در واقعه انفال گروه عظیمی‌از مردم کرد را از سرزمین خود آواره ساخت و در واقعه بمباران شیمیایی کردستان عراق نام خود را به عنوان بزرگترین جنایت‌کاری که مرگ و تباهی برای مردم‌اش به ارمغان آورد ثبت کرد.


جنایات صدام علیه مردم عراق افزون بر این موارد است. پس از سرنگونی دولت بعثی خیابان‌های عراق محل فروش انواع فیلم‌هایی بود که همگی از شکنجه و اعدام شهروندان عراقی به دست صدام یا مقابل چشمان او حکایت داشت.


صدام خود را رهبر امت عرب می‌نامید اما هرگز نگفت این چگونه رهبری است که برخلاف هر اصول بین‌المللی و اخلاقی به کویت حمله کرد و این در حالی بود که کویت از حامیان اصلی صدام در جنگ علیه ایران بود و حتی کویتی‌ها در مقاطعی نفت خود را به عنوان نفت عراق در بازار‌‌ها به فروش رسانده وپول‌ ‌‌‌آن را وارد خزانه عراق می‌کردند.


صدام خود را مبارزی ضد امپریالیسم می‌نامید،اما در همان حال بیشترین مراودات را با آمریکا داشت و اسنادی که پس از سرنگونی رژیم بعثی منتشر شد حکایت از همکاری او با سازمان سیا در دوران جوانی تا رسیدن به ریاست جمهوری عراق داشت.

صدام می‌گفت در آرزوی تحقق آرامش در منطقه خلیج فارس است،اما تجاوز وی به ایران و حمله‌اش به کویت عملا بهانه‌‌ای مناسب برای آمریکا بود که رزمناو‌ها و سربازان‌اش را به این منطقه گسیل کرده و کار را به جایی رساند که بسیاری از کشور‌‌های عربی از ترس وی رسما از آمریکا خواهان حضور در این منطقه شدند.


صدام در پایان راه برای جلب توجه مردم منطقه با قران وارد جلسات دادگاه می‌شد،اما تکثیر فلیم‌های خصوصی از زندگی وی و رهبری یک حزب کاملا غیر دینی(حزب بعث) نشان می‌دهد که این ادعا فریبی بیش نبوده است.


صدام جاه‌طلبی بود که باعث ویرانی عراق،کشتار مردم بی‌گناه این کشور،مشروعیت ظاهری برای حضور آمریکا در خلیج فارس بود.


صدام نه عاشق عراق بود و نه یک ناسیونالیست عرب. صدام نه مسلمان بود و نه دشمن اسرائیل. صدام به واقع دیکتاتوری بود که برای تحقق میل استبدادی خود از هر ابزاری برای تحمیق توده‌های عرب و کشورش استفاده می‌کرد و سرانجام ویرانی را برای مردم این کشور به عاریت گذاشت.