تاریخ انتشار: ۷ بهمن ۱۳۸۵ - ۰۶:۲۳

شیلا توکلی: همراه با جوانان سوگوار در میدان« مادر» تهران.

یک سال از ویژه‌ برنامه جوانان دانشجو در میدان محسنی تهران به مناسبت ایام محرم می‌گذرد؛ برنامه‌ای خودجوش که بدون کمک‌های مرسوم و معمول دولتی و با همت عالی جوانان برپا شد تا وامدار جایی و کسی نباشند و حق انتخاب و استقلال خود را پاس دارند. این برنامه حکایتی دیگر از عاشورا داشت؛ حکایتی که به امید تکرار آن در امسال و این ایام برای باردیگر نیز خواندنی و شنیدنی است.

***
اهالی میدان مادر ناگهان در یک  صبح با خبری تازه روبرو شدند با  کسی که در یک صبح تازه زنگ‌ها را به صدا درآورد و با یک صدای گرم و دلنشین در عین حال عجیب گفت: «با عرض تسلیت به مناسبت ایام حسینی از شما دعوت می‌کنیم تا در ویژه‌برنامه متفاوتی که به مناسبت این ایام برای اهالی این محل در نظر گرفته شده به تالار نگاه واقع در میدان محسنی تشریف بیاورید تا شاهد یک ویژگی جدید و حرفی تازه باشید.»

برای این مراسم کارت دعوتی نیز در نظر گرفته شده بود، کارتی شامل یک پاکت نامه و داخل آن کاغذی با این مضمون:

«انتخاب...
آزمونی پیش روی همه ماست...

وقتی دقیق و درست باشد، گوهر انسانیت ما جلوه خواهد کرد. برای «انتخاب» درست است که به ما خواهند بالید... با ویژه‌برنامه «انتخاب» حکایتی دیگر از عاشورا را مرور خواهید کرد.»دعوتنامه بوی آشتی می‌داد، حس حکایتی دیگر،‌ لمس انتخابی تازه که باعث شد تا بیشتر اهالی محل را در موعد مقرر یعنی ساعت 7بعدازظهر روز تاسوعا و عاشورا به سوی خود بکشاند.

 اهالی گروه گروه به نوبت وارد تالار می‌شدند، در ابتدای مجلس ضمن خوشامدگویی از میهمانان پذیرایی شد و سپس توضیح داده شد که این برنامه به شکل یک نمایشگاه در نظر گرفته شده که با عبور از غرفه‌های آن می‌توان به پیام نهایی آن پی برد، بنابراین همه به سمت غرفه‌های تالار هدایت شدند.


در تالار نخست دانشجوی جوانی با عنوا ن «حسین علیه‌السلام، محبوب دلها» سخن را آغاز کرد و گفت: «امام حسین علیه‌السلام از افتخارات شیعه و جهان اسلام است که دارای شخصیتی است که هر کس از هر ملتی با بخشی از آراستگی‌های او آشنا می‌شود، بدان مهر می‌ورزد و این اندوه جامعه نیز نشانگر تاسفی است بر پاس نداشتن قدرچنین شخصیتی که از سوی ناجوانمردان در حق وی صورت گرفته است.»


در تالار دوم دانشجوی دیگری با عنوان «انتخاب محبوب» به کمک پخش تصاویر ویدئویی اینگونه سخن گفت که «دوست داشتن امام حسین(ع) کافی نیست بلکه باید بتوانیم او را علاوه بر اینکه دوست داریم، انتخاب کنیم و خود را در صف او قرار دهیم و باید بتوانیم هزینه این انتخاب را بپردازیم.

دانستن این اصل به ما کمک می‌کند که در تحلیل ماجرای کربلای سال61 هجری دچار سردرگمی نشویم و درک کنیم که چطور کوفیان که امام رادوست داشتند و برای او دعوتنامه فرستاده بودند، در برابر او شمشیر کشیدند و چگونه بود که به تعبیر «فرز دق»، شاعر بنام عرب، «دل‌هایشان با حسین بود و شمشیرشان با بنی‌امیه». آنها می‌دانستند حسین دوست داشتنی است ولی نخواستند او را انتخاب کنند، زیرا می‌دیدند که بهای این انتخاب سنگین است.


در همین تالار با بهره‌گیری از ابزار کمک آموزشی و نقشه‌خوانی گزارشی فشرده از حرکت امام حسین از مدینه به مکه و از مکه به سمت کوفه نیز ارائه گردید و بر ضرورت عدم اکتفا به محبت امام حسین علیه‌السلام تاکید شد.


در سومین تالار جوان دانشجوی دیگری با عنوان «ما و انتخاب» به حر بن ‌یزید ریاحی، ‌به عنوان کسی که سرانجام توانست انتخابی درست انجام دهد و هزینه آن را نیز پرداخت اشاره کرد و گفت: «حر به عنوان الگویی برای غلبه بر نفس و یک انتخاب جاودانه، راهنمایی آرمانی برای ماست که باید بتوانیم همچون او به نداری دل خویش درباره راستی و درستی پاسخ دهیم.»


حر سرانجام به امام زمان خویش پیوست و در بستر عنایت و عفو او توانست به ما بگوید: «خاندان پیامبر شایسته برگزیدگان و دل سپردن‌اند.»


اگر ما نیز بتوانیم با تمام کاستی‌های خود، همچون حر با امام زمان خویش پیوند بگیریم، خواهیم توانست با امداد و پذیرشی که از ناحیه پرمهر او دریافت می‌کنیم، هزینه این انتخاب را بپردازیم و از سرمایه جان و دل خویش برای خوشبختی ابدی بهره بگیریم.»

و سرانجام در این تالار به سرگذشت یکی از مردان خدا در سده نهم هجری به نام شیخ حسن عراقی اشاره شد که در جوانی اهل عیش و نوش بوده ولی با پاسخ‌دادن به ندای حق‌جوی خویش توانست از سرچشمه عنایت و تربیت حضرت مهدی(عج) بهره‌مند گردد، طوری که عبدالوهاب شعرانی عارف بزرگ اهل سنت از او به عنوان یکی از اولیاء الله و استاد خویش یاد کرده و مقام بلند او را ناشی از عنایات حضرت مهدی(عج) به او دانسته است.

 آنچه در این برنامه مهم به نظر می‌رسید این بود که تمامی مدعوین که بیشتر آنان را جوانان تشکیل می‌دادند در کمال متانت و آرامش و به دور از هرگونه هیجان و اضطرابی به سخنان سخنرانان گوش دادند و در نهایت احترام مجلس را ترک گفتند.

 این که این جوانان‌ چه شد که یکباره در کمال رضایت به این مجلس آمدند و پربار بازگشتند، تنها دلیل آن را می‌توان در حق انتخابی دانست که این بار برای آنان در نظر گرفته بودند، حقی که ریشه در فطرت هر انسان خداجویی دارد.