عرفان قانعی فرد در گفت وگو با همشهری آنلاین برخی ویژگیهای این فرهنگ و کار دکتر باطنی را بازگو میکند.
- آقای قانعی فرد، شما خود فرهنگ نگاریدو فرهنگ فارسی یونانی و فرهنگ نروژی فارسی حاصل تلاش شما در این عرصه است، به نظر شما آقای دکتر باطنی در فرهنگ نگاری ایرانی چه جایگاهی دارد؟
من تمایل قلبی به توسعه و پیشرفت سبک و شیوه فرهنگ نگاری مدرن دارم و برخی از تجربه هایم که نام بردید متاثر از این نوع نگاه به فرهنگ نویسی است که دکتر باطنی، بنیانگذار این تحول در ایران بود و من جوان، دانش آموخته روش اویم و ملزم به رعایت اصول علمی مبتنی بر زبان شناسی، رشته ای که باطنی، الفبایش را به ما آموخت.
من با آغاز انتشار این فرهنگ (نخستین فرهنگ آقای باطنی اوایل دهه هفتاد منتشر شد)، به دانشگاه راه یافتم و با پایان ویراست سوم و انتشار آن، از دانشگاه فارغ شدم اما باطنی هنوز می نگارد.
- شخص شما پیگیر نقدهای منتشره بر فرهنگ های دوزبانه هستید و خود شما هم نقدی مفصل برکتاب دکتر باطنی نوشتیدکه در روزنامه ها هم منتشر شد. آیا درباره این فرهنگ یا فرهنگ هزاره دکتر حق شناس نقدهای دیگری هم نوشته شد؟
نقد جدی دکتر داریوش آشوری را به یاد دارم و نقد کریم امامی را ....اما همین نوشتارها سرآغازی است تا از زحمت وافر و چند ساله آقای باطنی به نیکویی نقدیر کنیم که البته ساموئل جانسون با نقل به مضمون می گوید که شاید سودای و آرزوی هر فرهنگ نویس آن است که مردم به او چندان معترض نشوند و چنین سودایی هم نصیب کم فرهنگ نویسانی میشود.... اما در این موسم عسرت باید تلاش استاد باطنی را ارج بنهیم.
چون با وجود او، مانند بقیه جاهای دنیا هم، کلمه ویراست اول، دوم، سوم و... مطرح شد، هر چند هنوز تا رسیدن به «فرهنگ معیار» فاصله زیادی داریم. اما همین که در این هنگامه۲۷ سال، فرهنگ نویسی بنشیند و سه ویراست منتشر کند جای تقدیر دارد.
- از نظر شما آقای باطنی و برفرهنگ نگاری کنونی درایران چه تاثیراتی نهاده است؟
ظهور و تلاش دکتر باطنی و آثاری که در زبانشناسی و نیز فرهنگ های دوزبانه انتشار دادهاند، موجب مطرح شدن این مسایل جدی در فرهنگ نگاری ایران شد و آشنایی وافرش با اصول و مبانی معنا شناسی و تسلط بر معادلگذاری و دقت در طبقهبندی معناها و تعیین حوزه معنایی و رعایت محور معنایی و برشهای ظریف و... سبب ارایه چنین کاری سترگ شده است. و هر چند هم عبارات و ترکیبات و... هم به واژگان افزوده و به غنای آن افزوده است.
در سال ۱۳۶۹ باطنی ظهور کرد. در آغاز دهه ۷۰، پس از آن موسم عسرت و روزگار وانفسا، دوره تحول و تنوع در نهضت فرهنگ نگاری دو زبانه در ایران به ویژه انگلیسی آغاز شد و سلسله جنبان آن هم دکتر باطنی بود و فرهنگ اش روزنه امیدی شد.
سپس دکتر حق شناس، به نحوی شیوه خود را از واپس گرایی رهانید و با نوعی سنت شکنی و تجربه کردن اصول جدید، فرهنگ نگاری کردند و تا حدی مزه نوآوری و بدعت آنان به مذاق خیل مشتاق خوش آمد.
با این جنبش نو، مدار های بسته و منحط سنت گرایی گشوده شد و کم کم طفولیت فرهنگ نگاری انگلیسی فارسی، پس از ۱۲۰ سال، رشد خود را از سرگرفت. و ارایه این کار شاید موجب ارایه ترجمه های دقیق تری باشد و البته قضاوت نهایی درباره این کار مستلزم انس و استمرار در رجوع است که به حسن و عیبش بهتر اشاره کرد.
- نکات برجسته و مهم فرهنگ پویای دکتر باطنی را می توانید ذکر کنید ؟
باید به صراحت گفت در فرهنگ پویای دکتر باطنی[سابقه موضوع]، شیوه و سبک فرهنگ نویسی تا یک قدم فراتر از سنتی، به نیکویی رعایت شده است، نظامی معین و روشی درست را اتخاذ کرده است در ارائه راهنما، نشانه ها، رسم الخط، قواعد املایی، استثناها، کاربردها، شواهد و مثال ها، ارجاعها، مدخل ها، اصطلاحات و... اکثر مدخلهای آن از زبان زنده و معاصر زبان مبدٲ انگلیسی انتخاب شده اند و میتوان گفت معادلهای پیشنهادی اش، بنا به روابط زبانی کاربردی، درست انتخاب شده اند.
در بحث معنای معادل ها، تفکیک حوزه کاربردی، برش و شمول معنایی، طبقه بندی، رفتارشناسی معنایی و... در حد قابل قبولی، درست عمل کرده است. ابهام، آشفتگی و ازهم گسیختگی در کار باطنی به حداقل رسیده است، هر چند در ارائه شواهد و مثال ها و نکات و اطلاعات دستوری، ساختاری تا اندازه ای معمولی در پیش گرفته است.
- تاثیر باطنی در رشته زبانشناسی و جایگاه وی در این رشته در کجا قرار دارد ؟
درباره دکتر محمد رضا باطنی ،بی هیچ ملاحظه و محافظه کاری باید اذعان کرد ؛ هر آنکس که رشته زبان شناسی را در ایران خوانده است به نوعی و شیوه ای با آثار و قلم و دیدگاه و خدمات وافرش به رشد و توسعه این رشته نو پا و علم نوین در ایران، آشناست و شاید نام و قلم او بود که نسلی را به کوشش در ادامه این راه ترغیب نمود.
نمیتوان انکار کرد که کوشش و حضور مسلم او در دهه های 50 و 60 به مطرح شدن این رشته و نمو یافتن اندیشه های آن علم ، بیشتر از ابوالحسن نجفی و پرویز ناتل خانلری انجامید و شاید بتوان گفت که برخورد حرفه ای او و آگاهی و شناخت درست او از آخرین پیشرفتها و تحولات این رشته در ایران ، موجب ایجاد این علاقه و شور شد تا دانشجویان زبان و ادبیات بهتر و بیشتر از پیش این رشته را جدی بگیرند، تا جایی که در مدت بیست سال اخیر نسل سوم زبان شناسان ایرانی تربیت شدند و افسوس که دیگر باطنی در دانشگاه نبود !.....
آنقدر این شیرینی و حلاوت متون نگارشی باطنی در بین جوانان انگیزه بر انگیخت ، که امروزه این رشته جزو رشته های اغواگر در دانشکده ادبیات و زبان است و کم کم مردم عادی و غیر کتابخوان نیز با نام این رشته در ایران آشنایی یافتند و جالب آنکه هنوز کتابهای باطنی در صدر کتابهای زبان شناسی در ایران قرار دارد و کمتر کسی توانسته است با نوشتهها ی او رقابت کند ؛ انگار او بیشتر به نوعی ناشناخته ها را گشود و با شفافیت و صداقت در قلم و اندیشه ، معرفت آموخت تا دیگران!
- به گمان شما آیا نسل جوان زبانشناسان جدید همنشین وی خواهند بود ؟
نه !... البته نکته ای صادقانه را باید اعتراف کنم و آن اینکه بعد از او نسل زبانشناسان دیگری آمدند ، اما هیچ کدام نه تواضع او را داشتند، نه پرکاری او را و نه اندیشه و شناخت سیاسی و ذهن پویای او را ؛ لااقل از بین آن جماعت نسل سوم که من اکثر ایشان را می شناسم و گاه خود مافیای قرق کردن تدریس کردن این رشته شده اند تا که مبادا کسی در آن حصار نفوذ کند! ...
- ... وسخن آخر؟
همیشه به باطنی، احترام گذاشته ام و حسرتی در دلم هست که راستی جای او را که پر خواهد کرد؟ از میان دانشجویان این رشته ، چه افرادی که مانند من به عشق باطنی به این رشته گرویدند ، اما با آن خصوصیات وا ندیشه کدام یک ردای استادی را بر تن خواهند کرد؟!.....
همیشه دوست داشته ام کنارش بنشینم و نکته ها بیاموزم ، اما افسوس که همیشه یا من مسافرت بوده ام و یا او در عالم فرهنگ نگاری اش غرق و من نخواسته ام او را از این حال به در آورم !...چون زمانه تنگ است و عمر کوتاه...