این کتاب که به تعبیر رایجتر «ماکسیمهای لاروشفوکو» خوانده میشود، مجموعهای از کلمات قصار است که طی قرون متمادی شهرت جهانی کسب کرده و بعضی از آنها چون ضربالمثل بر سر زبانها افتاده است. این نغز نوشتهها و گزین گویهها، فقط به مضامین متعارف و سنتی اخلاق نمیپردازد، بلکه شاید بتوان آن را در طلیعة قرون جدید از زمرة یکی از نخستین آثار در موضوع شناخت ذهن و روان انسان و به اصطلاح علم النفس، جای داد.
لاروشفوکو به عنوان سیاستمداری کارآزموده و سرداری میدان دیده و مجرب، از فراز و نشیب زندگی متلاطم اروپا در قرن هفدهم، تجربههای ارزشمندی کسب کرده بود و به اتکای همین شناخت، در کتاب خود نفس انسان، تطورات و رنگ به رنگ شدنهای آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد. وی لایههای پنهان ذهن را میکاود و زوایای نهان نیات و انگیزههای آدمی را میشکافد. دقت نظر او معمولاً به دیدگاهی منفی میانجامد؛ اما این نگرش انتقادی به انسان، نه تنها طعم تلخی به اثرش نمیدهد، بلکه خواننده را غافلگیر میکند و از این جهت حلاوت خاصی در کام او مینشاند. گویا بدبینی لاروشفوکو تا کنه ضمیر و نهاد انسان پیش میرود؛ ولی حتی اگر او را به طینت آدمی بدبین ندانیم، قطعاً نمیتوان منکر بدگمانی عمیق او به صدق گفتار و راستی کردار عموم انسانها شد.
لاروشفوکو خودخواهی و منیت و حب نفس را محرک اصلی انسان در تمام افعال و اعمالش میداند، تا جایی که حتی ریشة مقابله با نفس و ضدیت با امیال را باز خود منیت میپندارد. موشکافی او در زوایای تاریک نفس و جلوههای متعدد انانیت، شگفتآور است. کمتر نویسندهای در دورة کلاسیک، انسان را تا این حد اسیر و بندة نفسانیات معرفی کرده است. او منکر افعال حسنه و اعمال پسندیدة انسان نیست؛ اما حتی در این دسته از رفتارها، دورویی و منفعتطلبی را انگیزة اصلی میداند. به گمان او تظاهر و طمع چنان در عمق جان انسان نفوذ کرده که حتی خود نیز به بسیاری از ریاکاریهایش واقف نیست و راستی او راستنمایی و صداقتش صدقآرایی است!
از این روی میتوان گفت که «حکمتها» به تعبیر رایج کتابی اخلاقی نیست؛ اما توجه و تنبه دادن آن به خدعهها و نیرنگهای نفس، به کتاب بعدی حکمی و اخلاقی میدهد. لاروشفوکو در اثر خود با رسوا کردن آنچه در فرهنگ ما «نفس اماره» نام گرفته، ذات و جانمایة اخلاق را هنرمندانه به تصویر کشیده است. سعادت و شقاوت، تقدیر و تدبیر، عقل و عشق، فضایل و رذایل، خیر و شر، خرد و جنون، زنان و مردان، احساسات و هیجانات، غم و شادی، لذت و رنج، صداقت و تزویر، شیفتگی و بیزاری، جوانی و پیری، کبر و فروتنی، چابکی و کاهلی، سادگی و تکلف، زیرکی و بلاهت، امیال و افکار، خصومت و مودت، طبایع و خلقها، سکوت و سخن، بزدلی و پردلی، قرار و بیقراری، نکوهش و ستایش و بالاخره مرگ و زندگی، موضوعات اصلی کتاب «حکمتها»ست.
نگرش بدبینانة مؤلف به انسان شاید حاصل تجارب طولانی و اغلب همراه با ناکامی او و اجدادش در عرصة سیاست و جنگ باشد. اروپا از یک قرن و اندی پیش از او بسیار ملتهب بود؛ چه، از اواخر قرن پانزدهم فکر جنونآمیزی در دربار فرانسه راه یافت که همانا تصاحب تاج و تخت ایتالیا بود.
این آرزوی آزمندانه بیش از نیم قرن دو کشور را درگیر نبردهای خونین کرد تا اینکه در1559 تمام شد؛ اما بلافاصله جای خود را به درگیریهای خونبار چهل ساله معروف به جنگهای مذهبی میان پروتستان و کاتولیک داد که حاصلش دودستگی و پریشانی و نکبت بود. لاروشفوکو در بحبوحة این اختلافات مذهبی رشد و نمو یافت.
در قرن چهاردهم لاروشفوکوها به دربار بسیار نزدیک بودند و در جنگهای صد ساله که انگلستان مدعی تاج و تخت فرانسه شده بود، جانب شاهان ضعیف خود را گرفتند و از جمله، در خدمت شارل چهارم با دشمن رزم کردند. با ظهور نهضت اصلاح دینی در قرن شانزدهم، لاروشفوکوها به این جریان گراییدند؛ به طوری که سومین پشت نویسنده، از سران پروتستانهای فرانسه شد و به مقابله با جناح تندرو کاتولیک برخاست و سرانجام در کشتار سن بارتلمی جان خود را از دست داد؛ قتل عامی که در یک شب بین شش تا هفت هزار نفر از سکنة غیرکاتولیک پایتخت به شکل فجیعی کشته شدند.
در پی این حادثه، در شهرهای دیگر فرانسه نیز خونریزیهای مشابهی صورت گرفت، به طوری که تعداد قربانیان به حدود چهل هزار نفر رسید. در چنین فضای رعب و وحشتی، پدربزرگ نویسنده ترجیح داد به مذهب کاتولیک برگردد. فرزند او از پادشاه وقت فرانسه، لقب «دوک» گرفت و بدین ترتیب اشرافیت این خانواده به بالاترین حد ممکن رسید.
بدین ترتیب نویسنده در خانوادهای زاده شد که به نوشتة نسبشناسان فرانسوی، از نظر جایگاه تاریخی و سابقة اشرافی تنها چهار نام دیگر با آن قابل مقایسه است. فرانسوا دوک دو لاروشفوکو، در پانزدهم سپتامبر 1613 در پاریس به دنیا آمد. او تحصیلات شایانی نکرد؛ اما توانست در مشق جنگ و درس رزم توفیقاتی به دست آورد، چنان که در سال 1629 در لشکرکشی به ایتالیا شرکت جست و در آن کارزار از خود شهامتی نشان داد؛ همچنین توانست در جنگهای فرانسه و اتریش موقعیتی کسب کند؛ اما زمانه حوادثی را در آستین داشت که تنها به دلسردی و دلخوری او از حکومت دامن میزد و همین موضوع سرانجام او را وارد آوردگاه جدیدی کرد که به یک مهلکة سیاسی بدل شد: شبه کودتایی که سالها کشور را درگیر تلاطمها و مناقشههای داخلی نمود.
پس سالها ناکامی و تبعید و سختی، لاروشفوکو که زندگی سیاسیاش کولهباری از شکست و ناکامی بود، از جنگ و سیاست باز نشست و به ادبیات روی آورد. مراوده با تالارهای ادبی پاریس، سرانجام ذوق نویسندگی را در وی برانگیخت و اثر خود را تحت عنوان «تأملات، عبارات و حکمتهای اخلاقی» در سال 1665 به چاپ رساند. این کتاب به سرعت بین محافل ادبی و روشنفکری فرانسه رواج و محبوبیت پیدا کرد و کلمات قصارش آوازه و شهرتی یافت. از آن پس اشتهار لاروشفوکو به عنوان یک رجل سیاسی و نظامی تحتالشعاع این اثر قرار گرفت.
این کتاب تاکنون دهها بار به زبان فرانسوی و تقریباً سایر زبانهای بزرگ دنیا چاپ شده است. امروزه حکمتها معروفترین مجموعة کلمات قصار دورة کلاسیک در اروپاست. حکمتها بیش از آنکه یک کتاب فلسفی باشد، یک اثر ادبی و هنری است که خواننده را به تأمل وامیدارد. حکمتها شامل 504 فقره است که طی پنج چاپ تا سال 1678 با اصلاحات و حذفیات، در زمان حیات نویسنده منتشر شد. پس از مرگ او، در برخی از چاپهای کتاب، حکمتهای محذوف هم به پیوست آورده شد که در ترجمة حاضر نیز این بخش به فارسی برگردانده شده است.
این اثر با وجود قدمت چند صد ساله و شهرت زیاد برخی از عباراتش، تا کنون به فارسی ترجمه نشده است؛ بنابراین کتاب حاضر معرفی حکمتهای لاروشفوکو و تا حدودی خود او، به خوانندگان ایرانی محسوب میشود.
این کتاب در مجموع اثری حکمی است که به مضامین فرهنگی مشترک بشری میپردازد و نظایر آن را به راحتی میتوان در اشعار، حکم و حتی متون دینی و اخلاقی ما یافت. به این ترتیب هم میتوان به اهمیت کتاب پی برد و هم دشواری ترجمة متنی متعلق به قرن هفدهم را درک کرد که سیاق کهنه و سبک قدیمی و تا حدودی فاخر آن میبایست در ترجمه بازتاب یابد. ضمن اینکه همین قدمت در بعضی عبارات و ساختارها ابهام و پیچیدگی زیادی را ایجاد میکند، به خصوص آنکه ماکسیم نوعی است که مستلزم ایجاز و اختصار و گاه اغلاق است و اطناب و توسع و تفصیل را چندان برنمیتابد.
گذشته از معادلهای دقیق، یافتن ساختار مناسب در فارسی که هم مفاهیم و معانی را به خوبی منتقل کند، هم از ظرافتها و بازیهای زبانی مؤلف دور نیفتد، و هم سلیس و روان باشد، کار سادهای نیست و تازه تمام اینها به فهم صحیح متن منوط میشود که مترجم به خوبی توانسته از پس آن برآید و بین دقت، ظرافت، سلاست، فخامت و در عین حال وفاداری به متن را جمع کند. گفتنی است که در انتهای کتاب، اصل اثر به زبان فرانسه آمده تا دانشجویان رشتههای مترجمی و ادبیات خارجی، به راحتی بتوانند آن را بخوانند و با این ترجمه تطبیق کنند.
حکمتها / فرانسوا دو لاروشفوکو / ترجمه دکتر محمدجواد محمدی گلپایگانی / انتشارات اطلاعات / چاپ اول:1390 / 268ص/ دوزبانه ـ 5000 تومان