آنها میاندیشند کودکان بهترین دوستان یکدیگر خواهند شد. ولی حقیقت این است که خواهر و برادرها حداقل در سالهای اولیه زندگیشان همیشه با همدیگر خوب نخواهند بود و زمان بسیاری را به جنگیدن و مشاجره سپری خواهند کرد. البته اختلاف بین خواهر و برادرها طبیعی است و از تفاوت سنی، شخصیت و علایق آنها ناشی میشود ولی بدان معنا نیست که نمیتوانید به کودکانتان کمک کنید تا با هم پیوندهای محکمی پیدا کنند و با همدیگر خوبتر باشند.
اختلاف خواهر و برادرها 3عامل عمده دارد: جلب توجه والدین، دستیابی به قدرت و دستیابی به مالکیت.
هر یک از کودکان میخواهد تمام توجه شما را و یا حداقل بیشتر از آنچه خواهر و برادرهایش به دست میآورند بهدست آورد. معمولاً یک کودک خردسال پس از به دنیا آمدن یک نوزاد جدید در خانواده به عادتهایی مثل مکیدن شست، آب خوردن از شیشه و خیسکردن خودش بازگشت میکند، تا حداقل بههمان میزان که کودک جدید توجه میبیند، به او هم توجه شود. در هر گروهی، سلسله مراتبی وجود دارد. کودک بزرگتر در خانواده میکوشد بهدلیل جثه، سن و زودتر به دنیا آمدن، قدرت خود را حفظ کند. در حالی که خواهر و برادرهای کوچکتر برای به دست آوردن چنین موقعیتی با زیرکتر بودن، ورزشکار شدن، زیباتر بودن و هر مزیت دیگری که بتوانند به دست بیاورند با بزرگترها رقابت میکنند. زمانی که بیش از دو کودک باشند، اتحادهایی بهوجود میآید؛ مثلاً بزرگترین و کوچکترین با همدیگر متحد میشوند یا اینکه پسرها علیه دخترها با همدیگر متحد میشوند.
جنگیدن بر سر اموال یا دوستان، اغلب تلاشی برای جلب محبت و تصدیق والدین است و ممکن است بازتاب جنگ قدرت در خانواده (بین پدر و مادر) نیز باشد.
جمله «مال منه» آغازگری آشنا برای دعواهاست، شما نمیتوانید اختلاف خواهر و برادرها را ریشهکن کنید بلکه میتوانید یک ارتباط سالم بین خواهر و برادرها ایجاد کنید و بکوشید آشفتگی را در یک حد قابل تحمل نگه دارید.
حال اگر میخواهید اختلافهای بین خواهر و برادرها تا اندازهای برطرف شود به راهحلهای مناسب ذیل توجه کنید:
کودکان را با هم مقایسه نکنید
بعضی مقایسهها اجتنابناپذیرند. اگر شما به آنها نگویید، خاله یا عموی کودک خواهند گفت،یا اینکه خود کودکان تفاوتها را خواهند فهمید. ولی به یاد بسپارید هنگامی که با مقایسه بین کودکان، میخواهید آنها را کنترل کنید یا به آنها انگیزه دهید، این کار برای آنها مضر خواهد بود. کودکی که فکر میکند بهخوبی کودکان دیگر نیست، نه تنها انگیزهای برای تلاش بیشتر ندارد بلکه احساس میکند که دیگر کاری از او ساخته نیست. مقایسهها باعث تشدید اختلافات و افزودن جنگهای درون خانوادگی میشوند. بکوشید تا هر کدام از کودکانتان را بهعنوان یک فرد جداگانه محک بزنید و از وجود آنها لذت ببرید. به آنها کمک کنید تا با یافتن نقاط قوتشان بر ضعفشان غلبه کنند. تحسین، هنگامی که صحیح از آن استفاده شود و روشی آشکار برای مقایسه بین کودکان نباشد میتواند یک انگیزهدهنده عالی باشد.
اگر به امیر بگویید کارش را خوب انجام داده است، کودک بدون اینکه احساس تحقیر کند، مطلب را میگیرد. مثلاً بگویید «امیر، خیلی خوشم اومد که تا از مدرسه اومدی شروع کردی مشقاتو نوشتی، وقتی تموم کردی بریم با هم توپ بازی کنیم». تمام پیشرفتها را اعلام کنید. هر کاری را که هر یک از کودکان انجام میدهند مورد توجه قرار دهید و بگذارید کودکان با یکدیگر احساس راحتی کرده و به همدیگر افتخار کنند. گفتارهای اشتباهی مثل: «چرا مثل برادرت خوب نمینشینی؟ ببین چه خوبه؟» یا «خواهرت تمام نمرههاش بیسته، چرا بیشتر درس نمیخونی؟»
به کودکان بیاموزید که خودشان به حل و رفع اختلافها بپردازند.
قوانین کافی نیستند. کودکان باید توانایی اجرا داشته باشند؛ الگو باشند. والدین بهترین معلمان فرزندان خود هستند، زیرا کودکان به احتمال زیاد بهطور ناخودآگاه از آنها تقلید میکنند. بنابراین به مهارتهای حل و رفع اختلاف خودتان نگاه کنید و اطمینان یابید که خودتان الگویی مناسب برای آنچه از کودکان انتظار دارید هستید. جلسات خانوادگی ترتیب دهید.
زمانی که مشکلات حقیقی بهوجود آمدند همه را جمع کنید (ولی نه برای شکایتکردن) بلکه برای اختلافها راهحلهایی بیابید. از نقش بازیکردن استفاده کنید و با هر کودک بهطور جداگانه مسئله اختلاف را مورد بحث قرار دهید. تا زمانی که راهبردهای تصویبشده برای حل و رفع اختلاف روشن نشدهاند به این کار ادامه دهید.
همکاری را تقویت کنید
هدف شما باید بر آن باشد که زمانهای خوب بودن کودکانتان را دریابید و آنها را برای دوستی با یکدیگر تحسین کنید. عقبنشینی نکنید و در عین حال هیچ مداخلهای هم نکنید. نباید درست هنگامی که دعوا شروع شد وارد مهلکه بشوید و شروع به انتقادکردن و باید و نباید گفتن بکنید. همیشه میانجی نباشید. بگذارید کودکان یاد بگیرند که چطور به حل و رفع اختلافهایشان بپردازند. از نادیده گرفتن، سنجیده استفاده کنید؛ بهطور کلی دعواهای جزئی را نادیده بگیرید، زیرا اغلب کودکان میخواهند با پرداختن به آن جلب توجه کنند، در این مواقع خود را از دعوا بیرون بکشید و یا حتی از اتاق بیرون بروید و بعداً درصورت لزوم درباره مشکل صحبت کنید.
از محرومیت موقت استفاده کنید
با همه کودکان به یک شکل رفتار کنید. سعی نکنید قضاوت کنید و حکم برانید و مقصر را پیدا کنید. اگر آنها نتوانستند اختلافشان را حل و رفع کنند باید همهشان به یک صورت تنبیه شوند. آنها را از یکدیگر یا از آن موقعیت خاص جدا کنید.
خواهر و برادرانی که با یکدیگر دعوا کردهاند را بهطور موقت از بودن با همدیگر محروم کنید و یا اینکه از جایی که دعوا در آن اتفاق افتاده است، بیرون ببرید.وقتی همه راهها را امتحان کردهاید ولی هنوز جنگ و مشاجره ادامه دارد، از روش (یک، دو، سه، تنبیه) استفاده کنید. اگر میبینید که کودکان چند دقیقه است با همدیگر دعوا میکنند، شما با اعلام شماره یک فرصتی با آنها بدهید تا راهحلی پیدا کنند ولی وقتی میبینید جنجال هنوز ادامه دارد یا اینکه آنها میکوشند کمک شما را به دست بیاورند. آنگاه شماره 2 را اعلام کنید و بگویید اگر نتوانید خودتان این مشکل را حل کنید، شماره 3 اعلام خواهد شد. اگر هنوز هم جنگ ادامه دارد شماره 3 یعنی زنگ پایان اعلام میشود و آنها حق با هم بودن را ندارند.
از تصحیح بیش از حد استفاده کنید
راهحل تصحیح را برای زمانی نگه دارید که راهحلهای دیگر مؤثر واقع نیفتادهاند. تقصیرکاران را بیش از حد تصحیح کنید. اگر خودتان دیدهاید که کودکی به عمد اسباب بازی خواهرش را شکست، قانون زیر را عنوان کنید: «کودکی که اسباب بازی یکی دیگه رو بشکنه، باید به جایش دو تا از اون بخره.» اگر کودک پول نداشته باشد باید یکی از اسباب بازیهای خودش را بدهد.
در صورت توهین کردن به یکدیگر نیز از تصحیح بیش از حد استفاده کنید. نتیجه طبیعی آن میتواند 10 بار گفتن جملههای خوشایند به یکدیگر و 10 بار نوشتن آنها باشد. مثلاً 10 بار بنویسند:
«دوستت دارم».