تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۵:۲۹

یادداشت من: بوی تند پاک‌کنِ نو را دوست دارم. بوی کاغذ دفتر و تمیزی خط‌کش نو را دوست دارم. وقتی را که با مادرم از این خیابان به آن خیابان می‌رویم برای خرید مدرسه، دوست دارم. وقتی از یادآوری همه اینها دلشوره می‌گیرم، دلشوره‌ام را دوست دارم.

مادرم کاغذهای سفید دفترهای پارسال را جدا کرد و به هم دوخت. یک دفتر جدید. من این دفتر را دوست نداشتم. کلاس اول نیستم که سیاه مشق داشته باشم. دفترهای نو می‌خواستم با جلد رنگی. مادر نگاه کرد: «آخر این کاغذها سفیدند، حیف‌اند.» من که چهارتا کلمه درباره بازیافت یاد گرفته‌ام، گفتم: بریزید توی زباله‌های خشک. مادر دفتر را دستش گرفت و با خود ‌برد....

*

آنها می‌گویند:« کاغذ،‌ درخت است. برای تولید هر تن کاغذ 17 درخت قطع می‌شود.» درخت‌ها را خط‌خطی و مچاله نکن. به جنگل‌ها فکر کن. به سرسبزی درخت‌های زنده‌اش. از کاغذها درست استفاده کن.

*

مادرم در حیاط با الهه حرف می‌زد. نمی‌دانستم آنها به هم چه می‌گویند. فقط دیدم مادرم دفتر را نشان داد. حتماً داشت از من گله می‌کرد. دیدم الان الهه می‌آید و برای همین دو سالی که از من بزرگ‌تر است شروع می‌کند به نصیحت کردن.

*

تو می‌گویی: خریدها همیشه یک‌دفعه و هم‌زمان شروع می‌شود. بهتر است زودتر شروع کنیم. با این زمان‌بندی، هم به کمتر شدن راه‌بندان‌های پایان شهریور کمک می‌کنیم، هم با آرامش می‌توانیم انتخاب کنیم و هم برای بقیه کارها فرصت داریم.

*

در اتاق، منتظر الهه ‌ام. از این پنجره‌های چوبی قدیمی بیزارم. دلم آپارتمان نو می‌خواهد، خانة حیاط‌دار نمی‌خواهم. الهه در حیاط برگ‌ها را جمع می‌کرد.

*

یادداشت من: دلم نمی‌خواهد از مغازه‌های سر کوچه خرید کنم. می‌خواهم برای خرید کفش مدرسه بروم تجریش.

*

از خرید آمدیم. هرچه خواستم که نه، اما بیشتر چیزهایی را که خواستم خریدم. مادرم بیش از اندازه خسته شده بود، برای همین به من می‌گفت:« کفش مهمونی که نیست، زودتر انتخاب کن.» به نظرم او مرا درک نمی‌کند، چون نمی داند در مدرسه ما چه‌قدر این چیزها مهم‌اند.

الهه در خانه بود. مادرم را صدا زد. بعد از مدتی صدای مادرم بلند شد که با شوق حرف می‌زد، اما به من نگفتند دربارة چه حرف می‌زنند...

*

تو می‌گویی: یک عادتی از کودکی و نوجوانی در من مانده. من کفش نو را بارها و بارها می‌پوشم و روی فرش با آن راه می‌روم. حالا کارشناسان می‌گویند برای راحت بودن کفش در پایتان چند روز قبل از شروع مدرسه، روزی چند ساعت کفش را بپوشید تا پایتان عادت کند و البته کفش مدرسه نباید خیلی گشاد یا تنگ باشد و پنجه یا پهنای پا را اذیت کند.

آنها می‌گویند:« با توجه به این‌که در مدرسه ساعت‌های زیادی کفش می‌پوشید، مواظب عرق پایتان باشید. انتخاب کفش با رویه چرم یا پارچه موجب می‌شود شرایط برای رشد قارچ‌ها و میکروب‌ها نامناسب شود. کفش‌های بدون پاشنه که کف صافی دارند و کفش‌هایی با پاشنه‌های بیشتر از سه سانتی‌متر برای فصل مدرسه مناسب نیستند و به زانو و کمر آسیب می‌رسانند.

*

اتاق من و الهه مشترک است. روی میز الهه یک دفتر فوق‌العاده زیبا بود. به خودم گفتم الهه از این دفترها می‌خرد، آن‌وقت به من می‌گویند صرفه جویی کن. روی دفتر یک تکه چوب ساده بود و چند تا برگ نرم به آن چسبیده و با کنف و با کوک‌های بزرگ به هم دوخته شده بودند. همان‌طور با حسرت دفتر را ورق می زدم. چه شاهکاری! هر چند صفحه یک‌بار، کاغذ آن فرق می‌کرد. از این کارهای مدرن. اما گوشه یک صفحه خط خودم را دیدم. مادر کاغذها را درست نبریده بود. چی! مادر.... این دفتر از کاغذ باطله‌های من درست شده. حالا متوجه شدم چرا مادر آن‌قدر خوشحال بود.

*

او می‌گوید: یادتان باشد طبق استاندارد، حداکثر وزن کیف و محتویاتش برای دانش‌آموزان راهنمایی و دبیرستانی هفت کیلوگرم است. پس کیف‌های سبک و با وزن کم در اولویت هستند.

اگر وزن کیف زیاد باشد یا به شکل صحیح حمل نشود، علاوه بر ایجاد خستگی، در طولانی مدت ممکن است سبب تغییر شکل ستون فقرات، کتف، گردن و مچ دست دانش آموزان شود. برای پیشگیری از این آسیب‌ها، کوله پشتی مناسب‌ترین کیف برای دانش‌آموزان است. پهن بودن بندهای کوله‌پشتی‌هم مهم است و البته باید از از دوتا بند استفاده کنید و اگر کیف‌ تک بند دارید، همیشه کیف را روی یک شانه قرار ندهید.

*

یادداشت من: اما مادرم و الهه هیچ‌وقت زیبایی آن دفتر را به روی من نیاوردند و من هم هیچ وقت نگفتم که چه‌قدر دلم می‌خواست آن دفترِ بازیافتی مال من باشد.

منبع: همشهری آنلاین