این آخرین جملهای بود که کوشا، عامل جنایت پل مدیریت پیش از مراسم اعدام به زبان آورد. او که چند ماه قبل در اقدامی هولناک مهسا، دختر همدانشگاهیاش را در روز روشن بیرحمانه و با 37ضربه چاقو به قتل رسانده بود، سحرگاه دیروز در محوطه خاکی حوالی پل مدیریت تهران به دارمجازات آویخته شد. عقربههای ساعت، 5 بامداد سهشنبه 22شهریور ماه را نشان میدهد و روی پل هوایی مدیریت در سعادتآباد، پر از جمعیتی است که برای مشاهده مراسم اعدام به اینجا آمدهاند.
از چند ساعت قبل مسیرهایی که به این محل منتهی میشود، تحت نظارت ماموران راهنمایی و رانندگی قرار گرفته و درست در کنار محوطه باز و خاکی کنار پل هوایی، داربستی برپا شده که ماموران با پارچههای آبی رنگ، دور آن را حصار کشیدهاند. اینجا محلی است که ظهر 15تیرماه، دختر جوانی به نام مهسا با ضربات متعدد چاقو توسط پسری به اسم کوشا به قتل رسید و حالا قرار است در همین محل، عامل این جنایت هولناک و جنجالی به دار مجازات آویخته شود.
کوشا، 24 ساعت است که از زندان رجایی شهر به زندان اوین انتقال یافته تا ساعات پایانی عمرش را در قرنطینه سپری کند. او 4سال دلباخته مهسا، هم دانشگاهیاش بود اما هر بار که از او خواستگاری میکرد، جوابی جز « نه» نمیشنید. کوشا مدتها بود که به خاطر جواب رد مهسا، از او کینه به دل گرفته بود تا اینکه روز حادثه، وقتی مهسا بعد از گرفتن نمرات پایان ترم، همراه دوستش از دانشگاه خارج شده و در حال عبور از پل هوایی بود، به او حمله کرد و دختر جوان را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند.
از ساعت 4 بامداد، جمعیت زیادی در اطراف محل اجرای حکم جمع شدهاند. جمعیتی که با روشن شدن هوا، هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشود و با این حال ماموران بسیاری که در محل حضور دارند، همچنان کنترل کامل اوضاع را در دست دارند و اجازه نمیدهند کسی به داربستی که برای اجرای حکم برپا شده، نزدیک شود.
آخرین نفس
ساعت حدود 6 بامداد، در ونسفید رنگی که از چند دقیقه قبل در محل اجرای حکم توقف کرده، باز میشود و ماموران، کوشا را از داخل آن به بیرون میآورند. موهایش کاملا تراشیده شده و پیراهنی راهراه به تن دارد و کاملا ساکت و آرام بهنظر میرسد. او میداند که به آخرین لحظات زندگیاش نزدیک شده و تنها جملهای که به زبان میآورد این است که پشیمان است و ای کاش به جای ملأعام در زندان اعدامش میکردند. بعد در حالی که زیر لب چیزهای دیگری هم میگوید، ماموران او را به نزدیکی محل اجرای حکم، یعنی جایی که طناب سبزرنگی از داربست فلزی آویزان شده، میبرند.
لحظاتی بعد او روی چهارپایهای که درست زیر طناب دار گذاشته شده، قرار میگیرد و بعد از اینکه طناب به دور گردنش آویخته میشود، معاون دادستان تهران، حکم صادره از سوی دادگاه را برای مردم قرائت میکند. حدود ساعت6:15، در حالی که سکوت سردی بین جمعیت حکمفرما شده، یکی از ماموران که نقاب بهصورت دارد چهارپایه را از زیر پای کوشا میکشد و به این ترتیب جوان جنایتکار به دار مجازات آویخته میشود. چند دقیقه بعد، جسد بیجان و بیحرکت او بین زمین و هوا معلق میماند و کارشناس پزشکی قانونی وقتی مرگ او را تأیید میکند، جسد به داخل آمبولانس منتقل شده و به سردخانه پزشکی قانونی انتقال مییابد.
پدر کوشا: عشق کورش کرده بود
یکی از افرادی که در محل اجرای حکم حضور داشت، پدر کوشا بود. او در گفتوگو با همشهری میگوید: ای کاش من به جای پسرم اعدام میشدم. پسرم از جنایتی که مرتکب شده بود، خیلی پشیمان بود. او عاشق شده بود و عشق کورش کرده و نفهمیده بود که چه کاری دارد انجام میدهد. مرد میانسال ادامه میدهد: کوشا میدانست که قرار است اعدامش کنند. یک روز پیش به خانه تلفن کرد و با او صحبت کردم. میگفت که او را از زندان رجایی شهر، به اوین منتقل کردهاند و این یعنی قرار است اعدامش کنند. با این حال از اینکه دست به قتل مهسا زده بود، پشیمان بود. من میدانم که پسرم اشتباه بزرگی کرد اما ایکاش من جای او اعدام میشدم.
کوشا در این چند سال هیچ مورد انضباطی نداشت. هیچ کس از او بدی ندیده بود. نمیدانم چه شد که دست به اینکار زد و اینچنین سرنوشتش را تباه کرد. او میگوید: پسرم چند روز پیش وقتی از تأیید حکم قصاصاش مطمئن شد، به من زنگ زد و گفت که میخواهد پیش از مرگ اعضای بدنش را اهدا کند. او از من خواست که این موضوع را پیگیری کنم. میگفت که قصاص حقش است اما بهتر است که اعضای بدنش اهدا شود؛ چرا که اینطوری بار گناهانش کمتر میشود. من هم این موضوع را به وکیلش گفتم اما چون دیر شده بود، او جواب داد که این کار ممکن نیست. پدر کوشا گفت که اصلا انتظار نداشتند به این سرعت حکم اجرا شود.
از اعدام خوشحال نمیشویم
محمد محمودیزاد، وکیل خانواده قربانی در گفتوگو با خبرنگار همشهری میگوید: در قانون مجازات اسلامی چنانچه هرکس مرتکب قتلی شود با خواسته اولیای دم، باید قصاص شود. فکر نکنید که من و خانواده مهسا از اینکه کسی اعدام شود، خوشحال میشویم اما هیچکس کار کوشا را تأیید نمیکند و باید مجازات سنگین برایش درنظر گرفته میشد. پزشکی قانونی پس از بررسیهای لازم اعلام کرد که کوشا عاقل است و جنون ندارد.
وی درباره اینکه آیا خانواده قربانی فکر بخشش در سرداشتند یا نه، میگوید: پدر مهسا در این مدت نزد کارشناسان زیادی رفته و از آنها مشورت گرفته بود. او هیچ کینهای از کوشا به دل نداشت. حتی با اصرار من و همکارم که وکیل دیگر این پرونده است در محل اجرای حکم حاضر شد اما شاهدان جنایت پیش از اجرای حکم با پدر مهسا تماس گرفتند و گفتند که آنها شاهد قتل ناجوانمردانه مهسا بودهاند و برای اینکه این جوان خطرناک بار دیگر به اجتماع برنگردد، باید اعدام شود.
همه اینها باعث شد پدر مهسا به خاطر امنیت جامعه کوشا را نبخشد و به قصاص اصرار کند. او نمیخواست وسیلهای باشد برای اجرای حکم و نه مانعی باشد برای اجرای عدالت؛ چون برگشتن چنین آدمی به اجتماع امنیت جامعه را به خطر میانداخت، تصمیم به قصاص گرفت.
محمودیزاد ادامه میدهد: من یک روز پیش از اجرای حکم، کوشا را در زندان اوین ملاقات کردم. او بسیار خونسردانه اظهار پشیمانی کرد و خیلی اصرار داشت که در ملأعام اعدامش نکنند اما حکم به تأیید دیوان عالی کشور رسیده بود و باید طبق همان حکم، مراسم اعدام در ملأعام اجرا میشد. کوشا اصلا انسان ضعیفی نبود و بهنظرم کاملا قوی و محکم بود. وی درباره پرداخت تفاضل دیه هم میگوید: چون کوشا یک دختر را به قتل رسانده بود، برای اجرای حکم، خانواده مقتول باید تفاضل دیه زن و مرد را به خانواده قاتل پرداخت میکردند.
من تا آخرین لحظه میدانستم که خانواده قربانی از پرداخت تفاضل دیه عاجزند و میدانم که رئیس قوه قضاییه دستور داده بود که حکم قصاص برای درس عبرت چنین مجرمان، زودتر اجرا شود. شاید قوه قضاییه از محل بیتالمال تفاضل دیه را پرداخت کرده تا حکم اجرا شود. به هرحال این موضوع به خانواده قربانی بازمیگردد و مهم این است که حالا حکم طبق قانون اجرا شده است.