آخرین اتفاق در اردوی پرسپولیس پیش از مسابقه حساس با استقلال رخ داد و علی کریمی در دفاع از سامان آقازمانی با علیرضا حقیقی درگیر شد؛ موضوعی که اردوی این تیم را قبل از دربی به حاشیه برد. البته در هفته هفتم لیگ و در مسابقه مس کرمان و سایپا نیز تنشهایی بهوجود آمد. در پایان این بازی دروازهبان مس با یکی از تماشاگران میزبان درگیر شد که علاوه بر شکسته شدن شیشه درب خروجی رختکن تیم مس، دست تماشاگر در این درگیری بهشدت دچار پارگی شد. پیش از اینها، در هفتههای نخستین لیگ برتر اتفاقهای حاشیهای مهمتری رخ داد که تصویر روشنی از بیاخلاقی در فوتبال ایران را نشان میدهد.
«مگر بیرگ یا سیبزمینیام؟»؛ علی دایی که در اواخر فصل گذشته رودرروی سرپرست باشگاه پرسپولیس قرار گرفته بود، در اوج اختلافها و درگیریهای لفظی با حبیب کاشانی در برنامه 90 از جملههایی نظیر «بیرگ» و «سیبزمینی» استفاده کرد. کاشانی نیز در آیتمی جداگانه پاسخ دایی را داد تا اوج درگیری لفظی این دو در رسانهها نمایش داده شود.
این اما پایان کار نبود و در اقدامی غیرمنتظره سرپرست موقت باشگاه پرسپولیس در انتخاب سرمربی این تیم در فصل جدید نام علی دایی را هم جزو گزینهها قرار داد. جالب اینکه دایی انتخاب هم شد ولی در ایران حضور نداشت و در نامهای شروطش را برای پذیرفتن مربیگری پرسپولیس اعلام کرد.
سرپرست باشگاه پرسپولیس اما اینگونه استنباط کرد که دایی پیشنهاد این تیم را نپذیرفته و به همین دلیل استیلی سرمربی شد. دایی که از این موضوع بسیار دلخور بهنظر میرسید در مصاحبههایی دوباره به سرپرست موقت باشگاه پرسپولیس تاخت و کاشانی نیز در مقام پاسخگویی برآمد تا آنها دوباره درگیریهای لفظی گذشته را به یاد علاقهمندان فوتبال بیندازند. علی دایی، سرمربی راه آهن پیش از شروع لیگ نیز از باشگاه استقلال بهدلیل آنچه در جشن این باشگاه رخ داده بود، بهشدت انتقاد کرد و به مسئولان باشگاه استقلال تاخت؛ بهگونهای که علی فتحاللهزاده در مصاحبهای عجیب از دایی خواست برای اینکه خیالش راحت شود، یک سیلی به مدیرعامل استقلال بزند.
این موضوع تنشی میان آنها بهوجود آوردکه البته در ضیافت افطاری، دایی و فتحاللهزاده روبوسی کردند تا آشتی کرده باشند. جالب اینکه علی دایی در همان شب با یک عکاس ورزشی درگیر شد. زمانی که این عکاس میخواست از دایی عکس بگیرد، سرمربی راهآهن با دست روی لنز او زد و گفت: «شما عکس نگیر؛ میگم شما عکس نگیر». این اتفاق باعث شد که برای لحظاتی میان
این دو برخورد کلامی ایجاد شود؛ برخوردی که البته با مداخله افرادی چون امیر عابدینی، ختم به خیر شد.
علی دایی البته به یک برنامه طنز تلویزیونی هم ایراد گرفت و گفت که نباید ادایش را در تلویزیون دربیاورند.
او در مصاحبهاش چنین ادبیاتی را به کار برد: «در همه جای دنیا دلقک و ملیجک زیاد داریم. نمیتوان از دلقکها ایراد گرفت. در دربار هم ملیجک زیاد بوده. آنهایی که از دلقکها حمایت میکنند باید از آنها ایراد گرفت. متأسفانه برخی کارهایی میکنند که آدم یاد چیزیهایی که نباید بیفتد میافتد. صدا و سیما یا از روی سوءنیت این کار را انجام داده یا نمیدانسته و بدون کار کارشناسی چنین کاری انجام شده است. صدا و سیما چرا برای سیاسیها چنین برنامههایی نمیسازد؟
علی دایی البته هیچ صحبت و موضوعی که به او مربوط میشد را بیپاسخ نگذاشت و پس از مصاحبه تند محمد مایلیکهن گفت: «حرفهای این آقا برایم دو زار نمیارزد». جالب اینکه مایلیکهن در مصاحبهای دیگر بهجای استفاده از نام دایی گفت: «آقای ایکس در همه حرفهایش مقیاس پول را درنظر میگیرد. ایشان یادشان رفته که در جاده تهران - رشت، اتوبوس پرسپولیس را نگه داشت و گفت تا 50 میلیونم پاس نشود، اجازه حرکت اتوبوس را نمیدهم».
زبان تند مایلیکهن
محمد مایلیکهن بعد از آنکه مدیرفنی پرسپولیس شد، ناگهان به دوران گذشته نهچندان دور بازگشت. او که بعد از نخستین مسابقه پرسپولیس در لیگ یازدهم حاضر نشد در ورزشگاه آزادی با خبرنگاران مصاحبه کند، یک روز بعد در مصاحبهای کوتاه با یک برنامه تلویزیونی صدای استقلالیها را درآورد. او گرچه نامی از تیم و بازیکنی نیاورد اما اتهامهایی در مورد فینال یکی از جامهای حذفی زد؛ طوری که اشخاصی چون علی فتحاللهزاده، فرهاد مجیدی، امیر قلعهنویی و ابراهیم تقیپور نسبت به این مصاحبه واکنش نشان دادند. مایلیکهن البته سکوت اختیار کرد تا روزی که با تماس تلفنی با برنامه ورزش و مردم با فتحاللهزاده- که میهمان برنامه بود- هم کلام شد. بدین ترتیب، در یک برنامه زنده تلویزیونی آنها شدیدترین بیاحترامیها را نسبت به هم کردند. مایلیکهن در جایی از صحبتهایش گفت: «هر وقت فتح اللهزاده میآید در یک برنامه، میگوید باشگاه میگوید پول نداریم و من از چک خودم به بازیکنان میدهم. شما که از در بیرونتان میکنند از پنجره میآیید، اگر پول ندارید، بگذارید بروید».
اوج این بیاحترامیها زمانی بود که فتحاللهزاده گفت: «به تو ربطی ندارد.» و مایلیکهن جواب داد: «تو نه شما» و فتحاللهزاده تأکید کرد: «تو... تو.... تو» پس از این برنامه نیز مایلیکهن و فتحاللهزاده کوتاه نیامدند و در مصاحبههایی جداگانه علیه هم موضع گرفتند.
مایلیکهن البته پس از جدایی از پرسپولیس نیز یک مصاحبه تند انجام داد و علیه استیلی، دایی، فتحاللهزاده و اصغر شرفی صحبت کرد.
او در مورد شرفی گفت: «یک نفر گفته محمد مایلیکهن احتیاج به درمان دارد، جالب اینکه همین آقا که از نیاز من به پزشک و درمان صحبت کرده سالها در آمریکا زندگی کرده و وقتی چند وقت پیش آقای نمازی کمکمربی تیم ملی انتقادی به وی کرد، ایشان در پاسخش در مطبوعات گفت اگر او را ببینم یک سیلی محکم در گوشش میزنم. بنده میخواهم بپرسم اگر همین آقا در آمریکا چنین حرفی را میزد غیر از این بود که در کمتر از یک روز دستگیرش میکردند؟ حالا اگر هم به قول ایشان به درمان نیاز دارم خدمت خودشان میروم تا از چیزهایی که مصرف میکنند به من هم بدهند تا حالم خیلی خوب شود.»
اصغر شرفی نیز چنین پاسخ داد: «مایلی کهن مسلمان است. اگر ندیده که من چیزی مصرف میکنم تا حالم خیلی خوب شود پس دارد تهمت میزند و این در اسلام گناه کبیره است اما اگر دیده و میگوید پس خودش هم آنجا بوده است که آن وقت باید از او پرسید آنجا چه میکرده است!»
آبیها علیه یکدیگر
در مسابقه استقلال و مس کرمان، هنگامی که محسن بیاتینیا توانست یکی از 2 گل خورده را در دقیقه 80 جبران کند، شادی کرد و به سمت نیمکت تیمش دوید؛ اتفاقی که سبب شد تا مرفاوی بهشدت از این تصمیم شاکی باشد. او که میگفت تیم باید به فکر زدن گل مساوی باشد هم سر بیاتینیا فریاد کشید و هم با بطری بر سر نیمکتنشینان تیمش کوبید تا دیگر اینگونه در زمان باخت، شادی نکنند.
صمد مرفاوی در آن دقایق بسیار عصبانی بود و البته بیاتینیا هم سکوت اختیار نکرد و بلافاصله پاسخ سرمربی تیمش را داد تا اتفاق ناشایستی رخ دهد.
مرفاوی البته بعد از باخت تیمش به استقلال در کنفرانس مطبوعاتی پیروزی مردان پرویز مظلومی را زیرسؤال برد و گفت: «استقلال با تقلب برد و هر کسی تقلب میکند بالاخره دستش رو میشود. شاید ما هم میتوانستیم از طریق امدادهای غیبی به گل برسیم.»
مرفاوی بهطور غیرمستقیم استقلال را به استفاده از رمال و جادوگر متهم کرد. بهتاش فریبا بدین شکل پاسخ مرفاوی را داد: «در عصری که بشر در کره ماه دنبال زندگی و حیات است اینگونه صحبتها فقط اسباب خنده را فراهم میکند.» و پورحیدری گفت که از مرفاوی بعید است که چنین حرفهایی را مطرح کند. این اتهامها واکنش پرویز مظلومی را هم به همراه داشت و این در حالی بود که مرفاوی هیچگاه عقبنشینی نکرد تا درگیری لفظی میان مرفاوی و آبیهای پایتخت با فاش شدن نام فرد مظنون به جادوگری مورد نظر ادامه داشته باشد.
دوستان سابق، رودرروی هم
طرح نام چند مربی بهعنوان گزینه مربیگری باشگاه پرسپولیس بعد از انتصاب حمید استیلی، حاشیههای زیادی را فراهم کرد. حمید درخشان (یکی از گزینهها) پس از نتایج پرسپولیس از حمید استیلی بهشدت انتقاد کرد و انتخاب او را بهعنوان سرمربی، اشتباه بزرگ باشگاه پرسپولیس دانست.
او همچنین درباره محمد پنجعلی، عضو کمیته فنی این باشگاه گفت: «آقای پنجعلی حافظهاش را از دست داده؛ چون هم قبل از پنجعلی به پرسپولیس رفتم و هم بیشتر از او در تیم بازی کردم. فکر کنم او یا تاریخ را فراموش کرده یا حافظهاش مشکل پیدا کرده است.» و پنجعلی چنین پاسخش را داد: «بله، حمید درخشان یک ماه از من زودتر به پرسپولیس آمده است. من 18 سال برای پرسپولیس بازی کردم ولی درخشان برای درآمد بیشتر و نه عشق به پرسپولیس، به خارج رفت و آنجا بازی کرد و 6-5 سالی در پرسپولیس حضور نداشت. اگر حافظه ایشان خوب کار کند یادش میآید بعد از آن اتفاقهایی که در پرسپولیس افتاد بنده سرمربی شدم و درخشان دستیار من بود، علاوه بر این، هم در تیم ملی و هم در پرسپولیسی که او در آن حضور داشت و بازی میکرد، بنده کاپیتانش بودم. ای کاش احترامها را حفظ میکرد و بهدنبال توهین نمیرفت.» بدین شکل، دوستان و همبازیان سابق از خجالت هم درآمدند.