بهرغم چنین رفتاری، همواره فشارهای سیاسی قدرتهای بزرگ بخش دیگری از واقعیت سیاست بینالملل در برخورد با ایران بوده است. این امر تناقض قابل توجهی را در برخورد با سیاست هستهای ایران بهوجود آورده است. کشورهایی از قبیل آمریکا، فرانسه و آلمان الگوی رفتاری خود را براساس سیاست فشار قرار دادهاند. سیاست فشار فراتر از واقعیت تکنیکی آژانس در ارتباط با فعالیت هستهای ایران محسوب میشود. در چنین شرایطی روسیه بازی دوگانهای را در پیش گرفته است. بازی دوگانه روسیه از یک سو منجر به امیدواری ایران برای حل مشارکتآمیز فعالیت هستهای ایران براساس معادله برد - برد میشود، از طرف دیگر همکاری روسیه در انعقاد قطعنامه 1929 با کشورهای آمریکا، فرانسه و انگلستان مشاهده میشود.
در چنین شرایطی طرح ایران برای اجرای سیاست گام به گام در حل ابهامات هستهای منجر به سفر دبیر شورایعالی امنیت ملی روسیه به ایران در اوایل سپتامبر 2011 شد. متعاقب آن شاهد سفر جلیلی به مسکو هستیم. وی تلاش دارد تا در این سفر طرحگام به گام برای حل مسئله هستهای ایران در فضای بینالمللی را پیگیری کند. این مسئله قبلاً مورد موافقت مقامات روسیه قرار گرفته بود. معلوم نیست که در شرایط موجود، روسیه از چه الگویی بهره میگیرد؟ آیا همانند استراتژی لنین از سیاست یک گام به پس، دو گام به پیش بهره میگیرد یا اینکه حاضر است الگوی گام به گام برای حل مسئله هستهای ایران را مورد پذیرش قرار دهد؟
اتخاذ این استراتژی بستگی به نوع نگرش مقامات روسیه در ارتباط با ایران و جهان غرب دارد. آیا روسیه حاضر است نقش بینالمللی خود را بهعنوان یک قدرت بزرگ ایفا کند؟ در چنین شرایطی روسیه باید از استراتژی موازنه قدرت در فضای منطقهای و بینالمللی بهرهگیری کند. ضرورتهای استراتژی موازنه قدرت ایجاب میکند که روسیه از حقانیت ایران در فعالیتهای صلحآمیز هستهای حمایت به عمل آورد. طرح گام به گام را میتوان نقطه عطف جدیدی در ادامه سیاست مدالیته دانست؛ سیاستی که به معنای تلاش چند جانبه برای برطرفسازی ابهامات و حل موضوع هستهای ایران است. در چنین شرایطی ایران ناچار است تا همکاریهای مرحلهای و تاکتیکی با روسیه را در دستور کار قرار دهد. ضرورتهای همکاری تاکتیکی ایجاب میکند که فشارهای بینالمللی علیه ایران و پرونده هستهای کاهش یابد. نشانه آن را باید در اقدامات سازمانیافته کشورهای عضو شورای امنیت برای خروج پرونده ایران از این شورا دانست.
اگر روسیه خواسته باشد استراتژی همکاری با غرب را در پیش بگیرد، در این شرایط از الگوی فریب در برخورد با ایران بهره میگیرد. روسها از قرن 19 رقیب ژئوپلیتیک جهانغرب بودهاند اما در بسیاری از موارد سیاست خود در برخورد با ایران را در چارچوب «بازی بزرگ» تنظیم کردهاند. بازی بزرگ به مفهوم الگویی است که روسیه و انگلیس با توافق در برخورد با ایران براساس آن عمل میکردند. بنابراین همواره مصالح قدرتهای بزرگ در حقانیت ژئوپلیتیک ایران اولویت داشت. روسیه باید انتخاب کند که آیا الگوی همکاری با غرب در چارچوب بازی بزرگ را در پیش میگیرد، یا اینکه تلاش خواهد کرد در برابر سیاست هژمونی منطقهای آمریکا از الگوی موازنه بهرهگیری کند؟ در چنین شرایطی باید سیاست گام به گام ایران را بهعنوان راه برونرفت از بحران مورد استفاده قرار دهد.
استاد دانشگاه تهران