کیانوش کیاکجوری: تاریخ روابط ایران و روسیه حرکت خطی و یکنواختی را نشان نمی‌دهد. سینوس روابط دو کشور در برخی نقاط عطف تاریخی به‌گونه‌ای با یکدیگر تلاقی پیدا کرده‌اند که در بسیاری از موارد در تقویت یا تضعیف این ارتباط تأثیرگذار بوده اند.

وزیرخارجه - ایران و روسیه

 تعیین و تعریف روابط مسکو و تهران تحت‌تأثیر نگاه از منشور منافع ملی است که هر یک از دو کشور بر پایه سود و زیان خود آن را عملیاتی کرده‌اند. در روابط میان دوکشور نقاط عطف بی‌شماری از جمله نیروگاه بوشهر، تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، خطوط انتقال نفت و گاز، سامانه موشکی اس- 300، ایستگاه رادار قبله و... وجود دارد اما به‌دلیل اهمیت برنامه هسته‌ای به‌عنوان موضوعی که در دوره ریاست‌جمهوری پوتین و پس از آن مدودف بخش مهمی از روابط دوکشور را متأثر ساخته است، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

« بوریس یلتسین» در 12 ماه می‌1998 خطاب به وزارت امور خارجه روسیه گفت: «روسیه از اتحاد جماهیر شوروی یک قدرت چند بعدی به ارث برده است که قدرت نظامی جایگاه خود را تا حدی حفظ کرده و پایه‌های اقتصادی روسیه تا حدود زیادی تضعیف شده است. از این‌رو وظیفه سیاست خارجی روسیه این است که نسبت میان این ابعاد را ترمیم کند».

این بیانیه نسبت به اولویت‌بندی‌های جنگ سرد 2 تغییر عمده دارد؛ اول اینکه محرک‌های اقتصادی جایگاه بهتری را در اولویت‌بندی اهداف استراتژیک روسیه پیدا کرده‌اند. دوم اینکه روسیه توجه خود را از منازعه اعراب- اسرائیل به سمت دو کشوری تغییر داده است که در طول سال‌های حیات اتحاد جماهیر شوروی متحدان این کشور نبودند؛ ایران و ترکیه.

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، شاه ایران متحد استراتژیک آمریکا بود و بعد از انقلاب اسلامی هم گرچه برای نخستین بار در طول جنگ سرد روابط ایران و واشنگتن تضعیف شد اما این به معنای قرابت اتوماتیک با مسکو نبود.

ایران نفوذ زیادی در برخی کشورهای اسلامی دارد؛ لذا نقش ایران در سیاست مسکو برای نفوذ در خاورمیانه اهمیت بسزایی دارد. این نفوذ برای ایران نیز می‌تواند بسیار مهم باشد، زیرا همکاری روسیه با برخی از کشورهای خاورمیانه می‌تواند برای ایران پیامدهای منفی داشته باشد؛ لذا ایران نیز برای جلوگیری از این پیامدهای منفی خواهان داشتن روابط بهتر با روسیه خواهد بود، همانطور که عدم‌رابطه مناسب میان ایران و آمریکا باعث شده است که ایران خواهان داشتن روابط بهتر با روسیه شود و این روسیه است که از عدم‌رابطه میان ایران و آمریکا بیشترین بهره را می‌برد.

روابط ایران و روسیه در عصر پوتین

بخش عمده‌ای از تحولات مهم در روابط میان ایران و روسیه در دوره زمامداری پوتین رقم خورده است. در روسیه دیگر بحث بر سر ایدئولوژی و برپا کردن یک آرمان شهر نیست بلکه برعکس در دوره پوتین، فقط منافع کشور حرف اول را می‌زند. جهان‌بینی روسیه در دوره پوتین معطوف به منافع مالی و اقتصادی در یک دنیای چند قطبی است. روسیه، پس از سقوط شوروی، ایران را به‌عنوان یک نیروی پایدار در منطقه قفقاز و آسیای میانه می‌نگرد. همین امر سیاستمداران روسی را به این باور رساند که سیاست خارجی ایران واقع‌گرا و عمل‌گرا شده و ایران می‌تواند یک شریک معتمد باشد.

این در زمانی بود که روسیه از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی ضعیف شده بود و به یک شریک ژئوپلیتیک نیاز داشت تا مرزهای جنوبی‌‌اش را حفظ کند. با این وجود، روس‌ها در سال‌های 2001-2000 حاضر نبودند با ایران رابطه نزدیک داشته باشند، زیرا نگران این بودند که خاتمی با آمریکا ارتباط برقرار کند و روسیه قربانی این ارتباط تازه شود. بعد از دوره خاتمی، که دیگر حرفی از برقراری ارتباط با آمریکا به میان نیامد، روسیه نسبت به ایران اعتماد پیدا کرد، زیرا می‌دانست ایران در این مسیر قرار ندارد. در سال آخر ریاست‌جمهوری پوتین شاهد بهبود روابط بین ایران و روسیه بودیم. بعد از 8سال پوتین به تهران سفر کرد.

در غرب، این مسئله خیلی اهمیت داشت و نگران این بودند که محور دیگری بین روسیه و ایران به‌وجود آمده است؛ اما در واقع اینگونه نبود. روابط ایران و روسیه تا پایان دوره ریاست‌جمهوری پوتین عمیق نبود. بزرگ‌ترین مشکل روابط ایران و روسیه در زمان پوتین، وجود دیدگاه‌های مختلف در مورد این روابط بود. پوتین بر این باور بود که چون ایران با آمریکا روابط خوبی ندارد، تنها شریک احتمالی ایران روسیه است. پوتین توقع داشت که ایران پیشنهادهای مختلف روسیه را بپذیرد و به مسکو توجه بیشتری نشان دهد اما ایران نیز معتقد بود که به‌دلیل روابط اقتصادی ایران با روسیه، این روسیه است که باید نسبت به خواسته‌های ایران منعطف باشد چراکه در غیر این صورت ایران می‌تواند با چین و هند رابطه برقرار کند.

پرونده هسته‌ای نقطه عطف روابط ایران و روسیه در دوره پوتین

هرچند روسیه و ایران در خصومت مشترک علیه آمریکا شباهت دارند، در سال‌های گذشته وقتی گفت‌وگوهای مسکو و واشنگتن خصمانه می‌شد مسکو بلافاصله مسئله ایران را مطرح و از حق این کشور برای توسعه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای حمایت می‌کرد و حتی به همکاری با این کشور در زمینه ساخت نیروگاه اتمی می‌پرداخت. روسیه همچنین تهدید کرده بود که موشک‌های اس-300 که بسیاری از کشورهای مخالف آمریکا خواهان به‌دست‌آوردن آنها هستند را در اختیار ایران قرار می‌دهد. خلاصه اینکه مسکو حامی قدرتمند ایران بود.

با اینکه روابط دوکشور چندان پر از اعتماد نبوده هردو امکان ایجاد یک پیمان موقت را احساس می‌کردند که با نیازهای هریک از آنها تطابق داشته باشد ولی در سال 2010 روسیه از ایران رو برگرداند و از سخت‌ترین تحریم‌های شورای امنیت علیه این کشور حمایت کرد و درعین‌حال گفت‌وگوهایی درخصوص مشارکت آمریکا در سرمایه‌گذاری در خاک خود و حتی امکان از سرگیری تحویل سلاح توسط واشنگتن به گرجستان انجام داد.

در چهارم بهمن 1385 روسیه با ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت رأی داد. پس از آن، 5عضو دائمی شورای امنیت به اضافه آلمان، بسته‌ای از مشوق‌ها را برای تعلیق همه فعالیت‌های مربوط به غنی‌سازی‌ اورانیوم به ایران پیشنهاد داده و خواستار همکاری ایران با آژانس شدند. سپس شورای امنیت قطعنامه 1696 را در 31 جولای 2006، قطعنامه 1737 را در دسامبر 2006 و قطعنامه 1747را در مارس 2007 به تصویب رساند که حمایت و تأیید آشکار و تلویحی روسیه از این قطعنامه‌ها موجبات ناخرسندی ایران را فراهم ساخت.

مسکو نشان داد که دست کم به سبب 3 فاکتور راغب شده تا این اقدامات را انجام دهد: 1- افزایش نگرانی در این خصوص که ایران در تلاش برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای است.2- تمایل روسیه به اینکه از سوی دولت‌های غربی به‌عنوان حامی رژیم عدم‌اشاعه سلاح‌های هسته‌ای و نه حامی تلاش‌های ایران برای سرپیچی از آن نگریسته شود. 3- روسیه انتظار داشت که ایران را از طریق درک این موضوع که چگونه وابستگی به مسکو آن را از تحریم‌های شورای امنیت حفظ می‌کند، هر چه بیشتر تابع آرزوها و امیال مسکو کند.

روابط ایران و روسیه در عصر مدودف

رویکرد غیردوستانه مدودف با ایران و همراهی‌های او با اهداف بی‌سرانجام واشنگتن در قبال تهران را باید بازی آن در چارچوب تعریف شده واشنگتن دانست که منافع آن نصیب آمریکا خواهد شد و مضار آن به تهران و مسکو خواهد رسید. هرچند مقامات کرملین «سازگاری» در سیاست خارجی را روشی کارآمد برای بازی در فضای جاری بین‌المللی می‌دانند، اما نارسایی‌های مختلفی در آن از جمله فقدان «واقع‌بینی»، بی‌توجهی به پویایی محیط و به‌ویژه تأثیرپذیری از «فضاسازی‌های» آمریکا قابل شناسایی است که حصول مزیت‌های مورد انتظار از آن از جمله در قبال ایران را با تردید مواجه می‌کند. از 2سال پیش تا‌کنون روابط ایران و روسیه به سردی گرایید و این رفتار نشانه آن است که نگرش جدیدی در سیاست خارجی روسیه در حال شکل‌گیری است و علت این تفاوت را باید در تغییر ساختار سیاسی دولت فعلی جست‌وجو کرد. پوتین و نخبگان طرفدار او که طیف سنتی و سوسیالیسم هستند

با توجه به منافع مشترک بین ایران و روسیه معتقدند که روابط روسیه با ایران باید دوستانه و نزدیک باشد. آنها کوشیده‌اند روابط این دو کشور را با توجه به نیازهای امنیتی مشترک سازماندهی کنند اما با تغییر ساختار سیاسی دولت روسیه، سیاست خارجی این کشور نیز در رابطه با ایران تغییر کرد و سیاست خارجی روسیه به سمت همکاری با غرب چرخید. چرخش به سوی غرب در سیاست هسته‌ای روسیه در قبال برنامه هسته‌ای صلح آمیز ایران نیز بی‌تأثیر نبوده است. از نگاه روس‌ها، ایران هسته‌ای طبیعتاً خطر تلقی می‌شود و این موضوعی است که بارها از جانب آنها تکرار شده است. حتی در آخرین سند سیاست خارجه روسیه صراحتاً گفته شده است که ایران هسته‌ای تهدیدی امنیتی برای روسیه است.

کد خبر 145403

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز