چند روز پیش بازپرس روشن، کشیک قتل تهران، در جریان مرگ مشکوک پسر جوانی قرار گرفت که پزشکان علت مرگ وی را مسمومیت عنوان کرده بودند.با اعلام این گزارش بررسیهای قضایی آغاز و مشخص شد این پسر درحالیکه بیهوش بوده، توسط دختر جوانی به یکی از بیمارستانهای پایتخت منتقل شده و بهرغم تلاش پزشکان، روی تخت بیمارستان جان خود را از دست داده است. پزشکان نیز بعد از معاینات تخصصی اعلام کردهاند مرگ پسر جوان در اثر مسمومیت بوده است.
با این اطلاعات، بازپرس ویژه قتل دستور تحقیق از دختر جوان را صادر کرد. او به ماموران گفت: مادرم در پاریس زندگی میکند و از پدرم سالهاست که خبری ندارم اما من ایران را دوست دارم و با وجود اصرارهای مادرم که میگفت به اروپا بروم، در تهران خانهای اجاره کرده و به تنهایی زندگی میکنم.
وی افزود: مدتی پیش با متوفی که سهراب نام دارد آشنا شدم و به هم علاقهمند شدیم اما روز حادثه وقتی او را دیدم، گفت که با خوردن قرص خودکشی کرده و از من خواست او را به بیمارستان برسانم. من هم او را به بیمارستان بردم و آنجا را ترک کردم اما خبر نداشتم که وی در بیمارستان فوت کرده و وقتی پلیس مرا دستگیر کرد در جریان این حادثه قرار گرفتم.
پس از اظهارات این دختر بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران دستور بررسیهای بیشتر در این زمینه را صادر کرد. تیم تحقیق محل زندگی خانواده دختر جوان را در یکی از شهرستانها شناسایی کرد و به این ترتیب پی به راز مهمی برد. خانواده دختر جوان نه در پاریس زندگی میکردند و نه از دخترشان خبر داشتند. آنها میگفتند که دختر جوانشان 4سال پیش از خانه فرار کرده و هیچ خبری از او ندارند.
با افشای این حقیقت، بازپرس جنایی بار دیگر به بازجویی از دختر فراری پرداخت. او که صبح دیروز برای بازجویی دوباره به دادسرای جنایی تهران انتقال یافته بود، به بازپرس روشن گفت: چند سال پیش به خاطر مشکلاتی که با خانوادهام داشتم از خانه فرار کردم و به تهران آمدم. خانهای اجاره کردم و به همراه 2دختر که آنها هم از خانههایشان فرار کرده بودند زندگی جدیدی را شروع کردم.
وی افزود: در حدود 5 ماه پیش با سهراب در خیابان آشنا شدم. او به من ابراز علاقه میکرد اما مدتی بعد از آشنایی مان، تصمیم گرفتم به این دوستی پایان دهم اما سهراب مرتب برایم پیامکهای عاشقانه میفرستاد و نمیخواست از هم جدا شویم. روز حادثه به او اصرار کردم که دیگر با من تماس نگیرد اما او مدعی شد که به من علاقه دارد و اگر جدا شویم خودش را میکشد. وقتی هم اصرار مرا برای جدایی دید، یک مشت قرص برداشت و خورد. من فکر نمیکردم با خوردن قرصها جانش را از دست دهد و تصور میکردم این کارها را برای جلب توجه من انجام میدهد. اما وقتی دیدم حالش بد شده، او را به بیمارستان بردم و به خانه برگشتم.
پس از اظهارات تازه دختر جوان، بازپرس برای او قرار قانونی صادر کرد و با انتقال وی به بازداشتگاه پلیس، بررسیها برای کشف راز مرگ پسر جوان وارد مرحلهای تازه شد.