و درحالیکه هنوز اعدام قاتل روحالله داداشی، در ذهن تصویری شاهدان سحرگاه قصاص باقی است، سرانجام قانون ممنوعیت تولید و حمل سلاح سرد در کمیسیون قضایی مجلس تصویب شد، تا امید آن برود که تا پایان مجلس هشتم در صحن علنی مطرح و تصویب شود.
در حال حاضر، حمل سلاح سرد جرم بزرگی نیست.
تنها ماده قانونی که انگیزه مبارزه با سلاحهای سرد است، ماده917 قانون مجازات اسلامی است که به موجب آن، هرکس به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگری تظاهر به قدرتنمایی کرده و در نزاعهای خیابانی از آن استفاده کند، بنا بر رأی دادگاه به
6 ماه تا 2سال حبس تعزیری یا 74ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
سال گذشته پلیس تهران برای نخستین بار اقدام به اجرای طرح جمعآوری و برخورد با حاملان سلاح سرد کرد؛ طرحی که تنها در مرحله اول آن هزار نفر دستگیر و هزاران چاقو، قمه، خنجر و تبر از افراد کشف و ضبط شد. با اجرای این طرح بسیاری از افراد در ابتدا با آن مخالفت کردند اما برخی نمایندگان مجلس و قوهقضاییه اجرای این طرح را قانونی اعلام کردند.
فهرست بلند جرایم منجر به قتل که امکان راهیابی به رسانههای پرمخاطب را داشتهاند اما به این وسیله هم کوتاه نشد.
براساس گزارشهای رسمی پلیس، در یکسال اخیر بهخاطر تعلل برای تصویب قانون منع حمل سلاح سرد، 44درصد از قتلهای کشور با سلاح سرد رخ داده و وقوع قتل با استفاده از سلاح سرد بیش از 3درصد افزایش داشته است.اگر برخورد سلبی و ضربتی با عوامل ناامنی اجتماعی تاثیر مطلوبی بر میزان جرایم مرتبط با سلاح سرد نداشته، پس حرکت صحیح و تاثیرگذار را باید در کجای برنامهریزیها و رفتارهای حاکمیتی انجام داد؟
تصویب قانون برخورد با تولیدکنندگان و حاملان سلاحهای سرد اگرچه یک ضرورت است اما بعید نیست این بندها هم پس از تصویب و چاپ در قالب جزوههای مصوبات، بدون اثر اجتماعی مطلوب، به قفسه کتابهای حقوقی افزوده شوند.به آمار رسمی بازگردیم. 3/69 درصد از قتلهای دهه گذشته بدون برنامهریزیقبلی و در اثر یک حادثه ناخواسته رخ داده است. اغلب ضاربان در این حوادث کنترل خشم خود را از دست دادهاند و با وسیلهای که در اطراف خود داشتهاند یا سلاح همراه خود، چند ضربه به طرف مقابل وارد کردهاند.
براساس پروندههای ارجاعی به سازمان پزشکی قانونی در دهه هشتاد (1380 تا 1389)، 11 هزار و 119 نفر بر اثر اصابت سلاح سرد، جان خود را از دست دادهاند که بهطور متوسط در هر سال هزار و 119 نفر به وسیله این سلاح کشته شدهاند؛ یعنی تقریبا هر روز 3 نفر.
سطرهای اخیر را یک بار دیگر با دقت بخوانیم و اجازه ندهیم بزرگی عبارت «حمل سلاح سرد» مانع از یافتن علتهای دیگر شود.
« اغلب ضاربان در این حوادث کنترل خشم خود را از دست دادهاند و با وسیلهای که در اطراف خود داشتهاند یا سلاح همراه خود، چند ضربه به طرف مقابل وارد کردهاند.»
تصویب قانون برای جلوگیری از حمل و حتی تولید چاقوهای نامتعارف هر قدر هم ضروری اما نمیتواند جایگزین اقدام فوری برای آرام کردن فضای اجتماعی و دورنگه داشتن آن از خشونتهای لحظهای باشد.نیک که بنگریم، چنین تدبیری، فوریتر و الزامیتر از آن است که حالا در جریان تقنین درباره سلاح سرد، افرادی بنشینند و بخواهند چاقوها را فهرست کنند و بر آنها نام متعارف و غیرمتعارف بگذارند.