اگر بخواهیم در مورد تأثیرگذاری این دو شخصیت شناختهشده بر ورزش کشور قضاوت کنیم، باید از چند زاویه مختلف به بررسی این موضوع بپردازیم:
تثبیت جایگاه مدیریتی: دو فدراسیون فوتبال و والیبال قبل از استخدام کیروش و ولاسکو تقریبا شرایط مشابهی داشتند؛ فدراسیون فوتبال بهدلیل ناکامی تیمهای ملی در تمام ردههای سنی شرایط بسیار آشفتهای داشت و فدراسیون والیبال هم بهدلیل ناکامی تیم ملی در دستیابی به مقام قهرمانی بازیهای آسیایی گوانجو و نتایج نهچندان مناسب تیمهای پایه، شرایطی مشابه فدراسیون فوتبال - البته اندکی بهتر- داشت. در واقع صندلی لرزان ریاست این دو فدراسیون در آن مقطع زمانی موجب شد که آنها برای تثبیت موقعیت خود تلاشی شبانهروزی برای استخدام یک مربی بزرگ و نامدار خارجی داشته باشند. در یک کلام، کفاشیان و داورزنی با استخدام کیروش و ولاسکو، زیرکانه جایگاه خود را تثبیت کرده و با این حرکت استراتژیک، سونامی تغییرات را در رأس فدراسیونهای خود حداقل برای یکسال به تعویق انداختند.
آشتی مردم با تیمهای ملی: ناتوانی ورزش کشور در جذب مربیان سرشناس خارجی باعث شده بود تا در زمان انتشار اخبار اولیه حضور ولاسکو و کیروش در ایران، اهالی ورزش و تماشاگران، این اخبار را چندان جدی نگیرند و آن را در راستای سرگرمشدن افکار عمومی بپندارند اما زمانی که کیروش و ولاسکو قرارداد رسمی امضا کرده و در اولین مسابقه رسمی روی نیمکت نشستند، ذهنیت دوستداران ورزش از اتفاقات گذشته پاک شد و شاید به همین دلیل بار دیگر با تیمهای ملی فوتبال و والیبال آشتی کردند و سکوهای تماشاگران در جریان بازیهای ملی پر شد.
عقبنشینی حریفان: پر واضح است زمانی که مربیان بزرگی چون ولاسکو و کیروش روی نیمکت ایران مینشینند، حریفان بهدلیل سابقه این دو مربی، از موضع پایین به بالا به تیم ما نگاه میکنند. این موضوع از لحاظ روحی و روانی تیم ما را حتی در شرایط فنی مساوی با حریفان در خط استارت مسابقه یک گام جلوتر قرار میدهد. نمونه بارز این مدعا بازی هفته گذشته ایران و بحرین بود.
محو بازیکنسالاری: یکی از اصلیترین مشکلات تیمهای ملی رده سنی بزرگسالان ما در هر رشته ورزشی، بازیکنسالاری و تشکیل باند در میان بازیکنان بوده است. تیم والیبال ما در گوانجو از این موضوع لطمه خورد و بازیکنسالاری در تیم ملی فوتبال در جام جهانی 2006 به اوج رسید. طبق بررسیهای انجامشده، از زمان فعالیت ولاسکو و کیروش در تیمهای والیبال و فوتبال، حتی یک مورد بازیکنسالاری یا باندبازی در این دو تیم مشاهده نشده است. بهطور حتم نام بزرگ این دو مربی سرشناس - که سابقه کار با ثروتمندترین، پرحاشیهترین و نامدارترین بازیکنان والیبال و فوتبال جهان را دارند- باعث شده که حتی پرحاشیهترین بازیکنان هم فکر تشکیل باند در تیم به ذهنشان خطور نکند. شاید به همین دلیل است که در زمان کیروش و ولاسکو، بازیکنان تیم ملی را پس از مدتها یکدل میبینیم.
تأثیر تاکتیکی: تأثیر فنی ولاسکو و کیروش بر تیمهای ملی والیبال و فوتبال در این شش ماه و اندی انکارناپذیر است. تیم ملی والیبال که در رقابتهای مقدماتی لیگ جهانی بهراحتی تسلیم چین شد در بازیهای جام ملتها، چین و سایر قدرتهای والیبال آسیا را بهراحتی کنار زد و یا تیم ملی فوتبال که سالهاست در گلزنی مشکل دارد مقابل بحرین جشنواره گل به راه انداخت.
شور بازی: گذشته از همه این استدلالها، تیمهای ملی والیبال و فوتبال اینروزها پرشور بازی میکنند و تماشاگران از تماشای بازیهای این دو تیم لذت میبرند. شما هم حتما شور و شادی مردم را پس از شکست بحرین و قهرمانی تیم ملی والیبال دیدید. آیا این شادی، محکمترین دلیل برای تأثیرگذاربودن ولاسکو و کیروش در همین مدتزمان کوتاه نیست؟