طبیعی است که خیلیها رزومه مربی سرشناسی چون «خولیو ولاسکو» را به خصوص از روزی که هدایت تیم ملی والیبال ایران را در دست گرفت، به خوبی میدانند و اینکه چگونه مدارج ترقی مربیگری را طی نزدیک به 3دهه در والیبال جهان طی کرد و با تیم ملی ایتالیا به شهرت کنونی رسید. در این میان آنچه میماند و میتواند برای دوستداران ورزش جذاب باشد، چگونگی حضور این مربی صاحبنام در ایران و زوایای پنهان کار اوست و اینکه او در تمرینات و قبل از هر مسابقه در رختکن و در اردو چه رفتار و کرداری از خود بروز میدهد؟ در مقابل ناملایمات چه واکنشی از خود نشان میدهد؟ چه برداشتی از مردم کشورمان دارد؟ اوقات فراغت خود را چگونه میگذراند؟و آیا اصلا این فرصت را داشته است که در مدت اقامتش در ایران و شهر تهران، از مکانهای تاریخی و گردشگری دیدار کند یا خیر؟ در این خصوص به سراغ کسی رفتیم که بیشترین تعامل را برحسب ضرورت کاری با او دارد. امیرخوش خبر، سرپرست تیم ملی والیبال ایران پاسخگوی بخشی از این پرسشها بود که در سرفصلهای جداگانه حرفهای او را میخوانید.
وسواس نسبت به مصدومان
ولاسکو نمونه کامل یک مربی حرفهای و منضبط است که در مقایسه با گائیج به جزئیات کار بازیکنانش نیز توجه دارد و برای او نحوه غذاخوردن، نوع غذا و حتی چگونگی استراحت بازیکنان پس از پایان تمرینات و مسابقه هم بسیار اهمیت دارد. شاید تفاوت آنچنانی در نوع تمرینات این دو مربی دیده نشود ولیکن برخلاف گائیج که چندان تمایلی به ورود در مسائل بیرون از تمرین و مسابقه بازیکنان نداشت، ولاسکو نسبت به همه جوانب کار شاگردانش توجه و وسواس خاصی دارد. با گذشت 6ماه او هنوز مشغول سروکله زدن با بازیکنان برای از بین بردن عادات بد آنان حین بازی و تمرینات است. بیشترین وقت او در این مدت صرف تغییرات ذهنی شده تا جایی که خودش معتقد است هنوز کارهای بر زمین مانده زیادی در این زمینه باقیمانده که او باید آنها را به پایان برساند.
ولاسکو جز مسائل روحی و روانی، به شدت پیگیر مشکلات پزشکی بازیکنان نیز هست. چندی پیش حین تمرینات تیم ملی او متوجه بیحسی یکی از انگشتان کمالوند شد. در پایان تمرین بلافاصله از مسئولان خواست تا با مراجعه به پزشک متخصص و گرفتن امآرآی تا هر ساعت شب که شده نتیجه را به او اطلاع داده و نتیجه امآرآی را در اختیار او بگذارند تا با ارسال برای پزشک تیم ملی ایتالیا از سالم بودن انگشت دست بازیکن مصدوم مطمئن شود. ولاسکو حتی معتقد است که به جای یک پزشک عمومی یک گروه پزشکی متخصص باید در کنار تیم ملی قرارگیرد تا بازیکنان در طول اردو مشکلی از این بابت نداشته باشند. او حتی از فدراسیون خواست تا در این زمینه از بازیکنان ملی پوش، حین رقابتهای باشگاهی هم مراقبت ویژهای به عمل آورد.
تحریک بازیکنان
والیبال ایران با جذب «ولاسکو» واقعا گمشده چندین ساله خود را پیدا کرد و او بود که با حاکم کردن نظم و انضباط شدید با اتکا به تجربیات بالای فنی و از همه مهمتر شگردهای روحی و روانی، کمبودهای چندساله ما را برای قهرمان شدن پوشش داد. ذکر چند خاطره از کارهای او در مراحل پایانی مسابقات جامملتهای آسیا کافی است تا بهتر متوجه شوید او چگونه با تحریک کردن بازیکنان و بهانهجوییهایش، انگیزه برتریجویی را در بازیکنان افزایش داد و آنان را برای پیروز شدن مقابل حریفان حریص کرد. ولاسکو خود به لحاظ نظم و انضباط و وقتشناسی یک الگو برای بازیکنان بود و در طول 10شب بازیهای جامملتهای آسیا تمام مدت به طور شبانهروزی در اردو ماند و حتی از همسرش خواست که حین تمرینات به سالن تمرین نیاید تا مبادا تمرکزش به هم بریزد.
دیگر خاطره مربوط به ولاسکو، به پس از مسابقه با کرهجنوبی در نیمه نهایی برمیگردد که درست خلاف رفتار گذشته ما با بازیکنان که پس از چنین بردی آنها را حلوا حلوا میکردیم، با بهانهجوییهایی چون «چرا اینگونه ظاهر شدید؟» به همه کارهای آنها پس از این برد از نوع غذا خوردن گرفته تا خوردن نوشابه ایراد میگرفت. او حتی صبح روز مسابقه فینال که قرار بود بازیکنان یک ساعتونیم تمرین کنند، با گذشت نیمساعت، تمرین را تعطیل کرد و خطاب به بازیکنان گفت:«چرا رنگ و رخسارتان پریده، چرا ترسیدهاید، پس کو آن همه شعار قبل از بازیها که میگفتید قهرمان میشوید؟» و حسابی آنان را تحریک و برای کسب پیروزی حریص کرد و بعد فهمیدم که همه این ترفندها برای این بوده که بازیکنان برای اثبات شایستگیشان به او، با تمام وجود در بازی با چین ظاهر شوند و دچار غرور کاذب از پیروزیهای قبلی نشوند.
آرزوی دیدن بازار تهران
سرمربی آرژانتینی، طی6ماه حضورش در ایران جز اندک مسافرتهای ورزشی برای دیدن چند بازی لیگ برتر، هنوز فرصتی پیدا نکرده که با همه علاقهمندیاش به تاریخ ایران، از مکانهای تاریخی آن دیدن کند. او حتی در همان چند سفرکوتاه به شهرستانها نیز برنامههایش را به دلیل ازدستندادن تمرکزش روی والیبال بهگونهای تنظیم کرده که یکی دوساعت قبل از بازی به شهرهای موردنظر رسیده و بلافاصله نیز در پایان بازی راهی تهران شده است.
آشناترین منطقه برای ولاسکو در ایران مسیر خانهاش به سالن والیبال آزادی و بالعکس بوده و بس و او کمتر توانسته از مکانهای تاریخی و گردشگری کشورمان یا تهران بازدید کند. او که برای دیدن بازی ردهبندی لیگ والیبال میان باریج اسانس کاشان و کاله مازندران همراه همسرش راهی کاشان شده بود، اصرار اطرافیان را مبنی بر دیدن چند مکان تاریخی بهرغم علاقهاش نپذیرفت و عنوان داشت که در این سفر برای ماموریتی دیگر به این شهر آمده است.
جالب است بدانید که او قبل از سفر به ایران و پذیرفتن مسئولیت سرمربیگری تیم ملی، چه از طریق دوستانش و چه خودش مطالعه جامعی روی تاریخ اسلام و ایران داشته و اطلاعات جالب توجهی هم به دست آورده است.
ولاسکو اعتراف کرده است اگرچه دوست دارد در یک فرصت زمانی مناسب همه نقاط تاریخی ایران از جمله میدان نقشجهان و تخت جمشید را از نزدیک ببیند ولی از اینکه تاکنون نتوانسته از بازار سنتی تهران با آن همه تعریفهای این و آن، دیدن کند، افسوس میخورد و میگوید: دیدن بازار تهران در اولویت بازدیدهایم از مکانهای تاریخی قراردارد.
تفاوتهای والیبال ایران و اسپانیا
ولاسکو میگوید به این دلیل حاضر به ادامه همکاری با فدراسیون والیبال اسپانیا و تمدید قراردادش در این کشور نشده است که «ماتادورها» در زمینه داشتن پشتوانه و نیروی انسانی با مشکل اساسی روبهرو هستند و به همین دلیل آینده خوبی در انتظار خودش و والیبال اسپانیا نبوده است. این مهمترین دلیل جدایی این مربی پرافتخار، پس از یک سال همکاری با تیمی است که با کمک او توانسته بود جواز صعود به مسابقات قهرمانی جهان 2010 ایتالیا را بگیرد و درنهایت با کسب مقام دوازدهمی نتیجه رضایتبخشی از خود برجای بگذارد. ولاسکو در مقایسه میان والیبال ایران و اسپانیا چنین میگوید: مهمترین تفاوت میان این دو کشور وفور والیبالیستهای خوب و علاقهمند به یادگرفتن در ایران است که هرگز قابل مقایسه با اسپانیا نیست.
در ایران تاکنون هرگز در راه دعوت بازیکنان به تعداد مورد نیاز به اردوی تیم ملی با مشکلی روبهرو نبودهام ولی در اسپانیا هنگام برپایی اردوی تیم ملی، یکی از مهمترین مشکلاتم پیدا کردن بازیکنان مناسب برای هر پست بود. از نقطه نظر امکانات تفاوت چندانی میان دو کشور نمیبینم ولی در بحث بازیهای تدارکاتی هرگز در اسپانیا سابقه نداشت که من بازیکنی را برای سفر و همراهی تیم ملی انتخاب کنم و بعد به من گفته شود که به دلیل سربازی، شما قادر به استفاده از این بازیکن نیستید. والیبال ایران از 4فاکتور دلخواه من 3فاکتور سالن، توپ و بازیکن را دارد اما مشکل بازیهای تدارکاتی خارج از کشور و عدم استفاده از همه سرمایهها دست من را برای آماده ساختن یک تیم ایدهآل میبندد. وی به عنوان نمونه به سفرهای اخیر تیم ملی به خارج از کشور و بازماندن تنی چند از بازیکنان به دلیل مشکلات سربازی از این سفرها به عنوان خاطره تلخ خودش طی 6 ماه حضور در ایران یاد کرده است.