ترجمه - ساناز مروتی: نیمه ماه مارس، چهارمین اثر جورج کلونی( بعد از اعترافات یک ذهن خطرناک، شب بخیر و موفق باشی و کلاه چرمی‌ها) است و در واقع بهترین آنها. بازیگرانی که به کارگردانی روی می‌آورند تمایل به تمرکز روی اجرا دارند.

 کلونی قطعا بهترین بازی را از بازیگرانش می‌گیرد و در مقام کارگردان، کاملا می‌داند که به چه شکل بازی کند. او حسی عجیب دارد در اینکه چگونه صحنه را رها کند تا همه چیز روان و شناور باشد. فیلم یک درام تاریک و بدبینانه از سیاست‌های داخلی آمریکاست، در طول روزی که اوهایو به سمت یک جامعه دمکرات هدایت می‌شود. رایان گاسلینگ اثبات می‌کند که می‌تواند طنازی کند و کاری کند که او را دوست بدارند. او در نقش استفان میرز سخنگوی مطبوعاتی زیرک فرصت طلب و ایده آلیست مایک موریس (جورج کلونی) است. یک کاندیدای پر احساس و خوش‌بیان - اوباما در سال 2008 -کسی که قول یک سیاست جدید را داده است.

موریس و تیمش درصدد شکست دادن سناتور جفری رایت هستند کسی که نماینده رقیب آنهاست و با شکست او می‌توانند نامزدی موریس را برای ریاست‌جمهوری محکم کنند. فیلم، اقتباسی از نمایشنامه «شمال فارگوت» اثر بیو ویلیامسون که یک نسخه متراکم از تیتر اخبار مبارزات انتخاباتی است: نه تنها اوباما بلکه رسوایی کلینتون، هاوارد دین و مایک داکیس. همه این اخبار توسط چارلی رز، راشل مادو و کریس ماتیوز در کنار هم تنیده شده‌اند تا اینکه لحظه‌ای می‌رسد که متوجه نکته‌ای می‌شویم: ماریسا تومی به‌عنوان خبرنگار نیویورک تایمز با استفان، مدیر مبارزات انتخاباتی فرمانداری موریس (فیلیپ سیمور هافمن) تماس می‌گیرد که هیچ راهی برای نامزدی موریس وجود ندارد و شعار امید و تغییر تنها ناامیدی به بار می‌آورد، ما متعجب می‌شویم... آیا فیلم به سمت نظرات لیبرال کلونی در باره سرخوردگی بسیاری از هواداران اوباما که روزی احساس می‌کردند ناجی خود را یافتند پیش می‌رود؟ تقریبا. با اینکه نیمه ماه مارس در باره یک مبارزه انتخاباتی است و درحالی‌که پر از صحبت‌های گنگ سیاسی است، درباره سیاست نیست. بلکه در باره از پشت خنجر زدن، دستکاری‌های رسانه‌ای و آنچه مردان سیاست در زمانی که در اتاق جنگ نیستند انجام می‌دهند است.

کلونی در مقام یک فیلمساز، وقایع را خیلی محکم و تیزهوشانه در کنار هم چیده به‌طوری که یک «آها»ی کوچک، تشابه بین کاراکتر‌ها و سیاستمداران واقعی را ایجاد می‌کند ولی ضربه اصلی فیلم نیست بلکه تنها طعمه‌هایی برای تماشاگران است. آنچه کلونی واقعا می‌خواهد ثبت کند و انجام می‌دهد، تند خویی، جو سمی مرگبار سیاست معاصر و وقایعی است که توسط رسانه‌ها بزرگ می‌شوند و باعث سوق دادن سیاست به سمت بازی‌های کثیف می‌شود، حتی وقتی توسط ایده‌آلیست‌ها بازی می‌شود.

نیمه شب مارس با حرارت به حقیقت گویی می‌پردازد و کاندیدایی را نشان می‌دهد که در طعم شیرین پیروزی سیاسی ذوب می‌شود. نیمه ماه مارس به همه چیزهایی که در پشت پرده یک مبارزه انتخاباتی در آمریکا اتفاق می‌افتد نگاهی بدبینانه دارد ولی آنچه در این اثر کلونی جدید است این است که روند آزار‌دهنده سیاسی این منطقه را نشان می‌دهد. فیلم در واقع آنچه در دولت اوباما اتفاق افتاده را به اجرا درآورده و این را هم می‌گوید که یک روح سمی وارد سیاست آمریکا شده که یکی از آنها را فیلم به تصویر کشیده. نیمه ماه مارس گرچه فیلم عمیقی نیست ولی تاثیر‌گذار است، داستانی از ضروریات اخلاقی، تأسف ادراک و تریلری از ایده‌هایی که به سمت بیننده شلیک می‌شوند.

منبع: اینترتیمنت ویکلی