با وجود اینکه بسیاری از فعالان بازار سرمایه به دستوری یا کنترلیبودن نوسان شاخصها در بازار سرمایه اذعان دارند اما با این حال همگان بر این باورند که این روزها شاخصهای بورس به دماسنج اقتصاد سیاسیشده ایران تبدیل شده است؛ چنان که پس از اتفاقات بهار امسال و اوجگیری داستان جریان فتنه، منحنی شاخصهای بورس تهران با روند حرکت خود این واقعیت را نمایان ساختند که در بازارسرمایه سیاست از اقتصاد جدا نیست.
جریان انحرافی یا نزولی؟
پس از آنکه در بهار امسال بحث درباره ماجرای جریان انحرافی به رسانهها کشیده شد، بورس به اغما فرو رفت. منحنی شاخصهای بورس تهران از ابتدای امسال همواره به انتشار اخبار سیاسی منفی واکنشی سریع نشان داده و هر بار افتی سنگین را به بازار سرمایه تحمیل کرده است. این روزها پیوند نزول منحنی شاخصها با اخبار سیاسی به موضوعی عیان و پذیرفتنی تبدیل شده است. بررسی روند نزولی شاخصهای بورس از ابتدای سال نشان میدهد: بورس تهران در طول 3 دوره بسیار مهم با افتهای سنگین و تاریخی مواجه شده است؛ در دوره نخست که اواسط اردیبهشت ماه امسال رخ داد، انتشار خبرهایی در مورد خانهنشینی رئیسجمهور باعث شد تا شاخص بورس تهران فقط در طول 3روز نزدیک به 1600واحد نزول کند. پس از این دوره همزمان با انتشار اخبار تحریمهای اتحادیه اروپا و برخی اخبار در باره انتشار گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی، زمینههای نزول شاخصها را فراهم کرد. پس از آن در شهریورماه امسال و همزمان با انتشار اخبار مربوط به اختلاس 3هزار میلیارد تومانی و تبعات سیاسی ناشی از آن و همچنین اعلام اتهامات بیاساس آمریکا علیه ایران درباره ترور سفیر عربستان در واشنگتن، سومین فاز نزول شاخص را شاهد بودیم. بهنظر میرسد با وجود آنکه مولفههای تکنیکی و اقتصادی نشاندهنده روند رو به رشد بازار سهام است اما بورس تهران در محاصره عوامل سیاسی داخلی و خارجی گرفتارشده و ضربههای روانی این عوامل منجر به نزول شاخصهای این بورس میشود.
افزایش ریسک سیاسی
این روزها، بازار سهام بار دیگر دچار هیجان کاذب شده و بیشتر سرمایهگذاران بهدلیل ترس از سقوط، بیشتر فروشنده شدهاند. واقعیت این است که در چند ماه اخیر و بهویژه از اردیبهشت ماه امسال به اینسو، ریسک بازار بهدلیل ابهامات و مسائل سیاسی افزایش یافته است اما این تمام ماجرا نیست، بهطوری که هرچند وقت یکبار، مقامات مسئول، چند ریسک تازه را به بازار سرمایه و سهامداران تحمیل میکنند. در این میان موضوع ادغام وزارتخانهها و ناهماهنگیها در تعیین قیمت تمامشده محصولات شرکتهای تولیدی، سیاستهای نامشخص بانک مرکزی در مورد بازارهای ارز و طلا و همچنین نرخ سود، بحث ابطال پی در پی معاملات سهام شرکتهای خودروسازی و مسائل مربوط به شرکتهای مخابرات و همراه اول در مورد حق پروانه سازمان تنظیم مقررات و انتشار اخبار ضد و نقیض در مورد قیمت خوراک دریافتی پالایشگاهها همگی دست به دست هم دادهاند تا در چند ماه اخیر و بهتدریج قیمت سهام بیشتر شرکتهای بورس و شاخص بازار سرمایه با کاهش شدید روبهرو شود.
سایه شوک سیاسی
در هفتههای اخیر بازار سهام با شیبی منفی به حرکت خود ادامه داده تا همچنان سایه ابهامآمیز مسائل سیاسی بر بازار حکمفرما باشد. بهنظر میرسد تا زمانی که تأثیر منفی این شوک سیاسی تحمیلشده بر بورس برطرف و خنثی نشود، تداوم این روند نزولی را بر بازار شاهد باشیم. کارشناسان بازار سرمایه میگویند: سنگینشدن ابهامات سیاسی بر بازار سرمایه باعث ایجاد ترس و نگرانی بین سهامداران و سرمایهگذاران شده است. البته بهطور معمول اینگونه شوکها کوتاه مدت بوده و با رفع شدن این مسائل، بازار به جریان اولیه خود باز میگردد و این نکته را نیز باید در نظر داشت که فرصتهای خرید، در شوکهای منفی حاصل میشود و افرادی که با نگاهی میان مدت یا بلندمدت اقدام به خرید میکنند، میتوانند بهترین بهره را از این فرصت ببرند.
اوج گرفتن ریسکهای سیستماتیک
در ماههای اخیر و بهتدریج شاهد اوج گرفتن ریسک سیستماتیک موجود در بورس هستیم. البته این ریسک فقط مختص بورس نیست بلکه تمام بخشهای اقتصادی و سرمایهگذاریهای کشور با تأثیر از این موضوع منتظر دریافت یک نتیجه قطعی و با ثبات در شرایط هستند. در این میان ریسک تلقینشده به بازار سرمایه موجب افت در تمام بازارها از جمله بورس، طلا و ارز نیز شده است که تداوم این شرایط فضای اقتصادی و بازار سرمایه کشور را به خطر میاندازد.
در این شرایط بسیاری از مسئولان بازار سرمایه از نهادهای مالی بزرگ انتظار دارند برای جلوگیری از کاهش بیشتر شاخصها وارد عمل شوند در حالی که بسیاری از مدیران شرکتها معتقدند نمیتوان اقدام خاصی برای بهبود شرایط انجام داد. به فرض که نهادهای بزرگ مالی و حامیان بورس در شرایط فعلی اقدام به خرید سهام کنند اما با توجه به سیستماتیکبودن ریسک موجود در بازار، آنها نیز متضرر میشوند.
ریسکهای سیاسی شوخی ندارند
به باور کارشناسان ریسکهای سیاسی تعارفپذیر نیستند. البته مشکل شوک سیاسی اخیر در بورس، شروع زود هنگام آن است چون پیشبینی میشد که این اتفاق در آستانه انتخابات مجلس رخ دهد اما با شروع گمانهزنیهادر نیمهشهریورماه بسیاری از تحلیلگران بورس هم دستپاچه شدند. هرچند سازمان بورس نیز همواره تلاش کرده، نقش جریانهای سیاسی را در نوسان شاخصهای بورس انکار کند اما این موضوعی است که در دیگر نقاط جهان نیز روی میدهد و امری بدیهی است. بر همین اساس حرفهایها به سرمایهگذاران توصیه میکنند؛ صبر پیشه کنند تا ثبات و تعادل لازم به بورس برگردد.
فاز استراحت
به اعتقاد تحلیلگران بازارسرمایه، رسیدن منحنی شاخص کل به فازاستراحت یکی از اصلیترین عوامل سقوط قیمتها در این بازار است. بسیار از تحلیلگران تکنیکال، افت شاخص به رقم 24500 واحد و پس از آن به حدود 23500 واحد را قابل پیشبینی اعلام کردهاند و امیدوارند پس از این مراحل، بازار آماده جهش باشد. البته این در شرایطی است که پیششرطهای لازم از جمله آرامش یافتن فضای سیاسی در کشور فراهم شود.
بررسی چند عامل برون زای مهم سیاسی
همانطور که اشاره شد در طول سالجاری چند عامل مهم سیاسی بر نوسانهای اخیر شاخصهای بورس و رکود چند ماهه بازار سرمایه مؤثر بود که در ادامه بهصورت اجمالی 4 عامل از آنها را بررسی میکنیم:
ادغام وزارتخانهها و سردرگمی
ادغام وزارتخانههای صنایع، بازرگانی، راه و ترابری و مسکن و تغییر مداوم وزیران 3 وزارتخانه نفت، صنایع و راه و ترابری ضمن اینکه موجب نگرانی سهامداران از آینده تصمیمات اقتصادی و سیاستهای جدید این وزارتخانهها شد و شرکتهای وابسته به این وزارتخانهها را نیز تحتتأثیر قرار داد، طوری که برخی از شرکتهای بزرگ حقوقی که به نوعی به وزارتخانههای موصوف وابسته هستند دست از حمایت و خرید سهام تا روشنشدن وضع دستگاههای مسئول خود کشیدند و همین امر موجب از دسترفتن یکی از پایههای اصلی حمایت از بازار شده است.
بیاعتمادی به وعدهها
چندی پیش در همایشی برای شرکتهای بورس، تمامی مسئولان ارشد اقتصادی و بازار مالی وعده دادند که دولت از بورس حمایت میکند و امنتر از بورس در شرایط فعلی مکانی برای سرمایهگذاری نیست. این وعدهها که قاعدتاً باید موجب مثبتشدن بورس میشد متأسفانه بهدلیل بیاعتمادشدن مردم و سهامداران به صحبتهای مسئولان اقتصادی، به منفیشدن شدید شاخصها منجر شد. سهامداران مطلع بازار وقتی مشاهده میکنند که دولت وعده حمایت میدهد اما هیچ برنامه و روش مشخصی برای حمایت از بازار ندارد، عرضه سهام جدید را متوقف کرده، به بهانههای مختلف در مقابل صنایع مختلف ایستاده، بسته سیاستی و نظارتی بانک مرکزی صدای بانکها را درآورده، هدفمندکردن یارانهها موجب افزایش شدید هزینههای تولید شده و دولت به وعده خود مبنی بر حمایت از صنایع عمل نکرده، قیمت محصولات اصلی کارخانههایی که با افزایش هزینههای سوخت مواجه شدهاند کنترل شده ، نسبت به چنین بازاری دلسرد میشوند.
تحریم بانک مرکزی
اگرچه موضوع تحریم بانک مرکزی بازتابهای رسانهای هم داشته اما بهشدت مورد تردید بسیاری از گروههای داخلی آمریکاست. در حال حاضر آمریکا بهشدت به لحاظ اقتصادی با مشکل روبهروست بهطوری که در ماههای اخیر درگیر انتشار اوراق قرضه و افزایش سقف بدهیها برای پرداخت هزینههای خود بوده است. همچنین در حال حاضر اعتراضها در این کشور نسبت به وضع اقتصادی به اوج خود رسیده است. در این شرایط که آمریکا هنوز وضع خود در سایر کشورهای خاورمیانه مثل افغانستان را مشخص نکرده، افکار عمومی آمریکا بهشدت به هزینههای جنگهای قبلی معترض است حتی زمینه روانی آغاز درگیری نیز به هیچ عنوان وجود ندارد. همچنین موقعیت استراتژیک کشورمان در منطقه و توان دفاعی و نظامی ایران با کشورهایی نظیر عراق، لیبی و گروه طالبان قابل قیاس نیست که آمریکا به سادگی به گزینه جنگ بیندیشد. در این وضع نابسامان اقتصاد جهانی، تحریم بانک مرکزی و تحریم نفتی ایران باعث افزایش بهای نفت خواهد شد که بهخودی خود قیمت مواداولیه بسیاری از صنایع را بالا خواهد برد. درحالی که تقاضایی برای محصولات تولیدی وجود ندارد. وضع اروپا نیز بسیار شکننده است. بنابراین ممکن است بار دیگر با افزایش بهای تمامشده و عدمرشد تقاضا، شاهد افزایش بهای طلا و نوسان شدید بازارهای مالی باشیم ضمن اینکه بازار فلزات اساسی از جمله مس نیز تحتتأثیر قرار خواهد گرفت.
با این شرایط، بهبود اوضاع جهانی حداقل چند سال دیگر به طول خواهد انجامید و وضع اقتصادی در اروپا و آمریکا وخیمتر خواهد شد که این به نفع هیچ کشوری نیست. ضمن اینکه ادامهدار شدن بحرانهای اقتصادی در آمریکا و سر و سامانندادن به این موضوع تا انتخابات بعدی، موقعیت گروه حاکم را بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.
ادعای مضحک ترور در واشنگتن
هر چند داستان ساختگی ترور سفیر عربستان در آمریکا چندان مورد اقبال قرار نگرفته اما با نگاهی گذار میتوان دریافت که اینگونه تهدیدها، صرفا یک سلسله برنامههای سیاسی از پیش تدوینشده برای همسو کردن سایر کشورها برای اعمال فشار بیشتر بر ایران است که در همین ابتدای امر نیز با تردید افکار عمومی دنیا روبهرو شده است.
چه باید کرد؟
کارشناسان معتقدند که در این اوضاع تنها باید منتظر بود چون بهنظر میرسد شوک وارد شده به بازار بهزودی با موضعگیریهای داخلی و خارجی و تدبیر سیاستگذاران و متولیان امور، به مرور از بین خواهد رفت. بنابراین فروش سهام اشتباه بزرگی است مگر برای اصلاح سبد سهام. خرید سهام نیز تنها بهمنظور اصلاح قیمت و اصلاح سبد باید صورت گیرد. در بهترین حالت باید منتظر بود و
به دقت بازار و تحولات سیاسی را رصد کرد. در سالی که رهبر معظم انقلاب آن را سال جهاد اقتصادی نامیدهاند اگرنه در کوتاهمدت اما در بلندمدت میتوان امید به بهبود شرایط داشت. مسائل سیاسی نیز بالاخره حل میشود و به سرانجام میرسد، پس همانطور که مدیرعامل بورس اوراق بهادار گفته است: باید صبر کرد.