سروش خسروی: این بدترین زمان‌ها نیست، اما بی‌شک بهترین زمان‌ها هم نیست."چارلز دیکنز" ۱۵بهمن‌ماه امسال که فرا برسد، بورس تهران 45ساله می‌شود. می‌گویند 40سالگی سن عقل است؛ گویا بازار سرمایه ایران در چهارمین دهه عمرش، رفته‌رفته سرعقل می‌آید تا دورانی تازه را به نظاره بنشیند.

 به باور پیشینیان و نیاکان ما،یکی از نشانه‌های عقل سرمشق گرفتن از گذشته در ساختن آینده است. در شرایطی که بسیاری هشدار می‌دهند در بورس تاریخ در حال تکرار است نگاهی به سقوط 84 و تجربه آن عبرت‌آموز است.

جنون سال82 و مسابقه افزایش قیمت‌ها در بهار سال84 پایان یافت و ظرف چند ماه طبیبی به نام نیروهای بازار، جراحی منحنی شاخص‌های بورس را آغاز کرد. در آن دوران رژیم درمانی یک ساله، بورس تهران را از حالت بازاری فربه به سوی لاغری مفرط سوق داد.

سقوط شاخص‌ها برای نخستین بار نبود که در بورس تهران تجربه می‌شد. پیش از این در سال‌های71 و 75 بازیگران بازی سهام، شاهد سقوط شدید شاخص‌ها بودند، اما در تابستان84 عمق و دوره بحران در بازار سرمایه آنچنان بود که حتی بسیاری از سیاستمداران را هم به واکنش واداشت. سومین بحران تاریخ بورس تهران از چند منظر قابل بررسی است، اما نگاه منطقی به روند حرکت بازار، نیازمند نگاهی دقیق به آمار و ارقام منتشر شده در آن زمان است زیرا در بورس، این اعداد و ارقام هستند که به سخن درمی‌آیند.

زبان ارقام

بی‌گمان علل هر سقوطی را باید در دلایل صعود بازار جست‌وجو کرد. بورس تهران در سال82 صعودی عجیب را به نمایش گذاشت. در آن سال، میانگین بازده کل سرمایه‌گذاری در بازار سهام تهران به 6/138درصد رسید که در سنجش با تورم 16/6درصدی در سطح اقتصاد ملی حاکی از 122درصد بازده واقعی بود.

در آن هنگام که صداهای ضعیفی از اعتراض و نهیب نسبت به آینده به گوش می‌رسید، سازمان بورس و اوراق بهادار در گزارشی رسمی اعلام کرد: بورس اوراق بهادار در سال1382 همانند چند سال اخیر در میان پربازده‌ترین بورس‌های عضو فدراسیون بین‌المللی بورس‌ها قرار داشته است. این ادعا در یک سال گذشته هم به کرات از زبان مسئولان سازمان بورس شنیده شده تا حدی که بسیاری با تکیه بر همین موضوع، بر این باورند که تاریخ در حال تکرار شدن است اما روی تراژدی یا کمدی آن هنوز در پس پرده پنهان است.

طبق گزارش‌های آماری منتشر شده در آن سال، شاخص قیمت و بازده نقدی به‌عنوان نماگر بازده کل سرمایه‌گذاری روی سهام از رقم 11هزار و 345واحد در سال81 به رقم 27هزار و 74واحد در پایان سال82 افزایش یافت. شاخص کل قیمت سهام در این سال 124/8درصد رشد داشت که بیشترین میزان رشد در ماه‌های تیر، خرداد و اردیبهشت82 رخ داد. ارزش بازار سهام تهران نیز از رقم 5/17میلیارد دلار در خردادماه82 به 37/5میلیارد دلار در پایان سال یادشده افزایش یافت. به این ترتیب، بازاری که ابتدای سال81 حداکثر 8میلیارد دلار ارزش داشت، در تابستان سال84 معادل 30میلیارد دلار بیشتر می‌ارزید، اما آیا دارایی‌های موجود در بازار سهام و سود عملکرد شرکت‌ها نیز به همان نسبت رشد یافته بود؟

مدیران وقت بازار سرمایه، سرمست از صعود اعجاب آور بورس تهران، بازاری 100میلیارد دلاری را در پایان سال84 به سهامداران وعده دادند. دبیرکل وقت بورس تهران، طی سال81 در پیشانی بحث خود درخصوص چشم‌اندازهای 2ساله بازار سهام نوشت: «کافی نیست برنامه‌ای ارائه کنیم و حرفی بزنیم؛ لازم است که اجرا کنیم و توان اجرا داشته باشیم. ادعا این است که این برنامه قابل پیاده شدن است. این برنامه، بلندپروازانه نیست، زیرا فرصت‌های بسیاری برای رشد در بازار سرمایه ایران وجود دارد. عیب نیست که سرعت زیاد باشد، اگر بتوانیم هنر حفظ کیفیت و اعمال کنترل و نظارت را هم داشته باشیم».
اما مشکل از آنجا آغاز شد که هنر کنترل و نظارت به فراموشی سپرده شد.

بازگشت به گذشته

برای روشن شدن موضوع، یکی از گزارش‌های به چاپ رسیده در مطبوعات در ابتدای سال83 را که از سوی هیچ مرجعی تکذیب نشده، ارائه می‌کنیم. این گزارش می‌تواند بدون واسطه ما را به فضا و ادبیات آن دوران هدایت کند. حسین عبده تبریزی، دبیرکل وقت بورس تهران در آن زمان خطاب به افکار عمومی قول داد آیین نامه منع داد و ستد، متکی بر اطلاعات نهانی را یکماهه، برای تصویب قطعی به شورای بورس ببرد؛ آیین نامه‌ای که 2سال پس از تدوین، همچنان خاک می‌خورد. البته بعید به‌نظر می‌رسید توطئه‌ای در کار باشد یا برنامه بلندپروازانه افتتاح 10تالار شهری و استانی تا پایان سال‌جاری، سرپوشی باشد بر اهتمام نداشتن مدیریت وقت بورس به توسعه کیفی بازار سرمایه، چون شخص دبیرکل بورس تأکید داشت بیشتر، مرد حرف زدن است تا عمل کردن. او می‌گفت: تلاش من این است که فقط به 5درصد حرف‌هایم عمل کنم اما پس از گذشت 15ماه هیچ‌گاه تصویب آیین نامه منع دادوستد، متکی بر اطلاعات نهانی جزو 5درصد حرف‌های عملی او قرار نگرفت. یک سال بعد، دبیرکل وقت بورس، تحت فشار افکار عمومی از تصویب این آیین نامه در شورای بورس خبر داد، اما چنین اظهارنظر شگفت انگیزی را اعضای شورای بورس و مقامات بورس تهران تکذیب کردند و در پاتکی متقابل، بالاترین مقام بازار سرمایه در آن دوره، به سرعت مفاد آیین نامه مقابله با رانت اطلاعاتی در بورس را به باد انتقاد گرفت.

قالب کلی انتقاد او، طرح مجدد بحثی بود که یک سال پیش از آن، به خروج آیین نامه یادشده از دستور کار شورای بورس منجر شده بود. او گفت: تصویب چنین آیین نامه‌ای به هیچ وجه ضمانت اجرایی ندارد، چراکه جرائم سوءاستفاده از رانت اطلاعاتی در دادوستد سهام، قبل‌تر باید در چارچوب جرائم قضایی تعریف شود والا با اعمال شیوه‌هایی چون بستن نماد معاملاتی که منجر به زیان دیدن برخی سهامداران بی‌گناه می‌شود، کاری از پیش نمی‌رود. او سپس با اشاره به اینکه تازه‌ترین محکوم به سوءاستفاده از رانت اطلاعاتی در خرید و فروش سهام در آمریکا به بیش از 15سال حبس و پرداخت جریمه سنگین مالی محکوم شده، وعده داد: آیین‌نامه منع دادوستد، متکی بر اطلاعات نهانی ظرف یک ماه، دوباره در دستور کار شورای بورس قرار می‌گیرد.

هرچند در آن زمان بسیاری مدیریت بورس تهران را از هرگونه تعلل بی‌جا مبرا می‌دانستند، ولی این موضوع یک پیام ناگوار برای بازار سرمایه به همراه داشت.

این پیام را نویسنده کتاب« مدیریت مالی» اینگونه طرح کرده؛ تمامی قانونگذاری‌های مبتنی بر مقابله با رانت اطلاعاتی در بورس پس از آن آغاز شد که تحت‌تأثیر اینگونه سهل‌انگاری‌ها، بازارهای سرمایه بین‌المللی به رهبری بورس نیویورک در سال1929 سقوط کرد و بحران بزرگ تاریخ اقتصادی قرن بیستم را رقم زد.

مستندی دیگر

چندی بعد در زمان اوج‌گیری بحران بورس و در حالی که بسیاری از کارشناسان،بر برون‌زا بودن دلایل رکود بازار تأکید می‌ورزیدند، گزارشی جالب توجه به نقل از مرکز تحقیقات و توسعه بازار سرمایه وابسته به سازمان بورس در یکی از روزنامه‌های صبح به چاپ رسید. براساس این گزارش در نیمه نخست سال84 یعنی دوران اوج بحران بورس، بیش از سال‌های81 و 82 که دوران رونق و صعود سریع بازار به حساب می‌آید، مجوز افزایش سرمایه برای شرکت‌های پذیرفته شده در بورس صادر شد. نکته جالب توجه آنکه این اتفاق در طول 7ماه سپری شده در سال90 نیز دوباره به همان شکل تکرار شده و در شرایطی که بازار به سرعت در رکود فرو می‌رفته، سازمان بورس تا 3برابر پارسال یعنی سال رونق بورس مجوز افزایش سرمایه صادر و کفه عرضه را سنگین‌تر از قبل کرده است.

در تابستان84 روزنامه‌ها گزارش دادند: درحالی که افزایش سرمایه‌های انجام شده در 2 سال پررونق بورس یعنی سال‌های81 و 82 حداکثر معادل 19هزار میلیارد ریال بود، فقط در نیمه نخست سال84 با وجود رکود شدید حاکم بر بازار سهام در 74نوبت، مجوز انجام 21هزار و 187میلیارد ریال افزایش سرمایه در تالارهای مبادلات صادر شد. در همان زمان بسیاری از کارشناسان انجام این حجم از افزایش سرمایه‌ها را به‌عنوان یکی از دلایل رکود و بروز بحران در بورس تهران اعلام کردند. زیرا در شرایطی که مسئولان سازمان بورس به ضرورت افزایش حجم تقاضا در بازار معترف بودند، موافقت با انجام این افزایش سرمایه‌ها فقط به تحریک بیشتر کفه عرضه و طولانی‌تر شدن دوره بحران در بازار سهام منجر شد؛ موضوعی که در پاییز و زمستان امسال هم قطعا بسیاری را مشغول خود می‌کند.

سیاسی شدن بورس در سال‌های 83 و 84

شاخص‌های بورس اوراق بهادار 4فصل پیاپی- یعنی از زمستان83 تا پاییز 84- روندی نزولی را طی کرد و رقم شاخص کل از محدوده 13هزار و 800واحد به سطح 9هزار و 800واحد در آبان ماه84 کاهش یافت. به این ترتیب در دوره یادشده شاهد افت 4هزار واحدی شاخص عملکرد بازار و زیان 30درصدی سهامداران بورس و از کف رفتن میلیاردها دلار از ارزش‌های موجود در بازار سهام تهران بودیم.

ارزش بورس تهران در پاییز83 طبق گزارش‌های رسمی سازمان بورس، 47میلیارد دلار تخمین زده می‌شد، اما در پاییز84 طبق گزارش فدراسیون بین‌المللی بورس‌ها، ارزش بازار سهام تهران به 33میلیارد دلار کاهش یافت و بورس تهران به زیان‌ده‌ترین بورس جهان تبدیل شد. همین موضوع موجب شد مسئولان وقت بورس دیگر از گزارش‌های فدراسیون جهانی یاد نکنند.

به باور بسیاری از کارشناسان، در طول سال‌های83 و 84، اعمال سیاست‌های شتاب‌زده و تجربه نشده در سایر بازارهای معتبر جهانی نظیر سیاست حجم مبنا و اصرار بر ادامه آن، سیاسی شدن بورس و تحریک مولفه‌های سیاسی مؤثر بر بازار، تعلل در تصویب آیین‌نامه‌های مربوط به برخورد با معاملات محرمانه و بسیاری عوامل دیگر، تأثیرگذاری بالایی در بروز و ایجاد بحران بورس داشت. در آن زمان برخلاف اصرار مسئولان سازمان بورس، کارشناسان و رسانه‌ها اصرار داشتند هرچند مسائل سیاسی، بحران سقوط سال84 را به وجود نیاورد، اما قطعا عامل سیاسی یکی از مولفه‌های اثرگذار و تشدیدکننده بحران بود.

روزگار نو

در پاییز سال84 با سقوط شاخص عملکرد بورس به زیر 10هزار واحد و سپس حرکت آن به سوی ثبات و تعادل، به‌نظر می‌رسید زمان پایان رقص حباب‌ها فرا رسیده باشد. حباب‌ها به آرامی فرو‌نشستند و بادکنک قیمت‌های به رقص درآمده در تالارهای مبادلات بورس، یکی‌یکی ترکیدند. زمستان سرد84، روزگاری دیگر در انتظار فعالان بازار سرمایه بود؛ قواعد بازی تغییر کرد و سیاست‌های تدافعی به یاری بورس آمد. سرمایه‌گذاران امیدوار بودند در روزگار جدید بورس، دیگر کسی نیاید که در ستایش شتاب سخن بگوید، اما افسوس که تاریخ همواره در تکرار است.