نشریه «شوکران» را با تمرکز بر شعر منتشر میکند و مدیر نشر امرود نیز هست که باز هم بیشتر آثاری را در حوزه ترجمه و تالیف شعر منتشر میکند. به همین علت در گفتوگو با او به همه موارد مرتبط با شعر امروز ایران پرداختهایم.
- سایتهای ادبی در ایران از رونق بسیار خوبی برخوردارند؛ آنقدر که در سایتها و فضاهای مجازی شعر و اثر ادبی تولید میشود و در فضای واقعی و نشریات تولید نمیشود. دلیل این همه گرایش به اینترنت و سایت چیست؟
دلیل اولش میل به سرعت و سهولت است که در دنیا فراگیر است. اینترنت آسانترین و سریعترین روش برای انتشار آثار ادبی است. دلیل دیگرش نبود تعداد کافی نشریات ادبی و از سوی دیگر افزایش بیاندازه میل به انتشار شعر گاهی هم بدون درنظرگرفتن ارزش ادبی آن است. به هر حال محیط اینترنت فارغ از ممیزیهای رایج، امکانی برای انتشار آزادانه مطالب به نویسندگان و شاعران میدهد.
- این گرایشها به داشتن سایت و وبلاگ بهرغم اینکه ارتباطات بین هنرمندان را افزایش داده چه آفتهایی ممکن است بهدنبال داشته باشد؟
2 مسئله را گریبانگیر بیشتر سایتهای ادبی در ایران میبینم؛ یکی نبود تمرکز و دقت کافی در انتشار مطالب و دیگری رعایتنکردن حق مولف.
در بیشتر سایتها فقط اشتیاق انتشار هر نوشتهای به اسم ادبیات مشاهده میشود. وجود غلطهای نگارشی و حتی املایی به خاطر اولویتی که سرعت در محیط اینترنت دارد هم از آفتهای معمول است. از طرفی شاهد کپیشدن مطالب دیگران بدون ذکر ماخذ یا انتشار مقالههایی بدون مرجع و نام و نشان از دیگر اشکالات آشکار است. البته حرمت و اعتبار سایتهای انگشتشمار ادبی که با حفظ معیارهای ژورنالیسم فعال هستند بر جای خود باقی است.
- چرا نشریه الکترونیک یا کتاب الکترونیک در ایران هنوز نهادینه نشده است؟
چندی پیش در کنفرانس ناشران آسیایی در کرهجنوبی شرکت کردم. به راستی شگفتزده شدم وقتی دیدم همه کشورهای آسیایی شرکتکننده از چین و ژاپن گرفته تا تایوان و تایلند در عین حال که شمارگان چاپی کتابهایشان چشمگیر بود، مسئله کتابهای الکترونیک هم برایشان حل شده و تنها دغدغه ذهنیشان یافتن راههایی برای افزایش مخاطبان کتابهای الکترونیک و افزودن درآمد از این راه برای بنگاههای نشر خود بود.
ببینید درست است که تا دولت ایران قانون کپیرایت را نپذیرد ما نمیتوانیم هیچ قدم جدیای برای انتشار کتاب یا نشریه الکترونیک برداریم اما موضوع عمیقتر از این است. در حال حاضر بیاخلاقی در استفاده از مطالب دیگران درمحیط اینترنت به هیچ دولتی برنمیگردد جز به رفتار نویسندگان اینترنتی. رعایت حق انسانهای دیگر در هر زمینهای امری درونی است که باید در ما تبدیل به نوعی آگاهی شود. آگاهی و شعوری که باعث شود انتشاردهندگان مطالب در هر محیطی رعایت حق دیگری را بکنند میتواند شایستگی داشتن فضایی فرهنگی را در کشورمان ایجاد کند.
- چـرا نشریاتی که بهطور تخصصی و همگانی شعر و مسائل پیرامون آن را مورد بررسی قرار دهند این قدر کم هستند؟
تعداد نشریات ادبی با توجه به جمعیت بزرگ و جوان کشور و میزان علاقه آنها بسیار اندک است. نشریات موجود هم با بنیه اندک مالی و با سرمایههای شخصی بیش از این توان انتشار منظم و مفصل را ندارند؛ بنابراین نشریهای دهساله مثل شوکران که هر 2ماه یک بار و گاهی نامنظم منتشر میشود، با توجه به صفحات کم با حجم بالایی از شعرهای ارسالی روبهرو است که امکان چاپ تعداد محدودی را دارد. اگر به صاحبان امتیاز و دارندگان نشریات ادبی نگاهی بیندازید میبینید افرادی هستند که به خاطر دغدغه شخصیشان و علاقه به حوزه ادبیات از سرمایه خود برای انتشار شعر استفاده میکنند بدون آنکه ذرهای برایشان سود مادی داشته باشد؛ تازه ضررهای موسمی حاصل از فعل و انفعالات اجتماعی را هم باید به این علاقه اضافه کرد. راستش انتشار نشریه ادبی در این کشور فقط نوعی فداکاری آن هم از نوع جنونآمیز است! البته من خودم را هنوز شایسته فداکاریهای بزرگ برای کشورم نمیبینم. این موضوع را درباره همکارانم عرض کردم.
- حمایت روزنامهها از شعر در چه حدی است؟ آیا روزنامهها بهخوبی حال و هوای شعر معاصر را منعکس میکنند؟
اینکه روزنامهای استثنائا به شعر بیش از روزنامههای دیگر بپردازد بستگی به دبیرسرویس یا گرداننده صفحه ادب و فرهنگ دارد. در سالهای اخیر هر زمان که نسیم شعر در صفحه روزنامهای وزیدن گرفته بیشتر حاصل کوشش فردی دبیر و همکاران تحریریه آن بوده است وگرنه بهطور معمول در هیچ روزنامهای شاهد اراده شورای سیاستگذاری برای انتشار و بهادادن به شعر نبودهایم.
- مهمترین مشکلات حوزه چاپ و نشر شعر چیست؟
قبل از انتشار شعر باید از خودمان بپرسیم چقدر به پختگی نسبی رسیدهایم. البته من نظر قدیمیها را که به چاپنکردن شعر و وسواس به خرج دادن در چاپ افتخار میکردند نمیپذیرم زیرا بر این باورم که شعر اگر بهطور نسبی به پختگی رسیده باشد باید جسارت چاپ آن وجود داشته باشد زیرا شعر تا در معرض دید قرار نگیرد ارزش آن آشکار نمیشود. اما در این 16سال سابقه مطبوعاتیام که به من فرصت داد همواره با شاعران جوان از شهرهای مختلف آشنایی داشته باشم، میل مفرط و اشتیاقی بیانتها را برای چاپ شعر دیدهام؛ فقط چاپ و پس از آن دیگر هیچ... . انتشار انبوه دفترهای شعر در سالهای دهه 70 و 80 گواه این موضوع است.
پس از آنکه پختگی شعر برای شاعر حاصل شد و تصمیم به چاپ گرفت تازه مشکلات نشر گریبان شعر را میگیرد. اگر از مسئله ممیزی و برداشتهای بعضا نادرست بگذریم مشکلات توزیع و فروش، مسئله بزرگ شعر ما خواهد بود. تولید انبوه دفتر شعر در ایران، مشکلات نظام توزیع کتاب، کمبود کتابفروشیها درکشور حتی در پایتخت که موجب کمبود جا برای عرضه کتابهای ادبی است و کمبود اشتیاق خواندن از مشکلات همیشگی ماست.
- پیشنهاد شما برای حل این مشکلات چیست؟
چه پیشنهادی میتوان داد وقتی باور عمومی جامعه چیز دیگری است و شوق ما برای پی گرفتن چیزی دیگر. این حرف خیلی قدیمی است اما حرفهای قدیمی را گاه باید تکرار است. در شهرهای بزرگ بیشتر مردم حاضرند برای پیتزا 5هزار تومان بپردازند اما حاضر نیستند برای خرید کتاب نصف این مبلغ را بپردازند و امروزه باید بگوییم حاضر نیستند دمی یک صفحه مطلب را از اینترنت بخوانند. در شهرهای کوچکتر و نقاط محروم هم اگر اشتیاق خواندن باشد غم نان نمیگذارد؛ یا به عبارتی دسترسی محرومترین نقاط کشور به کتابخانه عمومی یا منابع درسی و آموزشی مگر چقدر آسان شده است که انتظار داشته باشیم شعر بخوانند! یا نگاه شهرنشینان شهرهای بزرگ چقدر فرهنگی شده است که خواندن را ضرورت زندگی خود بدانند و نه موضوعی فانتزی.
به هر حال پیش از ریز شدن در پرسش شما من ترجیح میدهم رسانههای همگانی که نقش آموزش عمومی جامعه را بر عهده دارند همتی نو به خرج دهند تا خواندن و پس از آن شعر خواندن در میان مردم تحقق یابد.
در کشور کره مشاهده کردم با اینکه مردم هنگام سوار شدن بر قطارهای مترو کنار درها صف میکشند و میگذارند اول نفرات داخل، پیاده شوند و بعد با نظم و سرعت به داخل قطار میروند اما با این حال مانیتورهای مترو دائم در حال آموزش دادن رعایت حق تقدم هستند. من از آنجا آموختم که آموزش باید همیشگی باشد زیرا مدنیت نیاز به مداومت در آموزش دارد.
- کدام جنبشهای شعری در حال حاضر در فضای شعر کشور تاثیرگذارتر بهنظر میرسد؟
بهتر است به جای جنبش از کلمه جریان استفاده کنیم زیرا جنبشهای ادبی در سالهای اخیر تبدیل به جریانهای کند و بطئی شده است.
- استقبـال جـوانـان از شـعر چگونه است؟
جوانان شاعر ما، از خوانندگان شعر بیشتر هستند. استقبال از تولید بیشتر از خواندن است. اگر به جامعه جوان کشور نگاه کنیم میبینیم چقدر سلیقههای مختلف و رویکردهای متنوع در استقبال از شعر داریم. نگاه جوانان پایتخت به شعر قطعا با نگاه جوانان در دورترین شهرهای ایران تفاوت دارد. به راستی ما چه زمانی میخواهیم در بررسیهایمان، مسائل و سلیقه پایتختنشینان را به کل ایران تعمیم ندهیم. بهنظرم تکتک شهرها و اقوام کشورمان با توجه به امکانات و اقلیم خاص به نوعی از شعر استقبال میکنند.
- جشنوارههای مختلف در حلکردن بحرانهای شعر معاصر چه نقشی میتوانند داشته باشند؟
جشنوارهها با نگاههای خصوصی و دولتی هر یک اثر خود را دارند. بهنظرم هرگونه اتفاق فرهنگی میتواند نویدبخش فصلی تازه در رویکردهای ادبی باشد به شرط آنکه جشنوارهها به روز باشند و اگر از ادبیات اینترنتی سخن میگویند حتما نوع مشابه آن را در کشورهای حداقل آسیایی هم بررسی کنند. ما معمولا فقط در دایره بسته خودمان به ابعاد موضوع نگاه میکنیم. باید ببینیم جوانان جویای شعر و ادب در گوشه و کنار دنیا چه راههایی را پیش از ما طی کردهاند.