البته این پایان ماجرا نبود چون جباری پس از پایان بازی در گفتوگو با رسانهها، تا آنجایی که میتوانست، از خجالت مدیرعامل، سرمربی و همبازی خود (جاسم کرار) درآمد و انواع و اقسام صفات را به آنها نسبت داد.
نخستین نتیجهای که از این اتفاق میتوان گرفت این است که تنبیهات کمیته انضباطی (جریمه مالی و محرومیت) ظاهرا برای کنترل پرخاشگری و اعمال غیراخلاقی اهالی فوتبال کافی نیست و چاره کار را باید در حوزه دیگری اندیشید.
و اما در مورد مجتبی جباری؛ بازیکنی با قابلیتهای فنی بالا که گویا پذیرش کارکردن زیر نظر مربی داخلی برایش غیرممکن است.
جباری همان بازیکنی است که بهخود اجازه نمیدهد در تیم کیروش یک قدم اشتباه بردارد اما همین بازیکن به سمبل یاغیگری در استقلال تبدیل شده است.
پرویز مظلومی یا علی فتحاللهزاده نخستین مربی و مدیرعامل نیستند که صراحت گفتار یا پرخاشگری جباری را با تمام وجود احساس کردهاند، چون این بازیکن قبلا با مربیان دیگر استقلال از جمله امیر قلعهنویی هم مشکل پیدا کرده بود. بدون اینکه عمل جباری را تایید کنیم و با قبول اینکه مصاحبه او علیه سرمربی تیم کاملا غیرحرفهای و غیراخلاقی بوده است، اما باید احتمال داد که شاید برخی از ادعاهای جباری وجود خارجی داشته باشد. اگر او ذاتا یک بازیکن یاغی و پرخاشگر بود باید با کیروش هم دچار مشکل میشد نه اینکه در تیم ملی سر بهزیر باشد و در استقلال عصیانگر.
مقصر اصلی عصیانگری جباری اتفاقا همان افرادی هستند که او دوشنبهشب علیه آنها مصاحبه کرد. این، دستکم سومین باری است که جباری در استقلال حرمتشکنی میکند و باید پرسید که اگر در 2 مرتبه قبل برخورد قاطعی با وی صورت میگرفت آیا باز هم او طغیان میکرد؟
فتحاللهزاده و مظلومی هر بار با توجیهات غیرقابلقبولی جباری را به تیم بازگرداندند و نتیجهگرایی را به اخلالگرایی ترجیح دادند.
سوم آذر مصادف بود با سالروز درگذشت پرویز دهداری، معلم اخلاق. خوب شد که پرویز خان زودتر رفت تا شاهد این بداخلاقیها و مماشاتها در ورزش نباشد.