طاهره ساعدی: با اینکه در سال‌های نه‌چندان دور رتبه اول بیوتکنولوژی کشاورزی منطقه را داشتیم اما اکنون حتی کشورهای محروم هم از ایران جلو زده اند!


بیوتکنولوژی، دانشی است که از موجودات زنده برای ساخت یا تغییر محصولات، ارتقای کیفی گیاهان یا حیوانات و تغییر صفات میکروارگانیسم‌ها برای کاربردهای ویژه استفاده می‌کند. سابقه به‌کارگیری میکروارگانیسم‌ها برای تولید مواد خوراکی‌ای مانند سرکه، ماست و پنیر به بیش از ۸ هزار سال پیش برمی‌گردد و پس از آن به تولید پادزیست‌ها (آنتی بیوتیک‌ها)، انسولین انسانی و اینترفرون علوم آزمایشگاهی و هم‌اکنون با پیدایش فناوری دی‌ان‌ای نوترکیب، دستکاری ژن‌ها و انتقال ژن از یک موجود زنده به دیگری یا به عبارت دیگر مهندسی ژنتیک، ظرفیت بهره‌گیری از این فناوری به‌گونه فزاینده‌ای افزایش یافته‌است.

درحال حاضر با توجه به افزایش بی‌رویه جمعیت و نیاز به تأمین مواد غذایی این جمعیت رو به تزاید، زیست‌فناوری کشاورزی مورد توجه ویژه ‌است و محصولات تراریخته گوناگون پرمحصول و مقاوم کشاورزی مانند ذرت، برنج، سویا، گوجه‌فرنگی و گندم تولید و به‌کارگیری تکنیک‌های نوین زیست‌فناوری در افزایش تولید شیر و گوشت دام مؤثر واقع شده‌ است. دکتر بهزاد قره‌یاضی فوق‌دکتری ژنتیک گیاهی (مهندسی ژنتیک)، دکتری ژنتیک با گرایش مولکولی از دانشگاه فیلیپین، کارشناسی‌ارشد زراعت از دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس مهندسی کشاورزی زراعت و اصلاح نباتات از دانشگاه گیلان و یکی از نخبگان کشور است. او رئیس سابق پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی بوده و در حال حاضر رئیس انجمن علمی ایمنی ‌زیستی و مسئول فناوری‌های نوین مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام است. با او درباره وضعیت بیوتکنولوژی در ایران و مشکلات و چالش‌هایی که در این زمینه کشور ما با آن دست به گریبان است گفت‌وگو کرده‌ایم.

  • در بخش بیوتکنولوژی کشاورزی، چه کارهایی انجام داده‌ایم؟

ما قطعا در زمینه تحقیقات مهندسی ژنتیک کشاورزی و بیوتکنولوژی کشاورزی در منطقه سابقه بیشتری داریم. دانشکده بیوتکنولوژی کشاورزی در سال 1379 تأسیس شده و اوج فعالیت‌هایش را تا سال 1383 داشته است ولی از آن به بعد با روی کار آمدن برخی مدیران ناآگاه و ناآشنا در این ارتباط سیر قهقرایی بیوتکنولوژی کشاورزی به‌ویژه مهندسی ژنتیک شروع شد. ایران کشوری بود که برای نخستین بار در دنیا برنج تراریخته را به مصرف عمومی رساند. محققان ما در دانشگاه‌های مختلف در زمینه مولکولار فارمینگ یا کشاورزی ملکولی و تولید محصولات تراریخته مختلف مانند پنبه، سیب‌زمینی، ذرت، چغندرقند و کلزای تراریخته کارهای بسیار با ارزشی انجام داده‌اند، به‌نحوی که مقالات ما در این ارتباط در سطح منطقه حائز رتبه اول است. ولی با وجود اینکه ایران نخستین کشور دنیا در زمینه تولید برنج تراریخته بود و آن را به مصرف عمومی رساند و با وجود اینکه به‌عنوان نخستین کشور اسلامی و نخستین کشور منطقه،صاحب‌نام بود از سال 1384 مدیریت نامناسب مانع از توسعه این فناوری در عرصه‌های مختلف بیوتکنولوژی شد و به رغم هشدارهای مختلف محققان و دانشگاهیان و حتی نمایندگان مجلس شورای ‌اسلامی، نام ایران از فهرست کشورهای تولید‌کننده محصولات تراریخته یا مهندسی ژنتیک شده حذف شد و به‌تدریج کشورهای دیگری مثل بورکینافاسو، پاکستان، مصر و میانمار جای ایران را گرفتند. ما که در سال 83 و 84 حداقل در بخش مهندسی ژنتیک کشاورزی به اهداف افق1404 در این عرصه، با دستیابی به رتبه اول منطقه رسیده بودیم، متأسفانه جایگاهمان بسیار تنزل یافت.

  • یعنی واقعا کشوری مثل بورکینافاسو در این بخش از ما جلو افتاده است؟

من سطحی بالاتر از تحقیقات را می‌گویم. کشوری مثل بورکینافاسو در حال حاضر صدها هزار هکتار از زمین‌هایش را تحت پوشش کشت محصولات تراریخته کرده و از این بابت ثروت زیادی را نصیب خودش کرده است اما کشور ایران همچنان مشغول وارد کردن سم و مصرف آن و وارد کردن برنج از پاکستان و هند است. بیشترین سم مصرفی ما در مزارع برنج مورد استفاده قرار می‌گیرد، در حالی که برنج تراریخته نیازی به استفاده از سم نداشت ولی به دلایلی کنار گذاشته شد. سلامت شهروندان را در معرض خطر قرار می‌دهیم و محیط‌زیست را آلوده می‌کنیم ولی حاضر نیستیم از برنجی که حاصل تحقیقات چندین‌ساله محققان ایرانی است استفاده کنیم.

  • آیا محصولات تراریخته ایران منحصر به برنج تراریخته است؟

خیر، محققان ما محصولات تراریخته‌ای را در دانشگاه تربیت مدرس تولید کرده‌اند، همچنین چغندرقندی تولید شده که به آفت پروانه این محصول مقاوم است. پنبه و عدس و نخود تراریخته هم تولید شده است ولی هیچ‌یک از اینها نتوانسته‌اند به خاطر ناآگاهی برخی مدیران میانی این حوزه به عرصه تولید انبوه برسند.

  • قانون ایمنی زیستی در این زمینه چه می‌گوید؟

قانون ایمنی زیستی که در این زمینه نوشته شد بسیار مترقی است اما باز همین مدیران در برابر توسعه این فناوری ایستاده‌ و باعث شده‌اند جایگاه نامناسبی برای ایران رقم بخورد. زمانی که ایران دستیابی به فناوری و تولید برنج تراریخته را اعلام کرد هزاران گزارش در مورد آن در دنیا نوشتند و از آن به‌عنوان یک دستاورد برای بشریت یادکردند ولی بعد از مدتی که در ایران جلوی کشت آن گرفته و تحقیقات مسکوت گذاشته شد، گفته شد که ایران در زمینه دستیابی به بعضی دستاوردهایش اغراق کرده و به‌عبارت دیگر، دروغ گفته است، در حالی که این‌طور نبود.

  • آیا ما در زمینه نشانگرهای مولکولی تحقیقاتی داشته‌ایم؟

عقب‌ماندگی در این حوزه محدود به مهندسی ژنتیک نیست، ما در استفاده از نشانگرهای مولکولی هم بسیار عقب مانده‌ایم. در دنیا پروژه‌های گسترده‌ای در این زمینه اجرا شده، در حالی که در کشور ما حتی یک پروژه هم در این زمینه صورت نگرفته است.

  • نشانگرهای مولکولی به چه کار می‌آیند؟

برای تهیه نقشه‌های ژنتیک، تشخیص و شناسایی برخی بیماری‌ها، طبقه‌بندی موجودات زنده، تشخیص خلوص بذرها وکارهای دیگری از این قبیل از نشانگرهای مولکولی استفاده می‌شود که ما دستاورد خاصی نداشته‌ایم و بیشتر دستاوردها و اخبار جنبه نمایشی داشته است. در سند ملی زیست فناوری گفته شد که بایستی ایران 10 درصد از نمونه‌های موجود در بانک ملی ژن گیاهی ایران را با استفاده از نشانگرهای مولکولی شناسایی، طبقه‌بندی و کاتالوگینگ کند، این در حالی است که با وجود هزینه‌های هنگفتی که اختصاص یافت یک درصد کار هم انجام نشده یا کارهای انجام شده بسیار محدود است. باید متذکر شوم که روی سخن من با پژوهشگران نیست. محققان به بهترین نحوکار خود را انجام داده‌اند، مدیریت، مشکل اصلی در ارائه نتایج بوده است.

ما در حالی از کشورهای دیگر سیب‌زمینی وارد می‌کنیم که محققان ما با استفاده از این فناوری توان تولید سیب‌زمینی انبوه را دارند ولی متأسفانه عده کمی از مدیران ناآگاه مانع آن می‌شوند.

  • آیا در زمینه مشکلات احتمالی محصولات تراریخته برای سلامت انسان تحقیقی صورت گرفته است؟

در حال حاضر مشکلاتی که کشاورزی سنتی برای انسان به‌وجود آورده، مستند است؛ به‌عنوان مثال سمومی که برای این محصولات استفاده می‌شود و باقیمانده آن در محصول می‌ماند برای انسان سرطان‌زاست. همچنین ما محصولات غیرتراریخته و معمولی‌ای داریم که به خاطر ایجاد مشکلاتی برای سلامت انسان، از بازار حذف شده‌اند. ولی در زمینه محصولات تراریخته باید گفت که سازمان بهداشت جهانی و سازمان خواربار جهانی به صراحت سالم بودن آنها را مورد تأیید قرار داده‌اند.

148 میلیون هکتار زمین، زیرکشت این محصولات است. ما هم در ایران مصرف‌کننده محصولات تراریخته وارداتی مثل سویا، ذرت وکلزا هستیم چرا که90 درصد سویا و 40 درصد ذرت در جهان تراریخته است. سؤال این است که اگر در ایران کسی نگران ایجاد مشکل برای سلامت انسان با مصرف این محصولات است چرا واردات را محدود نمی‌کنند و مانع کار پژوهشگران در این عرصه می‌شوند؟