با وجود تألیف و انتشار مقالات بیشماری در مورد ماهیت و ویژگیهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، هنوز هم هستند. پژوهشگران، اساتید و دانشجویانی که در مطالعه این امر تمایل دارند کار را از صفر شروع کنند. به کارگیری عبارت «هیچ مطالعهای در این زمینه در ایران صورت نگرفته است» عبارت آشنایی در رسانههای علمی دانشگاههاست. اگر فردی به عادتهای رفتاری منفی ما آشنا نباشد و یکباره رسالهها و کتابهای مربوط به سیاست خارجی را بخواند تعجب میکند از این که چرا با مصرف این همه بودجه برای دانشگاهها و مراکز پژوهشی و علمی هنوز مطالعهای جامع،مثلا در خصوص سیباست خارجی جمهوری اسلامی ایران،وجود ندارد. اغلب کتابها و مقالاتی را که میخوانیم احساس میکنیم نویسنده آن، برای با اهمیت جلوهدادن کار خود، اصرار دارد کارهای انجام شده دیگر را اقتباسی، ترجمهای، غیرعلمی،سطحی و نه چندان مهم جلوه دهد . چنین آفتی البته کم و بیش در مورد سایر رشتهها نیز صادق است که یک دلیل عمده آن ضعف سیستم اطلاعرسانی علمی میباشد. کمبودن انجمنهای علمی، مخصوصا در حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل، هم یک آسیب جدی است. مثلا بسیاری از کسانی که در مورد یک کشور یا یک منطقه مطالعه میکنند. به دلیل نبود چنین انجمنهایی از مطالعات یکدیگر خبر ندارند و لذا بسیاری از تولیدات مربوط به موضوعات تکراری است و این در حالی است که همان فردی که موضوعی تکراری را مطالعه میکند. تصور میکند برای اولین بار، در کشور چنین کاری را انجام میدهد.
طی پانزده سال گذشته، همزمان با رشد کمی و کیفی دانشگاههها و مراکز پژوهشی نیمهخصوصی و دولتی، مطالعات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز در حد قابل توجهی رشد کرده است با همه انتقاداتی که میتوان به مطالعات فوق وارد کرد، انصاف نیست اگر یک نکته را نادیده بگیریم: روند رو به رشد تحلیل و نگاه بومی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. یعنی اینکه خوشبختانه باز هم تکرار میکنم با همه ضعفهایی که وجود دارد و بخشی از آن ناگزیر است، در ایران هم مثل چین، فرانسه و حتی ایتالیا، نوعی روابط بینالملل ایرانی، هر چند در منطقه، در حال شکلگیری است که ضمن بهرهگیری از جریان اصلی آنگلو- آمریکایی در مطالعات سیاست بینالملل و سیاست خارجی، ویژگیهای خاص ایران را هم در تحلیل و شناخت سیاست خارجی ایران وارد میکند.
در چند سال گذشته نشریههای مختلفی، در حوزه مطالعه روابط بینالملل و سیاست خارجی، منتشر شده و به گسترش ادبیات آن کمک فراوانی کردهاند. در نتیجه این امر، امروزه دیگر مباحث پایهای سیاست خارجی ایران منحصر به عده قلیل نیست و حتی در نهادهای تصمیمگیرنده هم تعداد کثیری از افراد با مبانی تحلیل سیاست خارجی و تعریف منافع ملی و نظام بینالملل و قدرت آشنایی دارند. اگر حامیان تقدم ترجمه و نهضت ترجمه دلخور نشوند، باید بگوییم نوعی نهضت عمومیشدن تألیف هم در جریان است، هر چند باید به دقت آن را آسیبشناسی کرد.
یکی از آسیبهای بسیار جدی در تولیدات داخلی علمی، و به طور مشخص علوم انسانی، و از جمله علوم سیاسی و سیاست خارجی عدم انتشار آنها در محافل علمی بینالمللی و به زبان انگلیسی میباشد. از آنجا که در علوم انسانی باید انتقال مفهوم و نه فرمول و نشانههای ریاضی صورت گیرد، لذا تألیف مقاله در علوم انسانی کاری است به مراتب سختتر از تولید در حوزه علوم پایه. مثلا یک جامعهشناس یا انسانشناس فرهنگی یا متخصص علم سیاست در انتقال و ترجمه مفهوم «زرنگی» آن گونه که در ایران وجود دارد، با مشکل مواجه است. این خصلت از ظرایف زندگی ایرانی است و تاکسی در ایران زندگی نکرده باشد نمیتوان این مفهوم را به خوبی درک کند.
مشکل دیگر، شیوه زندگی در ایران است که اساسا کار علمی و پیگیری و به نتیجهرساندن آن را مشکل میکند. بسیاری از افرادی که وارد کار میشوند، در حوزه مطالعاتی خود ادامه کار نمیدهند. زیرا نیاز مراکز تصمیمگیری نیاز روزمره است، حال آن که مطالعه علمی و ارایه فرضیهها و اثبات و ابطال آنها کاریست نیازمند صبر و حوصله و فراتر رفتن از نیازهای روزمره. از سوی دیگر پایینبودن درآمدها، مخصوصا در حوزه علوم نظری و انسانی، باعث میشود تا افرادی که در این زمینه استعداد بالایی دارند همزمان برای مراکز مختلف کار کنند، آن هم به سفارش آنها. بنابراین ذهن یک فرد همزمان معطوف به چند حوزه است.
موضوع یا مشکل دیگری که به نحوی خاص علم سیاست و مطالعه سیاست خارجی است،رابطه با مراکز یا به تعبیری راهروهای قدرت است. برخلاف بسیاری از رشتهها، علم سیاست صرفا محصول ذهن خلاق فردی نبوده است. بخش عظیم تولیدات مهم در علم سیاست، محصول کار کسانی بوده که با دولتمردان و سیاستمداران و تصمیم گیرندگان در ارتباط بودهاند یا به اسناد سیاسی ضروری دست پیدا کردهاند. مثلا در حوزه مطالعه سیاست خارجی، جز یک رساله دکتری و چند مقاله پراکنده، در مورد شیوه تصمیمگیری در سیاست خارجی ایران مطلب چندانی وجود ندارد؛ و اساسا نمیتواند وجود داشته باشد به این دلیل که یک یک پژوهشگر امکان دسترسی به اسناد متعبر، منابع معتبر را ندارد.
از همین رو فرضیهپردازی به ندرت از فضای ذهن فردی پژوهشگر فراتر میرود.
گویی رقابت نانوشتهای وجود دارد که براساس آن هر فرد و سازمانی میکوشد داشتهها ودانستههای خود را به دیگران عرضه نکند، و برای حفظ پرستیژ و شاید ادامه تجارت علمی خود آنها را در انحصار خود نگه دارد. دانشگاهیان در جلسههای مختلف دستاندرکاران عرصه سیاست خارجی را به کماطلاعی و ضعف علمی متهم میکنند؛ و دستاندرکاران نیز دانشگاهیان را در بهترین حالت عدهای نظریهپرداز نشسته روی صندلی میدانند.
فراموش نکنیم در یکصد سال گذشته در ایران (تا آنجا که دانش محدود ما اجازه میدهد) همواره چمنکاری و آجر و سیمان و قند و شکر مهمتر از فکر کردن، بحث علمی و تبادل نظر بوده است. افراط و تفریط هم، به نوبه خود، تقویتکننده این امر بوده است. در یک دوره بحثهای سیاسی (و البته دعواو جدل سیاسی) مهمتر از نان شب تلقی میشد؛ و در یک دوره به خاطر خستگی مفرط مردم از «حرف» هر نوع بحث جدی هم حرف تلقی میشد. وقتی کالای فکر یا ایده تولید میشود، ولی نه تنها به قیمت واقعی فروخته نمیشود، بلکه حتی به عنوان کالای تولید شده هم پذیرفته نمیشود، به طور طبیعی تولیدکننده آن کالا احساس میکند کالای وی ارزش چندانی ندارد. گاهی تصمیمگیرندگان و دستاندرکاران به درستی ادعا میکنند مقالههای تولیدی در کشور ما خاصیت کاربردی ندارد، و مثلا به درد حل مشکلات سیاست خارجی نمیخورد. اما همین مسئولان فراموش میکنند که در دادن بودجه به مراکز پژوهش یا فصلنامهها و مجلات به اندازه دادن بودجه به چمنکاری سازمان و تأمین بنزین و اضافهکاری و نظیر اینها ولخرجی نمیکنند. به ندرت میتوان سازمان یا وزارتخانهای را یافت که در آن بودجه پژوهش و آموزش از پول آب و برق و تلفن و قند و شکر و چایی و میوه و نظیر اینها بیشتر باشد. دمدستترین ردیف بودجه برای اختصاص دادن به سایر ردیفها نیز بودجه پژوهشی است.
اگر اندکی مادیگرایانه به قضیه نگاه کنیم قیمت هر کالا مؤید ارزش آن کالا در یک جامعه است. اگر برای تألیف یک مقاله تخصصی مربوط به سیاست خارجی حداکثر 150 هزار تومان پرداخت میشود به این معناست که ارزش آن مقاله برای جامعه و نظام سیاسی برابر با ارزش یک کت و شلوار معمولی است. فاجعهبارتر آن که ناشران در ازای چاب کتاب به یک استاد دانشگاه (دقت کنید با درجه استادی) در مورد سیاست خارجی به ندرت مبلغی بیشتر از 400-300 هزار تومان میدهند.
آیا با این مبلغ نباید آن نویسنده انسان فداکاری دانست که فقط به خاطر علاقه مشخص و علاقه به کشور، چندین ماه برای کتابی زحمت میکشد که درآمد آن معادل 20 سانتیمتر زمین در تهران است.
با در نظر گرفتن موارد فوق، اغراق نیست اگر بگوییم کشور ما با کمترین سرمایهگذاری در حوزه مطالعه علمی سیاست خارجی به نتایج جالب توجهی رسیده است. امروزه میتوان در حوزه نظریههای مختلف مطالعه سیاست خارجی از نورئالیسم و لیبرالیسم گرفته تا سازندهگرایی و پستمدرنیسم و تحلیل سیاست خارجی، کتابهایی را یافت که با وجود داشتن برخی ضعفها، به نوبه خود قابل تأمل هستند. مثلا در حوزه نظریه سازندهگرایی در مطالعه سیاست خارجی،در همین چند سال گذشته، مقالات متعددی چاپ شده و به غنای ادبیات موجود افزوده است.
جریان اصلی مطالعه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جریان کلاسیک و سنتی است که غالبا به اولویت متغیرهای خارجی بر داخلی تأکید میکند. اما در پرتو تحولات چند سال گذشته، اخیرا رویکردهای غیرسنتی نیز مورد توجه قرار گرفتهاند. اتفاق جالب توجه دیگر این است که در سالهای اخیر توجه به تحلیلها و دیدگاه نظریهپردازان ایرانی در مقالات و نشریات خارجی افزایش یافته است. حتی اظهارات برخی رهبران جهان در مورد سیاست خارجی ایران برگرفته از تحلیل خود ایرانیهاست.
این امیدواری وجود دارد که با بهادادن به تحقیقات و تألیفات صورت گرفته در مورد سیاست خارجی و پرداختن به متن به جای حاشیه، اندکی فداکاری و گذشت نشاندادن، به خاطر الزامات منافع ملی و کنارگذاشتن انحصارگرایی، مطالعه سیاست خارجی بیش از پیش گسترش پیدا کند. دستاندرکاران باید بپذیرند که الزامات کار علمی و طرح فرضیه. داشتن فراغت خاطر و نداشتن دغدغه معیشت و نظیر اینهاست و دانشگاهیان هم نباید فراموش کنند، همواره و در همه جای دنیا، کار علمی به طور کامل وارد عرصه عملی سیاستگذاری نمیشود.
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۰:۴۵
دکتر رحمن قهرمانپور: با نگاهی انتقادی، میتوان گفت مطالعه سیاست خارجی ایران در یک دهه گذشته کم و بیش متأثر از عادتهای رفتاری منفی، چه در محافل دانشگاهی و چه بیرون از آن، بوده است.