مهدی تهرانی : 1945 رم؛ انریکو روزنامه نویس اهل فلورانس، به طور ناگهانی و طی یک تماس تلفنی در می‌یابد که برادر کوچکترش لورنزو به مرض سرطان مرده است.

این خبر او را در هم میشکند و آواره کوچه و خیابان می گردد در حالیکه یک آن یادآوری خاطرات کودکی ، جدا شدن او از لورنزو از اوان کودکی ، پیدا کردن دوباره برادرش و... او را رها نمی کند.انریکو محل کارش را ترک می کند و خانه نشین می شود و در این مدت و عشق و محبت خالصی که به برادرش داشته را نیز به یاد می آورد. محبتی که باعث شده بود ؛ او تمام همت خود را مصروف نگهداری از برادر کوچکترش کند تا از مبارزه با سرطان پیروز بیرون بیاید..

فیلم شاعرانه و کلاسیک و ماندگار خاطرات خانوادگی ؛ بهترین ساخته والریو زورلینی و از معدود آثار دهه 60 سینمای ایتالیا است  که توانست مخاطبان جاودان داشته باشد. هم در زمان ساخت و اکران فیلم و هم در دهه های بعدی خاطرات خانوادگی ؛ در سر لیست آثار کلاسیک عاطفی و خانوادگی جای گرفته. جدای از حضور مارچلو ماسترویانی به عنوان یک مستر پیس و استاد- بازیگر و هم چنین  کارگردانی روزلینی با نگاه ظریف و دقیق و احساسی اش ؛ دلیل اصلی موفقیت و ماندگاری خاطرات خانوادگی رمان واسکو پراتو لینی است. رمانی به نام خاطرات فامیلی  که در سال 1947 به بازار نشر راه پیدا کرد و و غوغا نمود.

آنچه که پراتولینی نگاشته و به تبع آن تصویری که روزلینی پرداخت کرده ؛ یک روایت پر درد و عام از ایتالیای بعد از جنگ نیست. ایتالیایی که به سبب این جنگ هم تاوان داد و هم گناهکار بود. مردم این سرزمین به تبع جنگ یا عزیزانشان را از دست دادند و یا اینکه از آنان دور افتادند اما روایت فیلم ربطی به این فجایع ندارد و در حقیقت یک روایت عام نیست. یک اثر بیوگرافیک و روایی خاص و خالص از زندگی خانوادگی قشر متوسط ایتالیایی را شاهد هستیم. واگرچه شروع داستان مربوط به سال 1945 می شود اما اتفاق اصلی ماجرا مربوط به سال های 1930 است.جایی که انریکو مجبور است خانواده را ترک کند و برای همیشه پیش مادربزرگ دوست داشتنی خود سر کند. اتفاق بزرگ همین جا رخ می دهد. و تفاوت بزرگ این داستان شکوهمند با دیگر داستان های مشابه در همین رضایت مندی در اصل ماجرااست.

در واقع همانگونه که انریکو اذعان می کند او هرگز از رفتن به نزد مادربزرگ نه پشیمان بوده و نه خود را حقیر حس کرده او فقط به دلیل اینکه بیرون راندنش را بدون هیچ گونه توضیحی رقم زده بودند شاکی بود. در عمده داستان های اینچنینی و در زندگی واقعی ؛ عضوی از خانواده که در جایی دیگر حتی نزد فامیل های نزدیک بزرگ می شود در رفتارهای آینده اش میشود انواع ناهنجاری را احتمالا دید. چنین شخصی ممکن است تا ابد از خانواده اش شاکی باشد. اما در روایت زورلینی اینگونه نیست. حتی نشان دادن علاقه دو برادر به یکدیگر نیز عمدتا در سینما یا کاربرد نداشته و یا اینکه در ژانر های مکملی و زیرگونه های جنایی - خانوادگی می توان این مهم را دید. اما در این اثر کلاسیک محبت دو برادر را شاهد هستیم. آنهم در موقعیتی که می توان انتظار داشت برادر بزرگتر هیچ پاسخی به برادر کوچکتر ندهد.

در زندگی واقعی نیز چنین است. محبت های برادرانه در کلام و نوع نگاه و پیگیری روزانه از حال و روز برادر ها از یکدیگر روی نمی دهد. اگر در فیلم به جای انریکو و لورنزو مثلا سارا و ماری شخصیت های اصلی بودند هرگز " خاطرات خانوادگی " یک اثر کلاسیک ماندگار در ژانر اجتماعی - به معنای کل _ تبدیل نمی شد. در واقع معنا شناسی رابطه محبت آمیز دو برادر جدا افتاده از هم ، باید دارای چنان انگاره هایی خاصی باشد که ارزش رو کردن زندگی آنها را بر پرده سینما داشته باشد. ارزشی که قطعا می توان برای زندگی انریکو لورنزو می توان قایل شد.

 البته ابتدا به ساکن معناشناسی رفتار انریکو در طی شکل گیری روند داستان برای ما قابل درک نیست. تماشاگر دقیقا تا 10 دقیقه افتتاحیه فیلم نمی تواند حدس بزند که داستان چیست. ما فقط متوجه می شویم که مرد حدودا چهل ساله ای بسیار سراسیمه منتظر یک تماس تلفنی است و نتیجه این مکالمه تلفنی ؛ آواری است که روی رو خراب شده است. حالا این آوار چه عظمتی و چه پیشینه ای دارد را فقط می توان با نمادهایی که زورلینی به ما می دهد کشف کنیم. نماد هایی مثل شات افتتاحیه فیلم که با یک عکس خانوادگی شروع می شود می تواند برک برنده ای برای تماشاگر ششدانگ باشد. نماددیگر ، حضور انریکو پس از مکالمه تلفنی در خیابان و در حقیقت فرار او و پناه بردنش به کوچه پس کوچه های شدیدا خالی و بیروح است. جالب اینجاست ؛ وقتی او پا به درون آپارتمانش هم میگذارد بازهم تفاوتی ایجاد نمی شود و حس و حال خیابان تاریک و خالی و بی روح دقیقا در همان چاردیواری منزلش هم قابل درک است. این تاریکی و سردی و خموشی و بیچارگی و زیرآوار رفتن  ! حتما دلیل غایی و محکمی باید داشته باشد.

نوع بازی زیر پوستی و سراسر احساسی و پر از درونگرایی مارچلو ماسترویانی نیز همین مولفه ها را برایمان تقویت می کند تا به اولین فلاش بک برسیم و خلاص شویم:جایی که لورنزوی نوزاد و انریکوی کودک را میبینیم. اولین معرفی برادران در این فیلم.

 نوستالژی در " خاطرات خانوادگی " تنها ، روایت مسلسل وار انگاره ها و یا نمایش  نمادها نیست. یک ریتم خاص و موزون برای ارائه ی گذشته ای خاص  است .گذشته ها در زندگی هر آدمی تا دم مرگ با اوست . حال برای برخی ،گذشته سرشار از هرچه بوده، مدام جلوی چشمانش است و برای برخی جز تصاویر مبهم چیز دیگری نیست. برای انریکو لحظه ای نیست که بتواند از فکرش خاطرات را بیرون کند، طرفه اینکه حالا هم که برادرش از دست رفته نمیخواهد چنین کند. اینجااست که فلاش بک ها ادامه می یابند و نه کم و نه زیاد و با استادی هرچه تمامتر با یک فصل بندی و ابتدا و انتهای منتطقی برای تماشاگر روایت می گردند. در این روایت ها حتی می توانیم سراغی از نفرت ناپایدار هم بگیریم. چیزی که دقیقا در دوروبر هر کسی همیشه وجود دارد. انریکو وقتی بعد از سال ها برادرش را پیدا می کند در همان لحظه ی ناب ،تمام نفرت ناپایدارش را بیرون تف می کند و روحش را شادابی می بخشد. لورنزو نیز خودش به آپارتمان انریکو می یاید و برخورد این دو چنان قوی است ( به لحاظ باطنی و معناشناختی و نه به صورت دیداری و ظاهری) که آنا می توان پی برد انریکو بهترین برادر بزرگ دنیا ، برای لورنزوی جوان خواهد بود. ادامه فیلم همانا تعریف زندگی آدم هااست. آن زندگی که باید به خاطر ذات انسان وجود داشته باشد نه زندگی های درگیر روزمره گی های انسان نابود کن !

محبت و عشق و علاقه بی شائبه و خوشنودی و خوشحال بودن از این نوع روح افزایی واقعی را می توانیم در تمام سکانس های یک سوم پایانی فیلم شاهد باشیم و در حقیقت یک روایت عام از زندگی نوع بشر را شاهد باشیم که می تواند عشق به ورزد و نیکویی کند. حتی موقعی که سرطان کشنده ی لامصب لورنزو قطعی تشخیص داده می شود بازهم این سرزندگی لحظه ای از زندگی این دو برادر رنگ نمی بازد که هیچ هرچه بیشتر تقویت می شود. این معنای زندگی است. یک روایت کلاسیک بدون هیچ گونه شعار زدگی و نمادگرایی بی منطق و دل بهم زن.



خاطرات خانوادگی

Family dairy

کارگردان : ماریو زورلینی

فیلمنامه : ماریو میسی رولی

از کتاب : واسکو پراتولینی

موسیقی: گافردو پتراسی

فیلمبردار: جوزپه روتیونو

 محصول : 1962 ایتالیا و فرانسه

122 دقیقه

بازیگران: مارچلو ماسترویانی (انریکو) ؛ ژاک پرن (لورنزو) ، سیلوی (مادربزرگ) ؛ سالوو رندونه و سرنا ورگان

منبع: همشهری آنلاین