که به نظر اکثر پژوهشگران به منزله ورود ترکمنستان به دوره جدیدی است که تأثیرات گستردهای را در سطوح ملی (تغییر در آرایش سیاسی نخبگان سیاسی) منطقهای (تغییر در نظم سیاسی حاکم بر منطقه و الگوهای سیاسی حکومتهای آسیای مرکزی) و بینالمللی (رقابت بین قدرتهای بزرگ برای کسب نفوذ در منطقه)، در پی خواهد داشت. چنین روندی، در تمام رژیمهای توتالتیر و تمامیت خواه امری قابل انتظار است؛ چرا که به دلیل نهادینگی سیاسی، بنیان ضعیف جامعه معدنی و فقدان دموکراسی، الگوی رفتاری کشور، خواستها و تمایلات رئیس حکومت بوده و با تغییر وی و جایگزینی نخبگان دیگر، جهتگیری سیاستهای داخلی و خارجی دستخوش دگرگونی میشود. اما آنچه تغییر نخبگان کشور پیرامونی ترکمنستان را از اهمیت ویژهای برخوردار میسازد، ذخایر عظیم هیدروکربور است که تسلط بر آنها در توازن قدرت بین قدرتهای بزرگ نقش تعیین کننده دارد. ذخایر گاز ترکمنستان را در سال 2002، 6 تریلیون متر مکعب تخمین زدهاند که منطقه دولتآباد به تنهایی بیش از 5/4 تریلیون متر مکعب از کل ذخایر ترکمنستان را در خود جای داده است. علاوه براین در اکتبر 2006 نیازاف کشف حوزه جدید گازی در منطقه یولوتان را اعلام کرد که بالغ بر 7 تریلیون متر مکعب ذخیره گازی دارد.1
سطح داخلی
ترکمنستان که از سال 1985 درزمان شوروی و پس از استقلال در سیطره کامل صفر مراد نیازاف بود، یکی از عجیبترین و در عین حال خشنترین دیکتاتوریهای جهان بود. «نیازاف نظم سیاسی کشور را برپایه سرکوب و وحشت بنیان نهاد»2 که در سالهای آخر حیات وی، قوانین دولت بیشتر اقتدار گرایانهتر و متأثر از انگیزههای شخصی بودند که این نشان دهنده دیکتاتوری مطلق بر ترکمنستان بود. قدرت در ترکمنستان برپایه اقتدار فردی و ایدئولوژی کیش شخصیت نیازاف و توسط نیروهای نظامی و امنیتی و به پشتوانه رانتگازی بر کشور اعمال میشد. نمونه بارز کیش شخصیتی وی کتاب «روحنامه» است که در برگیرنده اصول رفتاری مردم و به گفته خودش «راهنمای زندگی ترکمنها» بود که توسط پدر همه ترکمنها به رشته تحریر آمده بود و عجیب این که او ادعا میکرد که از خداوند درخواست کرده است که هر کسی این کتاب را سه بار بخواند مستقیماً به بهشت رود.3
وی مخالفان «رهبر بزرگ» را به زندان و شکنجه و نهایتاً به مرگ متهم میکرد؛ و افراد مثل بوریس شیخ مراداف خدایبردی ارازف و نورمحمد خاناموف که قبلاً از مسئولین حکومتی بودند را به خارج از کشوب تبعید مینمود. شدت سرکوب داخلی به حدی بود که به گفته آندره گروزین متخصص مسایل CIS «در ترکمنستان هیچ اپوزیسیون داخلی وجود ندارد»4.
ماشالیپمن، پژوهشگر بنیاد کارنگی در توصیف شرایط داخلی ترکمنستان میگوید: «نتیجه حکومت نیازاف پرتاب ترکمنستان به قرون وسطی بود. نیازاف سالنهای تئاتر، کتابخانهها و روزنامهها را تعطیل نمود، و دسترسی به آموزش و مسافرت و خدمات درمانی و بهداشتی را به شدت محدود نمود. در یک اقدام ناگهانی و استبدادی در سالهای آخر دستور تعطیلی تمام بیمارستانهای کشور به جز عشق آباد را داد و در همان حال رسانههای تحت کنترل دولت به ستایش عشق پدر ترکمنها به مردمانش می پرداختند. وی حتی نام شهرها، روزهای هفته، فصول، ماههای سال و دورههای زندگی را به نامهای خودش و مادرش تغییرداد.»5
نیازاف در عرصه سیاست خارجی، سیاست بیطرفی را براساس رفتار دوستانه، احترام دوجانبه، حقوق برابر و همکاریهای سازنده چند جانبه با تمام کشورهای جهان اعلام کرد، و در سال 1994 ازسوی سازمان ملل به عنوان دولت بیطرف شناخته شد.
طلیعه تحولات داخلی
هر چند در بیانیه رسمی که بهطور مشترک توسط شورای امنیت ملی، هیأت وزیران و معاونان مجلس مصلحتی خلق اعلام شد، بر تداوم سیاستهای داخلی و خارجی نیازاف تأکید شده بود و قربانگلدی بردی محمداف (رئیس جمهور احتمالی آینده) خود را ادامه دهنده را «رهبر بزرگ» معرفی کرد اما همانطور که رئیس کمیته روابط خارجی دومای روسیه اعلام کرد- فارغ از این که چه کسی در آینده رئیس جمهور شود، شاهد تغییرات جدی در سیاستهای داخلی و خارجی ترکمنستان خواهیم بود.
در باره تحولات درونی ترکمنستان دو نظر وجود دارد:
الف) نظر محققان رومی چون ویکتور یاسمانف آندره گروزین که معتقدند به دلیل این که هیچ اپوزیسیون داخلی در این کشور وجود ندارد و اپوزیسیون خارجی هم که بعید است اجازه ورود به کشور پیدا کند، تحولات خاصی در کشور ترکمنستان اتفاق نخواهد افتاد و به همین دلیل ترکمنستان پتانسیل شورشهای اجتماعی به سبک قرقیزستان و یا انقلاب رنگی به سبک اکراین یا گرجستان را ندارد.
ب) از سوی دیگر به نظر محققان اروپایی و آمریکایی چون جیم هانیز، ماشالیپمن، دانیل کیمیج و بروس پانیر، درگیری در ترکمنستان اجتنابناپذیر است. ماشالیپمن میگوید:
«مرگ نیازاف در ترکمنستان درست به مثابه مرگ استالین در شوروی است که در دایره نخبگان دولتی ترس و بیاعتمادی به یکدیگر و رقابت بر سر تصاحب قدرت را به وجود آورد. بسیاری از نخبگان سیاسی دولتی که در گذشته به دلیل ترس از سرکوب نیازاف از کشور فرار کردهاند با حمایت نهادهای حقوق بشری و کشورهای غربی در صدد بازگشت به کشور هستد که این امر بر پیچیدگی موضوع میافزاید. موضوع مهم دیگر این که این درگیریها تنها منحصر به دایره نخبگان سیاسی نخواهد بود، و ممکن است این درگیریها به میان مردم نیز سرایت کند. رقابت بین آمریکا و روسیه برای نفوذ بیشتر در ترکمنستان، اوضاع داخلی این کشور را بحرانیتر خواهد کرد.»6
دانیل کیمیج- تحلیلگر مسایل آسیای مرکزی- در مصاحبه با رادیو اروپای آزاد میگوید:
«طبیعی است که نبرد برای قدرت در ترکمنستان گسترش یابد و ممکن است جانشین نیازاف به بازنگری سیاستهای نیازاف بپردازد و ما امیدواریم که روند اصلاحات و دموکراتیزاسیون در ترکمنستان شروع شود.»7
اما آنچه مسلم است این نکته است که رقابت بین آمریکا و روسیه برای کنترل منابع انرژی منطقه و بهخصوص ترکمنستان، روند تحولات بعدی ترکمنستان و همچنین نتیجه امتحانات ریاست جمهوری 11 فوریه امسال را مشخص خواهد ساخت.
بازی بزرگ جدید
در طول یک دهه گذشته آسیای مرکزی عرصه بازی بزرگ جدیدی بین روسیه و آمریکا، برای گسترش نفوذ خود براین منطقه، بوده است.8 ویژگیهای خاص ژئواکونومیک این منطقه و تلاش آمریکا برای کنترل منابع انرژی و سلطه برآن برای تثبیت هژمونی، و از سوی دیگر تلاشهای مجدد او را سیاگرایی پوتین برای احیاء نفوذ شوروی درمنطقه خارج نزدیک که در زمره منافع حیاتی روسیه قرار دارد، زمینه شکلگیری این رقابت استراتژیک را فراهم ساخته است. اولین نشانه این مبارزه قدرت را میتوان در تلاش گسترده آمریکا برای ایجاد خط لوله انتقال نفت خزر از طریق باکو- تفلیس- جیحان دید که عملاً نشانگر کاهش نقش سنتی و انحصاری روسیه برای انتقال نفت قفقاز به بازارهای جهانی است، بسیاری از متفکران براین باورند که ایجاد پایگاههای نظامی در ازبکستان و قرقیزستان برای حمله به طالبان و حمایت گسترده آمریکا از انقلابهای رنگی در آسیای مرکزی و قفقاز نشانگر تلاش آمریکا برای سلطه استراتژیک و اقتصادی بر مناطقی است که چین و روسیه نیز آن را در زمره منافع بسیار مهم و حیاتی خود قرار دادهآند. در نقطه مقابل روسیه نیز با در دست داشتن شریانهای اقتصادی و نظامی منطقه آسیای مرکزی در قالب CIS، منعقد ساختن پیامهای نظامی دو جانبه و حتی در دست داشتن مسؤولیت حفاظت از مرزهای کشورهای آسیای مرکزی در صدد مقابله با سیاست سلطه جویی آمریکا در منطقه است که روابط نزدیکتر چین و روسیه در پیمان شانگهای مؤید این مسأله است. مسأله مهم در این راستا، مرگ نیازاف و تأثیر دولت جایگزین آن بر رقابت این دو میباشد.
روسیه و ترکمنستان
هر چند تلاش ترکمنستان برای انتقال گاز خود از طریق دریای خزر به اروپا، افغانستان و پاکستان به جنوب آسیا و یا از طریق چین به شرق آسیا و همچنین دعوت از آلمانیها برای احداث خط لولهگاز از منطقه تازه کشف شده Super-giant به اروپا، میتواند موقعیت انحصاری روسیه در تأمین گاز اروپا را به خطر اندازد، یا از وابستگی خود به خط لوله ترانس خزر روسیه بکاهد؛9 اما به دلیل عدم موقعیت پروژههای مذکور و اهرمهای گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی روسیه در ترکمنستان، این کشور از متحدان نزدیک روسیه به شمار می رفت. نیازاف به دلیل سیاست بیطرفی وارد پیمان شانگهای نشد، اما اجازه ایجاد پایگاه نظامی در خاک ترکمنستان را نیز به آمریکا نداد، هر چند که از جمله آمریکا به طالبان حمایت نمود. نوع نظام سیاسی حاکم بر ترکمنستان نیز قابلیت سازگاری بیشتری با روسیه داشت تا با آمریکا و اروپا. به طوری که نیازاف و پویتن هر دو از نظر آمریکاییها از جمله «پسران بد» منطقه بودند. مرگ نیازاف و تغییر ساختار سیاسی و آرایش نخبگان جدید در ترکمنستان میتواند توازن منطقهای را به ضرر روسیه و به سود آمریکا تغییر دهد. به همین دلیل سرگئیلاووف (وزیر امور خارجه روسیه) در اولین واکنش به مرگ نیازاف خواستار جایگزینی قدرت در چارچوب قوانین ترکمنستان و استمرار سیاستهای پیشین، تداوم روابط دوستانه ترکمنستان و روسیه و پرهیز از هرگونه بی ثباتی سیاسی در آسیای مرکزی بوده است.10
هر چند به نظر برگی از پژوهشگران دیگر روسیه در شرایط موجود فرصت افزایش نفوذ را نیز یافته است. فارغ از این که چه کسی رئیس جمهور شود، وی نیازمند منابع مالی و سیاسی در سریعترین زمان ممکن خواهد بود و تنها سازمانی که میتواند این حمایت را تأمین کند «شرکت گازپروم روسیه» است که سالیان متمادی در ترکمنستان فعالیت داشته و شبکه وسیعی از نخبگان محلی وابسته به روسیه را ایجاد کرده است. با توافقی که در سال 2003، گاز پروم صورت گرفت، این کمپانی تا 25 سال آینده برگاز ترکمنستان سیطره خواهد داشت و روسیه اگر فقط چند ماه جلو صادرات گاز ترکمنستان را بگیرد، بحران اقتصادی در ترکمنستان به وجود خواهد آمد.11 علاوه براین، روسیه بزرگترین صادر کننده کالا بر ترکمنستان و تأمین کننده اصلی تسلیحات نظامی ترکمنستان می باشد. به همین دلیل است که سرگئی مارکف (مدیر مرکز تحقیقات روسیه) بیان میکند که:
«به دلیل فقدان پیشنیازهای یک انقلاب عمومی، چون نهادهای دموکراتیک و سازمانهای غیردولتی در بین مردم، انتقال خشونتآمیز قدرت و انقلاب رنگی در ترکمنستان اتفاق خواهد افتاد. به نظر میرسد انتقال قدرت در ترکمنستان بدون کشمکش شدیدی صورت پذیرد».12
آمریکا و ترکمنستان
«ترکمنستان به دلیل ساختار سیاسی خاص آن کشور و رفتار غیرعقلانی و شخصیتپرستی رئیس جمهور آن کشور، جایگاه برجستهای در استراتژی آمریکا در آسیای مرکزی نداشته است و ایالات متحده بدین باور بود که تا زمانی که صفر مراد نیازف بر سر قدرت است امکان این که آمریکا نقش اصلی را در توسعه و انتقال نفت و گاز ترکمنستان ایفا کند، بسیار ضعیف است».13 اما با مرگ نیازاف امیدهای بیشتری برای تغییر ساختار سیاسی ترکمنستان و تقویت روند دموکراتیزاسیون، از طریق نخبگان غربگرای ترکمن و به تبع آن افزایش نقش غرب، به وجود آمده است. به همین خاطر وزارت امور خارجه پس از مرگ نیازاف اعلام کرد که:
ایالات متحده برای ایجاد آیندهای روشن برای ترکمنستان و استقرار حکومتی که عدالت و فرصتهایی را برای مردمش فراهم کند، به گسترش روابط با ترکمنستان میاندیشد.»14
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا مککورمک افزود که مرگ نیازاف یک تغییر ناگهانی در ترکمنستان و برای مردم ترکمن است و ما منتظر میمانیم تا ببینیم که در روزهای آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. با توجه به نقش سفارت آمریکا در حوادث اکراین، گرجستان و قرقیزستان، در این مورد هم سفارت آمریکا منتظر نخواهد نشست.
سناتور جمهوریخواه سام برون بک نیز بر تلاش کشورش برای تشویق دولت جدید ترکمنستان برای اجرای قوانین بینالمللی در مورد حقوق بشر تأکید کرد؛ تا این که ترکمنستان جهتگیری خود را از راه بدی که در آن قرار گرفته است تغییر دهد.
اتحادیه اروپا نیز برای کاهش وابستگی خود به گاز روسیه، همسو با آمریکا خواستار تغییر در ساختار سیاسی ترکمنستان، بازگشت تبعید شدگان و پیگیری فرایند پیشرفت دموکراسی در آسیای مرکزی است. اماادوین، سخنگوی اتحادیه اروپا میگوید «ما امیدواریم که ترکمنستان در زمان رهبران جدید در مسیر دموکراسی قرار گیرد.»15
نیل ملوین از مرکز مطالعات سیاسی اروپایی معتقد است که جامعه بین المللی باید سریعاً و متفقاً خواستار انتقال دموکراتیک و شفاف قدرت سیاسی در ترکمنستان باشد و انتخابات 11 فوریه ریاست جمهوری جدید باید براساس معیارهای بینالمللی و تحت نظارت نهادهای بینالمللی برای ایجاد حاکمیت قانون و کثرتگرایی سیاسی برگزار شود.16 به نظر میرسد که تلاش اتحادیه اروپا و آمریکا برای شکست نظم اقتدار گرایانه موجود، بهطور اجتنابناپذیری آنها را با روسیه و چین درگیر خواهند نمود. احتمال تسری تغییرات اجتماعی و سیاسی از ترکمنستان به ازبکستان و قزاقستان، به اتحاد و همکاری کشورهای مذکور در پیمان شانکهای میافزاید. لازم به ذکر است که پیمان مذکور در جولای 2005 در نشست آستانه از واشنگتن خواسته بود که زمانی را برای خروج نیروهای خود از منطقه معین کند.
ایران و مرگ نیازاف
روابط ایران و ترکمنستان را در زمان نیازاف میتوان روابط دوستانه دو کشور همسایه براساس اصل حسن همجواری دانست. به دلیل سیاست بیطرفی ترکمنستان در مسایل بینالمللی، عدم اجازه نیازاف به آمریکا برای ایجاد پایگاههای نظامی در ترکمنستان، برای ایران اهمیت راهبردی داشت. دو کشور در مورد رژیم حقوقی دریای خزر دیدگاههای نسبتاً نزدیکی داشتند و به رغم تأکید افراطی نیازاف بر هویت ترکمنی خود هرگز ادعاهای فرامرزی قومی در مورد ترکمنهای ایران بیان نکرد.
فراتر از این عضویت ترکمنستان در سازمان همکاریهای اقتصادی (اکو) زمینه را برای گسترش همکاریهای اقتصادی و تجاری ایران با ترکمنستان در زمینههای مختلف (احداث سد دوستی، راهآهن مشهد- سرخس- تجن، خریدگاز، مبادلات بازرگانی و...) فراهم ساخت. هویت نخبگان جدید ترکمنستان میتواند تأثیرات متفاوتی برامنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته باشد که در این زمینه به نظر میرسد ایران و روسیه و چین دارای منافع مشترکی هستند.
هر دو کشور ایران و روسیه از ایجاد یک انقلاب رنگی در ترکمنستان و به قدرت رسیدن نخبگان غرب محور آسیب خواهند دید. ترکمنستان با نخبگان جدید غرب محور همانند قرقیزستان (پس از عسکر آقایف) به پایگاه جدید آمریکا در آسیای مرکزی تبدیل خواهد شد که این امر تهدیدی استراتژیک برای ایران است. هر چند قربانگلدی بردی محمداف (رئیس جمهور موقت) خود را متعهد به سیاسی بیطرفی میداند؛ اما انتخابات 11 فوریه ریاست جمهوری ترکمنستان، تداوم یا تغییر سیاسی بیطرفی ترکمنستان را نشان خواهد داد. به عبارت دیگر انتخاباب 11 فوریه عرصه جدید دیگری برای زورآزمایی آمریکا و روسیه در بازی بزرگ جدید، در مرکز ذخایر گاز آسیای مرکزی، است.
1. Gregorg. Geleason, Turkmeniston After Turkmenbash. 12/23/06
<www. EURASIANET.org> (9/01/2007)
2. Neil J.Melvin, Turkmenistan's uncertain future, www.cefs.com/7 January 2007
3. Jim. Heintz, After Niyazor, Nation at crossroads, The associated press, Friday, December 22, 2006; f:47 Am.
4. Andrei, Grozin, Turkmenistan may compete against Russia on gas market. www.findArticles.com
5. Mash.Lipman, After a Tyrant, what next?, www.ceip.org/ Russia&U.S
6. Lipman, Ibid.
7. Golnaz Esfandiari, Turkemenistan: could niyazov's death lead to political struggle, instability?, interview with Daniel Kimmage, www.RFE.com
8. Martha.B.Olcott, the great powers in central Asia, Carnegie Endowment, 2005, pp. 331-335.
9. Melvin, Ibid.
10. Breffni. O'Rourke, Turkmenistan: Presiden's Death brings muted would Reaction. www.RFE....
11. Grozin, Ibid
12. Victor. Yasmann, Russia: Death of Turkmenistan leader promots Integration Hopes, Gas worries, www.RFE.com
13. Olcott, Ibid
14. see; www.find
Articels.com/ Turkmenistan Enters post Niyazor Era. December,25; 2006.
15. Rourke, Ibid
16. Medvin, Ibid