نیما بهدادی‌مهر : صحبت از کف، میانه و سقف برای ساخته‌های کمدی در ایران می‌تواند تا حدودی به یک نظام مشخص ارزشگذاری در قبال سینمای کمدی بینجامد.

 منطبق بر این نظام ارزشگذاری، آثاری چون مکس و ورود آقایان ممنوع به‌عنوان سقف و میانه برای کمدی مطلوب در نیم دهه اخیر در نظر می‌آیند، فیلمی چون خروس جنگی و فیلم‌هایی با زاویه نگاه اخلاقتو خوب کن جدای از کیفیت ساختاری به‌دلیل دغدغه و هدفی که درون آن قابل استنباط است، در کف کمدی ایرانی در نظر می‌آیند. البته این در کف قرارگرفتن، به منزله ساختار نازل این دست آثار نیست بلکه با نگاهی کمال‌گرایانه می‌توان جنس ساختاری حداقلی برای کمدی ایرانی در اندازه‌هایی که اخلاقتو خوب کن ارائه کرده است، مورد نظر قرار داد. اخلاقتو خوب کن به سیاق دیگر آثار اطیابی با یک نظام معنایی هدفمند، بحث‌های انسانی و ماورایی را در لنز تحلیلی خود می‌گنجاند و بدون هیچ‌گونه ادعایی سعی در ارائه درونیات و اعتقادات کارگردانش به تماشاگر سینما دارد؛ به واقع معناگرایی یکی از کلیدواژه‌هایی است که تطابق و نزدیکی غریبی با ساخته‌های مسعود اطیابی می‌یابد و این کارگردان با نگاهی انسانی و شریف، سوژه‌هایی بکر را برای روایت داستانی بر می‌گزیند که در جای خود قابل ستایش است و در این بلبشوی تولید و اکران کمدی‌های بی‌ارزش و موهنی همچون پیتزا مخلوط که با تکیه بر ستاره‌های کاغذی خود تنها به گیشه اندیشیده‌اند، جای امیدواری است که اثری چون اخلاقتو خوب کن با ساختاری نسبتا متوسط و پیامی انسانی و شوخی‌هایی جالب با فرشته مرگ و جهان ماورا اکران شده است. نکات قابل اتکای این فیلم را باید در 2بازی قابل قبول از رضا عطاران در نقش بشارت (فرشته مرگ) و مهدی فقیه در نقش روحانی، همچنین کارگردانی متوسط مسعود اطیابی جست که نقاط ضعف فیلم همچون بازی ناامید‌کننده جواد رضویان و بازی تخت الهام حمیدی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

شوخی‌های بکر فیلم از جمله ارتباط تلفنی بشارت با جهان ماورا، به کارگیری لحنی همه‌فهم برای روایت موقعیت‌های اثر از جمله انعکاس حقیقت معاد و پرسش قبر با کلامی به دور از شعار و لطیف، به ارتباط‌گیری مناسب مخاطب با این اثر بی‌ادعا منجر شده است. سکانس‌های همراهی بشارت و ابراهیم با هم و میزانسنی که اطیابی در موقعیت قرارگیری رضویان، عطاران و کمیلی در داخل ماشین لحاظ می‌کند و دیالوگ‌های درهمی که هر یک از بازیگران، مسلسل‌وار نسبت به هم ادا می‌کنند از جمله لحظات قابل قبول فیلم است که شوخی‌هایش درآمده است.

رضویان به‌عنوان راننده و با‌تعجب از اینکه چرا ابراهیم در صندلی عقب نشسته است ماشین را به حرکت در می‌آورد و این آغاز یک سکانس طلایی درون فیلم است که رضویان بدون اطلاع از حضور بشارت روی صندلی جلو با تعجب به حرکات و دیالوگ‌های کمیلی می‌نگرد و با این برداشت که مخاطب صحبت‌های کمیلی است، پاسخش را می‌دهد. واکنش‌های بازیگران نسبت به دیالوگ‌ها و زبان بدن یکدیگر از جمله نکات بارز این سکانس است که لحظاتی شاد و قابل تامل را برای مخاطب می‌آفریند و وجود چنین صحنه‌های حساب‌شده‌ای است که اخلاقتو خوب کن را به‌عنوان اثری دارای ارزش و تاحدودی مهم جلوه‌گر می‌کند و سینمای کمدی ایران را به معیاری حداقلی و استاندارد می‌رساند؛ اثری که هم قابلیت فروش دارد و هم دارای کارکرد آموزشی (آموزه‌محور) است و این همان کفی است که در سینمای کمدی به آن محتاجیم.