برای فهم چند و چون این کنگره و شرایط علوم انسانی با دکتر حمیدرضا آیتاللهی که ریاست این کنگره را برعهده دارد به گفتوگو پرداختهایم. دکتر آیتاللهی، رئیس پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی است و با وجود مشغله اداری بسیار، از پژوهش نیز غافل نبوده و شاهد ارائه مقالات و کتب او به شکل مستمر در جامعه علمی هستیم.
گفتنی است محورهای این کنگره ملی عبارتند از: علوم انسانی و میراث تمدن اسلامی، نقش علوم انسانی در تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، چشمانداز راهبردی علومانسانی، علوم انسانی و نظام آموزش و پژوهش در ایران، نظام برنامهریزی دروس علوم انسانی و علوم انسانی؛ کارکردها و دستاوردها.
- به عنوان رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در حال حاضر وضعیت علوم انسانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از مشکلات ما در علوم انسانی این است که نسبت به مسائلی که به ما میرسد منفعل برخورد میکنیم؛ یعنی هنگامیکه مطلبی در حوزه علوم انسانی وارد میشود به آن گوش میکنیم اما با آن برخوردی فعال انجام نمیدهیم. برخورد فعال میتواند بسیاری از مسائل ما را در این حوزه حل کند. در این برخورد میتوان به نقاط ضعف پی برد و به راه رفع آنها نیز دست یافت و فهمید که چگونه میتوان اندیشه و علم خود را در عرصه اندیشه بینالمللی مطرح ساخت.
نخستین کاری که باید انجام شود این است که وقتی تولیدی در زمینه علوم انسانی در داخل صورت میگیرد، خود-پیش از همه- به نقد آن بنشینیم و آن را از جهات مختلف بررسی کنیم. تولیدات علومانسانی میتواند در مراحل مختلف اشکالاتی داشته باشد. گاه علم تولید شده از جهات مختلف ارائه نشده و خوب بیان نمیشود. در برخی موارد نیز دانش تولیدشده ممکن است با فرهنگ ما سازگار نباشد. گاهی نیز مطلبی که تولید میشود از جهات مختلف ارائه میشود و بیان کاملی نیز صورت میگیرد اما مخاطب احساس میکند چیز زیادی بر دانشاش افزوده نشده است. گاه نیز در بیان و ارائه مطالب، زیادهگویی و پرگویی انجام میشود. در به سرانجام رساندن و منتقل کردن یک مطلب باید توجه داشت که پرداختن به تمام مسائل چون ویرایش و آرایش هنری کار، بسیار حائز اهمیت است.
در برخی موارد نیز دانشی که باید، تولید میشود اما به دست مصرفکننده به درستی رسانده نمیشود. بنابراین وقتی میتوان به شکل فعال با مسائل برخورد داشت که نسبت به همه اینها توجه وجود داشته باشد. پایه این فعالیت و برخورد فعال و توجه به همه این موارد، «نهادینه کردن جریان نقد» در جامعه است.
- برای رفع مشکل انفعال و راهاندازی فضای «فهم و نقد» چه اقداماتی صورت گرفته و چگونه میتوان چنین فضایی را بهوجود آورد؟
در حدود 15سال پیش چنین کاری برای افزایش توان نقد در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز شد. شورایی به نام «شورای بررسی متون علوم انسانی دانشگاهها» آغاز به کار کرد و کار آن این بود که همه متون علومانسانی که در دانشگاهها تدریس میشود را نقد کند. باید دانست که «نقد» شدن توفیق است و عالم و دانشمند همواره در پی آن است که آثارش در بوته نقد قرارگیرد؛ اینگونه است که به کاستیهایش پی میبرد زیرا هنگامیکه نظریهای در علوم انسانی مطرح میشود باید به «برداشت مخاطب» توجه ویژهای داشت، باید دید که نظریه مقبول واقع شده و درست فهمیده میشود یا فهم درستی از آن صورت نمیگیرد؟ به همین ترتیب باید پرسید که آیا آن نظریه مؤثر واقع شده است و در آنچه باید تأثیر میکرده، تأثیر کرده است؟ دیگر آنکه باید شرایط اجتماعی را نیز سنجید و سخن در بهترین شرایط زده شود تا تضادی با شرایط اجتماعی پیدا نکند.
شاید بتوان گفت که طی سالهای فعالیت «شورای بررسی متون» یکهزار و200 متن علوم انسانی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است که این نقد در 12شاخه مختلف از علوم اجتماعی تا تربیتی و تاریخ و اقتصاد انجام شده است. برای این دوازده شاخه علمی گروهی از استادان وجود دارند که منتخبین استادان از سراسر کشور هستند. یکی از محاسن این شورا این است که شورایی «تهرانی» نبوده بلکه استادانی از سراسر کشور در آن حضور دارند. متون در این شورا در هر یک از شاخهها انتخاب شده و سپس برای فهم و نقد آنها «داور» تعیین میشود. کار داور، بررسی و نقد کتاب است که پس از داوری نیز ارزیابی صورت میگیرد و درنهایت مجموعه منسجمی از «نقد» سامان مییابد. پرسش بعدی این است که «نقد» صورت گرفته به چکار میآید؟ یکی از کارها این است که به ناشر، نقدها انتقال داده میشود. دیگر آنکه به «مؤلف» نقدهای انجام شده ارائه میشود. سوم اینکه میتوان نتیجه را در نشریه و فصلنامهای منتشر ساخت. البته مجموعه نقدها را نیز میتوان در کتابی گردآوری کرد و به شکل «نقد نامه» به چاپ سپرد.
- آیا ادامه فعالیت «شورای بررسی متون» به برگزاری کنگره علومانسانی انجامید؟ برای برگزاری کنگره دوم، چه اقداماتی انجام شده و چه انتظاری از برگزاری آن میتوان داشت؟
شورای بررسی متون پس از 10سال فعالیت، حدود 5سال پیش «کنگرهای برای علوم انسانی» برگزار کرد. در آن زمان هنوز تب علوم انسانی جامعه علمی را فرانگرفته بود. در این کنگره دیدگاههای اندیشمندان مختلف در حوزه علوم انسانی بررسی و مقالات آن نیز چاپ شد و مورد بهرهبرداری قرار گرفت. البته در بین مقالات، مقالات متوسط نیز وجود داشت. پس از آن «شورای بررسی متون» از 2سال پیش پیشنهاد برگزاری کنگره دوم را برای اخذ نظرات جدید در حوزه علوم انسانی داده و آن را دنبال کرده است.
در این کنگره، برخورد بسیار تخصصیتر و جدیتر از گذشته است. حین تدارک «محورها»، شورای تحول علوم انسانی که زیرنظر شورایعالی انقلاب فرهنگی است پیشنهاد داد که برای این کنگره بخشهای تخصصی راهاندازی شود. بنابراین پیش از برگزاری کنگره، 12پیشهمایش تخصصی به شکل جدی برگزار شد و در برخی نیز به تعدادی سخنرانی تخصصی اکتفا شد که مقالات آن نیز در شرف چاپ است.
پس از به سرانجام رسیدن این پیش همایشها، فراخوان مقاله برای کنگره ملی علوم انسانی آغاز شد که بیش از 300خلاصه مقاله وصول و 200خلاصه مقاله انتخاب شد و سپس اصل مقالات مورد بررسی قرار گرفت و بهعلت محدودیت کنگره 50 مقاله برتر برای ارائه درنظر گرفته شد. امید میرود از این پنجاه مقاله که به جهت بدیع بودن انتخاب شدهاند ایدههای جدیدی در این کنگره استخراج شود زیرا گاه حرفها، بسیار تکراری شده است و نیاز به حرف جدید وجود دارد. هدف این کنگره عرضه این نکات بدیع به جامعه علمی کشور است. از همه مهمتر این است که برگزاری چنین کنگرههایی باعث ایجاد نشاط علمی در فضای علوم انسانی میشود و استادان جایی برای بیان سخنان علمی خود خواهند داشت. ما قول میدهیم که هر کس در این کنگره شرکت کند چیز جدیدی فراخواهد گرفت و با دست پرهمایش را ترک خواهد کرد. در این کنگره، ایدههای نو برای بومی کردن، اسلامی کردن و به روز کردن مطرح میشود.
- پس از کنگره، برای استمرار و همیشگی و نهادینه شدن این فضای نو در جامعه علمی کشور چه میتوان کرد و چه برنامهریزیهای تاکنون انجام شده است؟
از آغاز فعالیت «شورای بررسی متون» هزار و200 اثر مورد بررسی قرار گرفته که حدود 800نقد به سرانجام رسیده است. اما امسال برنامهریزی بهگونهای بوده که «نقد» تنها مشمول آثار داخلی نباشد. در علوم انسانی کتابهایی در سطح جهانی وجود دارد که حائز مرجعیت و شهرت بینالمللی بوده و مهم تلقی شده و مربوط به دانشمندان مشهور دنیا هستند. بنابراین این کتب نیز امسال در جریان نقد قرار گرفتند. امسال حدود500 کتاب داخلی و 100نظریه جهانی در برنامه نقد قرار گرفته است که تا پایان سال به آن پرداخته شود. در این برنامهریزی از نظر کمی در یکسال، به اندازه نیمی از عمر شورا برنامه مدون شده است. زمینههای دیگری که سعیشده برای «نقد» بهوجود بیاید «پورتال علوم انسانی» است که در پی آن هستیم تا در فاز بعدی تمام آثاری که در زمینه علوم انسانی منتشر شده است را در اختیار گذاشته و همه را به نقد آنها فراخوانیم. پس از آن، نقدهای علمی منتشر میشود و دریای عظیمی از ایدههای مختلف در مورد مقالات علوم انسانی را بهوجود خواهد آورد.
- یکی از بزرگترین مسائلی که علوم انسانی با آن دست به گریبان است این است که بهنظر میرسد سایر علوم، علوم انسانی را در کشور برای «تولیت و مدیریت» خود نپذیرفته و حتی در علم بودن آن نیز چون و چرا میکنند. چرایی این مسئله بهنظر شما چیست؟
یکی از مسائلی که خاص علومی غیر از علوم انسانی است این است که در این علوم، پس از انجام کار، محصول بلافاصله رؤیت شده و ملموس است، درصورتیکه محصولات علوم انسانی به راحتی قابل رؤیت نیستند. حتی اگر محصول شناسایی شود بین علمانسانی و کارکردی که پیدا میکند نمیتوان فاصلهای نزدیک متصور شد و دانست که کدام بخش از علمانسانی به کدام کارکرد منجر شده است. در علوم انسانی، علم تولیدشده به کارکردی میانجامد که پس از طی مراحلی چندگانه ممکن است به نتیجهای منجر شود و درنهایت بهعنوان مثال «شرایط اجتماعی» بهبود یافته و یا مثلا تمایل مردم به مشارکت سیاسی افزایش مییابد. کسی نمیتواند این نتایج را به نقطهای خاص از علم انسانی نسبت دهد و ارتباط آنها را باز نماید و روشن سازد. بنابراین، این علیت قابل ترسیم نیست. از سوی دیگر علوم انسانی میتواند مملکتی را به باد دهد یا آن را به اوج عزت رسانده و بسازد.
حرکت این علوم بسیار به آهستگی صورت میگیرد، از اینرو علوم «خاموش» خوانده میشوند. این علم توانایی آن را دارد که بدون آنکه ملموس باشد، چیزها و مفاهیمی را بهتدریج تغییر داده و از بین ببرد یا آنچنان بنای عظیمی بسازد و یکباره از آن رونمایی کند که همه شگفتزده شوند.
باید توجه داشت که از «ردهای» از مسئولیت کشور به بالا، فقط و فقط علوم انسانی است که کار میکند زیرا وزیر صنایع و بهداشت نیز باید از علم مدیریت و برنامهریزی برخوردار باشد و گرنه داشتن تخصصهای بسیار فوقالعاده نیز کمکی به مسئولیت او در سطح جامعه نخواهد کرد. بنابراین با علم انسانی است که جامعه اداره میشود. اما از دیگرسو توجه نمیشود که برای ایجاد تغییرات نیز باید از این علوم بهره و کمک گرفت. بنابراین با وجود اینکه تأثیر این علوم بسیار عمیق و جدی است اما خود را نشان نداده و پنهان میسازد.
- آیا در محوری که به نقش علومانسانی در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت پرداخته میشود همین «ترسیم مشکل» قرار نیست صورت بگیرد؟
در این محور در پی آن هستیم که گفته شود الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت دارای جوانب بسیار مختلف است و تنها یک جنبه ندارد. این الگو، جنبهاجتماعی، سیاسی، دینی، اقتصادی و... دارد که همه در حوزه علوم انسانی قرار میگیرند. بنابراین اگر در پی کارکردن روی این الگو هستیم باید تمام این علوم به خدمت گرفته شوند و از هر یک از این علوم، آن چیزی که به درد این الگو بخورد را برداشته و از آن بهره برد تا از مجموعه آنها الگوی پیشرفت شکل بگیرد. از طرف دیگر باید این جو در کل جامعه علمی- اعم از انسانی و سایر علوم- شکل گیرد که مدیریتی برای بهرهبرداری از علوم پذیرفته شود تا با این مدیریت بین علمی و رشتهای بتوان به این مهم دست یافت. این مدیریت، مدیریتی مهندسی نخواهد بود زیرا بالاترین تخصصها نیز در این زمینه جوابگو نخواهند بود. این مدیریت باید واجد شرایطی باشد که بتواند بین علوم مختلف پذیرفته شود و بتواند بین آنها ارتباطی برقرار کند که برای ترسیم الگو به استخدام درآیند.