نیروهای نظامی معمولاً یکی از دو رویکرد عمده تاکتیکی و راهبردی را در پیش میگیرند. نیروی نظامی تاکتیکی، نیرویی است که در زمان درگیری نظامی و تخاصم، با اجرای عملیات و تاکتیکهای مختلف نظامی و در منطقه نبرد، سعی در غلبه بر دشمن و دستیابی به اهداف نظامی دارد اما نیروی نظامی راهبردی، نیرویی است که حتی در زمان صلح و بدون درگیری نظامی با کشور تهدیدکننده منافع ملی، سعی در اشاعه و گسترش تسلط خود بر وی و رفع هرگونه تهدیدی در این خصوص دارد.
از همین رو، ماموریت نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از تبیین آن بهعنوان یک نیروی راهبردی و همچنین از آنجا که علاوه بر تامین اهداف نظامی (منافع ملی)، مسئولیت بسیاری از مسائل که حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تبلیغاتی در صحنههای داخلی و خارجی به این نیرو واگذار شد، بسیار دشوارتر و حساستر از گذشته شد.
نیروی دریایی راهبردی به نیروی دریاییای اطلاق میشود که قادر است:
در محدوده آبهای عمیق اقیانوسی عملیات انجام دهد بهگونهای که بتواند به تنهایی خود را از گزند تهدیدهای سطحی، زیرسطحی و هوایی حفظ کند.
به لحاظ پشتیبانی لجستیکی تامین باشد.
محدودیتی برای اجرای عملیات در عمق (عملیات در دور دست) نداشته باشد. و یا به تعبیری سادهتر، نیروی دریایی راهبردی نیرویی است که از منافع ملی کشور در منطقه حیاتی یا حساس (دریایی) صیانت کند.
در پی رهنمودهای فرماندهی معظم کل قوا، با ابلاغ طرح ولایت در تاریخ 2/2/1388 و بهویژه پس از تبیین نداجا بهعنوان یک نیروی دریایی راهبردی توسط معظم له در 14/7/1388، منطقه ماموریت نداجا تغییر کرده و شامل محدودهای وسیعتر شده است.
منطقهای که ابتدا شامل 306هزار کیلومتر مربع از آبهای خلیجفارس و دریای عمان بود، از سواحل جنوب شرقی کشور تا شمال اقیانوس هند و مدار 10درجه عرض شمالی جغرافیایی گسترش یافت و منطقهای به وسعت 2میلیونو 70هزارکیلومترمربع، از دریای عمان تا خلیج عدن و بخشی از اقیانوس هند را شامل شد و براساس ماموریتهای ابلاغی حتی (بهصورت موردی) تا دریای مدیترانه نیز گسترش یافته است؛ منطقهای که از نظر ژئوپلیتیکی، بازیگران صحنه، رویدادهای اثرگذار در ابعاد جهانی و ... کاملاً متفاوت با منطقه مأموریتی قبلی (خلیجفارس) است و نداجا با توجه به تبدیل شدن به یک نیروی راهبردی علاوه بر درگیر بودن در مسائل نظامی با مسائل اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی نیز روبهرو شد و لازم بود که بهعنوان نمایندهای شایسته، موجبات ارتقای جایگاه نظام مقدسجمهوری اسلامی را در صحنه بینالملل فراهم آورد زیرا امروز دیگر دشمن یک کشور منطقهای متوسط همانند عراق و صحنه عملیات فقط دریای نیمه بسته خلیجفارس نیست بلکه منطقهای به وسعت دریای جنوب و اقیانوس هند است.
علاوه بر این رشد و توسعه اقتصادی و سیاسی ایران و افزایش مبادلات آن و نیز چالشهای جهانی همانند حفاظت از محیطزیست در عرصه دریاها، قاچاق موادمخدر و پدیده دزدان دریایی این نیاز را بهوجود آورده است که کشور ما درعرصه دریایی در محدوده بسیار پهناورتری نسبت به قبل عمل کند تا علاوه بر حفاظت از منافع خود با مشارکت در مواجهه و حل مشکلات پیشگفته توانایی و ظرفیت خود را در ایفای نقش بهعنوان یک قدرت جهانی و مسئول به نمایش گذاشته و بر وجهه ملی، اقتدار و عزت خود در مجامع بینالمللی بیفزاید.
البته باید توجه داشت که فعالیت در عرصهای به این گستردگی، در چنین فاصلهای نسبت به سرزمین اصلی، با شرایط هوایی کاملا متفاوت و سهمگین و رقیبانی قدرتمند نیاز به تغییر کامل دید مسئولین و نحوه و میزان پشتیبانی از قدرت دریایی کشور، بهخصوص بخش نظامی آن دارد و حضور و عمل در چنین عرصهای مستلزم در اختیار داشتن و بهکارگیری ناوگان قدرتمند و سنگین سطحی، زیرسطحی و یگانهای هوایی با تکنولوژی روز، افزایش سطح همکاریهای سیاسی و نظامی با کشورهای واقع در سواحل دریای جنوب و اقیانوس هند و استفاده از تسهیلات بندری آنها جهت یگانهای نظامی و نیز تغییر دید کامل نسبت به صنایع دریایی در داخل کشور است بهنحوی که این صنایع بتوانند نیازمندیهای ناوگانهای نظامی و غیرنظامی کشور را
مطابق با استانداردهای روز دنیا تأمین کنند.
در چنین شرایطی است که میتوان با تغییر قدرت نظامی دریایی کشور از یک قدرت منطقهای به یک قدرت فرامنطقهای و راهبردی از منافع کشور در سطح جهان دفاع کرد، خطوط مواصلاتی و تدارکاتی کشور را همیشه باز نگهداشت و از تهدید دشمن مصون داشت و از تأمین نیازمندیهای کشور در تمام شرایط اطمینان یافت و همچنین با تهدیدات دشمن در فواصل دور مقابله کرد و با ایجاد توان تهدید متقابل منافع دشمنان در سطح اقیانوسها و دریاها، از یک بازدارندگی مطمئن برای کشور برخوردار شد.