در چنین وضعیتی استفاده از اتوبوسهای بین شهری رونق بیشتری میگیرد و اتوبوسها هم از انبوه مسافران خیس و سرمازده پر میشوند.در این شرایط، وقتی مسافران در اتوبوس جا گیر میشوند، تازه هریک متوجه سر و وضعشان میشوند؛ عدهای برف و قطرههای باران چتر خود را بر کف اتوبوس میتکانند و برخی دیگر هم سعی دارند تا خود را به قسمت گرمتر اتوبوس برسانند و کمی دستها و پاهای یخزده خود را گرم کنند. در این حین دیده شده که کف اتوبوس از آب باران و برف و گلولای ته کفش مسافران، خیس و لغزان و در عین حال کثیف شده است.
حتی در بسیاری از مواقع، کف لغزان اتوبوسها به افتادن مسافران منجرشده است، بهویژه افراد سالخورده و پیر و یا کودکان بیشتر در معرض این خطر قرار دارند. در چنین روزهایی رانندگان اتوبوسها میتوانند کمی بیشتر شرایط مسافران خود را در نظر بگیرند و برای آنها محیط ایمنتر و گرمتری را در اتوبوس خود تدارک ببینند؛ به این شکل که روی پلههای ورودی اتوبوس، پارچهای ضخیم قرار دهند تا کمی نم و گل و لای کفش مسافران را پیش از ورود به داخل اتوبوس، بهخود جذب کند.افزون بر این، رانندگان میتوانند با قرار دادن مقواهای ضخیم در کف اتوبوس، محیط بهتری را در داخل اتوبوس برای مسافران خود فراهم سازند. از سوی دیگر مسافران هم بهتر است پیش از سوار شدن به اتوبوس، حین بستن چترهای خود، قطرهای آب آنها را بتکانند تا فضای اتوبوس خشک و تمیز باقی بماند.
نصب غیراستاندارد
شهر مجموعهای در هم تنیده از اجزای متفاوتی است که با نظمی معین در کنار هم قرار گرفتهاند و اگر یکی از این اجزا، سازی ناهماهنگ با بقیه بزند، مخاطرات پیشبینی نشدهای برای زندگی شهری در پی خواهد داشت. به همین دلیل انجام هر کاری اعم از ساختمانسازی، احداث کارخانهها و گسترش راهها و ایجاد خیابانها و بزرگراهها، نیازمند مطالعه بسیار و در نظر گرفتن نظم کلی شهر است. برای نمونه نمیتوان به صرف خیابانکشی، فضای سبز شهری را در معرض تهاجم و خطر قرار داد و یا کارخانهای را درست وسط شهری ساخت. اینجاست که کارشناسان هر فن و حرفهای حضور پیدا میکنند تا علاوه برانجام کار مطابق با اصول درست آن، نظم شهری را پاس دارند و از تخطی نسبت به آن جلوگیری به عمل آورند. با این حال گاه پیش آمده که کارشناسان و متخصصان گوناگون، آن اندازه درگیر کار خود بودهاند که توجه زیادی به چگونگی و نحوه انجام کار یکدیگر و در نتیجه هماهنگیهای لازم با یکدیگر نداشتهاند.
این عکس که آقای کامبیز جامعی آن را از یکی از نقاط شهر تهران گرفته است، آپارتمانی را نشان میدهد که علمک گاز بهنحوی کنار دیوار آن نصبشده که با کشیدن کرکره مغازه زیرساختمان، شیر اصلی گاز زیر کرکره قرار میگیرد. اگر هر گونه اتفاقی در ارتباط با جریان گاز این مجتمع بیفتد، معلوم نیست که چگونه بتوان با وجود بسته بودن مغازه، از خطرات احتمالی آن کاست؟ درصورتی که علمک گاز باید در جایی از دیوار مجتمع نصب میشد که با بستهشدن مغازه امکان دسترسی به آن فراهم میبود.