این قاعده را میتوان کما بیش به سایر اجزای زندگی روزمره هم تسری داد. برای مثال، وقتی یک خودروی کثیف و گلآلود را در خیابان ببینید، چه احساسی به شما دستمیدهد؟ آیا راننده آن را متهم به بیانضباطی و بیتوجهی به پاکیزگی نمیکنید؟ بیشک در این میان چیزی و علتی این قضاوت شما را شکل داده است. درست متوجه شدید، قضاوت شما مبتنی بر این است که فکر میکنید این ماشین کثیف وصلهای ناجور در فضای شهری به چشم میآید. درهمین زمینه میتوان به نمای آپارتمانها و مجتمعهای ساختمانی اشاره کرد. هر رهگذری که از کنار این ساختمانهای مسکونی میگذرد، با نگاهی به نمای بیرونی آن، داوری خود را درباره ساکنان آن سامان میدهد. اگر نمایی تمیز و برخوردار از نظم باشد، رهگذر را سر شوق میآورد و برعکس اگر نما کثیف و رنگ و رو رفته و پر گرد و غبار باشد، بیننده حسابی توی ذوقش میخورد.
در این میان برخی شهروندان از بالکنها که بخشی از نمای بیرونی ساختمان به شمار میرود، به جای انباری استفاده میکنند. این قبیل بالکنها همه چیز را در خود جای دادهاند؛ گل و گیاه، یکی دو تا صندلی و گاهی یک قفس پرنده، شیشههای شور و ترشی، لولههای بخاری، کارتنهای خالی و اشیای اضافی دیگری که در خانه جایی ندارند. این درحالی است که بالکنها جزئی از نمای شهری به حساب میآیند و لذا به دیگر شهروندان هم تعلق دارند. بنابراین تمیز و مرتب نگهداشتن آنها، به آراستگی و زیبایی شهر کمک میکند. خیلی دشوار نیست، با قرار دادن چند گلدان ولو کوچک میتوان محیط لذتبخش و مفرحی هم برای خانواده و هم برای همشهریان خود فراهم آورد؛ بهویژه در این روزها که شهرمان به پیشواز بهار و نوروز میرود.