از این منظر، دریا مبدأ یا مقصد مقابله با هر دشمنی است که تلاش کند به امنیت، منافع یا مرزهای ایران تعدی کند. وقایع رخ داده طی چند هفتهی اخیر، موضوع بستن تنگهی هرمز را مجدداً بین رسانهها و سیاسیون داخل و خارج کشور زنده کرده است. فارغ از اینکه اهمیت این تنگهی استراتژیک در تأمین انرژی جهان چیست و آیا راههای دیگری برای کاهش تبعات منفی بسته شدن آن بر اقتصاد غرب وجود دارد یا نه، نگاهی به امکانات جمهوری اسلامی ایران برای اعمال قدرت خود در این آبراه و تلاشهای احتمالی آمریکا و کشورهای فرامنطقه ای در ممانعت از این کار روشن خواهد کرد که ایران هماکنون در چه موقعیتی قرار دارد.
شاید منظور ساده از بسته شدن تنگهی هرمز، احاطهی کامل و اعمال مقررات منع رفتوآمد در این منطقهی کوچک آبراهی باشد. اما در اصل، هر نیرویی که بخواهد تردد در این منطقه را در تسلط خود درآورد، باید منطقهی شرقی و غربی تنگهی هرمز را هم کنترل کند. منطقهی شرقی این تنگه در دریای عمان، در تسلط نیروی دریایی ارتش و منطقهی غربی واقع در خلیج فارس، در تسلط نیروی دریایی سپاه است که هر کدام تاکتیکها و تجهیزات خاصی را برای اعمال دکترین ایران در بستن تنگهی هرمز دارند.
موقعیت ژئوپلتیک ایران
طول سواحل ایران در جنوب کشور قریب 2025 کیلومتر از دهانهی خلیج فارس تا بندر گواتر است که این ساحل طولانی و دارای ویژگیهای متنوع جغرافیایی، امکان اجرای سناریوهای مختلف را به کشورمان می دهد. ارتشی مانند نیروهای آمریکایی حاضر در منطقه، اگر بخواهند در مقابل تلاش ایران برای بستن تنگهی هرمز مقاومت کنند، باید محدودهای به طول 2 هزار کیلومتر و عرضی نامعلوم را در تسلط خود داشته باشند که این موضوع با توجه به مکانیسمهای نامتقارنی که ایران برای پاسخ به حملات دارد، عملاً جز با اشغال کامل زمینی کشورمان میسر نخواهد شد و در حال حاضر و با توجه به مشکلات فراوان ارتش آمریکا در کشورهایی چون افغانستان، این سناریو قابل اجرا نخواهد بود. چنین منطقهی وسیعی که در بالا ذکر شد، به نیروهای ایرانی این اجازه را خواهد داد که در فواصل و عمقهای مختلف، عملیاتهایی را ضد شناورهایی که قصد ورود به تنگهی هرمز یا خروج از آن را دارند اجرا کنند. و البته باید توجه داشت که شناورهایی مانند نفت کشهای غولپیکر، با کوچکترین احساس خطری فعالیت خود را متوقف خواهند کرد و حاضر نیستند حتی یک درصد ریسک را برای عبور و مرور خود قائل شوند.
علت اشاره به استفاده از عمق خاک برای مقابله با شناورها از جمله پرتاب موشک این است که در صورت پراکنده شدن پرتابگرها در فضای بیشتر، کار دشمن برای شناسایی مکان آنها دشوارتر، ابزارهای او برای آسیبرسانی به آنها محدودتر و فرصت این سامانهها برای جابجایی و اختفای مجدد بیشتر میشود هر چند که در مورد موشکهای کمسرعتتر، فرصت دشمن برای کشف آنها بیشتر می شود که البته با استفاده از ویژگیهای مناطق جغرافیایی و ترکیب استفاده از این سلاحها در مناطق دور و نزدیک از ساحل، با توجه به ماهیت و تعدد اهداف و وضعیت وسایل شناسایی دشمن میتواند کارایی این سلاحها را حفظ کند.
با توجه به موفقیت اخیر نیروهای مسلح کشور در کنترل و به زمین نشاندن یکی از آخرین و پیشرفتهترین هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین در خدمت دشمن، ادوات دشمن برای نگاه به عمق خاک ایران به ماهوارههای جاسوسی و برخی ادوات جاسوسی الکترونیک محدود میشود که اساساً محدودیتهای این ماهوارهها باعث توسعهی سایر وسایل شناسایی شده و تجهیزات زمینی و هوایی جاسوسی الکترونیک ناچارند در فاصلهی امنی از مرزهای ایران مستقر باشند که خود این مسأله کارایی آنها را در هشدار زودهنگام کاهش می دهد.
جزایر ایرانی
درست است که جنبهی حیثیتی و اقتدار ایران مهمترین عامل تأکید بر حقانیت تاریخی کشورمان بر جزایر سه گانه است، اما نگاهی به خط سیر کشتیهایی که می خواهند از تنگهی هرمز عبور کنند نشان میدهد آنها برای ورود به خلیج فارس یا حرکت به سمت دریای عمان، از هر طرف در محاصرهی جزایر ایرانی هستند که می تواند انواع تهدید را بر ضد آنها پیاده کند. قوس دفاعی جزایر ایران به گونه ای است که با توجه به عرض 3 کیلومتری آبراه بینالمللی هرمز، میتوان با سلاحهای سبک نیز شناورهای مورد نظر را هدف قرار داد و حتی نیاز به استفاده از موشک نیز نخواهد بود.
تجهیزات نظامی ایران
نوع تجهیزاتی که ایران برای مقابله با یک تهدید دریاپایه تولید یا خریداری کرده آنقدر متنوع و مناسب هست باعث ترس دائمی شناورهایی شود که بخواهند قانون ممنوعیت ورود و خروج از شاهرگ انرژی جهان را نقض کنند. نگاهی به عناوین و جزئیاتی از این تجهیزات می تواند در درک بهتر این قدرت موثر باشد.
قایقهای تندرو: استفاده از قایقهای تندرو یا همان استراتژی زنبورهای خشمگین توسط ایران برای اعمال فشار بر دشمن، ریشه در سالهای جنگ تحمیلی دارد. به طور مختصر باید گفت امروزه قایقهای تندروی ایرانی که بسیار سریعتر و مجهزتر از نمونه های سابق خود در سالهای دفاع مقدس هستند به طور مؤثرتری توانایی رویایی با شناورهای رزمی پیشرفتهی دشمنان را دارند، چه رسد به کشتیهای ترابری سنگین و بدون دفاع.
این شناورها با تجهیز به رادارهای دریایی، سامانههای الکترونیکی پیشرفتهی ارتباطی، موشکهای کروز کوتاه برد با برد 25 کیلومتر و میانبرد ضدکشتی، اژدرهای کالیبر متوسط و بزرگ و مینهای دریایی، در کنار تسلیحات سنتی خود یعنی تیربارهای نیمهسنگین، راکتانداز و موشکهای دوشپرتاب سطح به هوا، توانایی انسداد کوتاه و بلند مدت این تنگه از یک سو و مقابله با ناوگان دریایی دشمن که برای بازکردن مسیر تلاش خواهد کرد را در کنار آن دارند.
این قایق ها ضمن برخورداری از سرعت بالا و تجهیزات پیش گفته، از قدرت مانور و پایداری مناسب برخوردار بوده و توانایی اجرای عملیات در شب به کمک تجهیزات مربوطه و در آب و هوای نامساعد را بارها در رزمایش های کوچک و بزرگ سالهای اخیر نشان دادهاند. این شناورها حتی در آبهای اقیانوس هند نیز برای حمایت از شناورهای مورد تهدید از سوی ناوگان دشمن و اقدام به متوقف کردن زیردریایی کشورهای فرامنطقه ای که قصد عبور از تنگهی هرمز را داشتند کارنامهی موفقی در سالهای اخیر دارند. علاوه بر تجهیز نیروهای مسلح به سریعترین قایق تندروی جهان، قایق های تندروی بدون سرنشین نیز برای اجرای مأموریت های لازمه توسعه داده شدهاند.
قایقهای پرنده: تاکنون چند نمونه قایق پرنده در کشور عملیاتی شده است. این وسایل که در واقع نسل جدید هواپیماهای آب نشین هستند در زمرهی هواگردهای اثرسطحی قرار گرفته و توانایی تجهیز به موشکهای ضدکشتی را دارند.
با توجه به توانایی برخاستن از روی آب، سرعت مناسب و سطح مقطع راداری کم، این قایقها میتوانند در صورت وجود پوشش هوایی مناسب، از نقاط مختلفی در سواحل کشور برخاسته و فشار مضاعفی بر ناوگان دشمن وارد کنند.
مینهای دریایی: مینهای دریایی ایران انواع مختلفی دارد که شامل نمونههای مغروق و کنترل از راه دور هستند. این سلاح میتواند توسط قایقها و زیردریاییهای ایرانی در نقاط مختلف تنگهی هرمز و آبهای اطراف آن کار گذاشته شده و در صورت لزوم بکارگیری شود.
ایران یکی از صاحبان تکنولوژی در عرصهی مینهای دریایی به شمار می رود و سبدی متنوع از این تجهیزات مخوف را در اختیار دارد. با توجه به حجم بسیار زیاد قایقهای در اختیار نیروهای مسلح کشورمان، اگر هر کدام از این شناورها، دو تا سه مین را در محدودهی تنگهی هرمز به آب بیندازند، ماهها طول می کشد تا کشتیهای مینیاب یا دلفینهای ویژهی نیروی دریایی آمریکا بتوانند این منطقه را پاکسازی کنند. حتی سامانههایی در کشورمان طراحی و ساخته شده اند که میتوانند از ساحل، مینها را کیلومترها آن طرفتر شلیک کرده و به آب بیندازد که در این صورت، دیگر به حضور شناورها نیز نیاز نخواهد بود و سواحل طولانی ایران باعث میشود بتوانیم در طول 2 هزار کیلومتر، مینریزی داشته باشیم.
زیرسطحیها: با تجهیز نیروی دریایی ایران به زیردریایی، این نیرو به قدرتی فراتر از نیروهای دریایی کشورهای منطقه تبدیل شد. زیرسطحیهای ایرانی توانایی بکارگیری اژدر، مین و موشک را دارند و می توانند روزها و هفتهها زیر آب باقی مانده و آمادهی اجرای مأموریت باشند.
بجز زیردریایی روسی کلاس کیلو، بقیهی این وسایل که شامل نمونههای نهنگ، غدیر، فاتح و بهزودی بعثت هستند از ابتدا با در نظر داشتن شرایط دریاهای اطراف ایران به خصوص خلیج فارس طراحی شدهاند و تواناییهای ویژهای از جمله قابلیت قرارگیری در بستر دریا و اختفا از دید سامانههای مختلف راداری و سوناری دشمن را دارند. این زیردریاییها که تعداد آنها بیش از 20 فروند تخمین زده میشود نیز ضمن توانایی مسدود کردن تنگهی هرمز، توانایی رویایی با ناوگان سطحی و زیرسطحی دشمن را دارند. زیردریاییهای کیلو، توان حمل 24 مین یا 18 اژدر بزرگ و زیردریاییهای فاتح نیز توان حمل 12 اژدر ویا 8 مین را دارند.
زیردریایی غدیر نیز میتواند در اجرای این عملیات به ایفای نقش بپردازد. هر دو مؤلفهی کمیت و کیفیت (فناوری و تسلیحات) این زیردریاییها برای اجرای موفق این عملیات کاملاً کافی است.
زیرسطحیهای کوچک یک یا چند نفره، معروف به زیردریاییهای مرطوب که برای عملیاتهای تکاوری، مینگذاری و حتی شلیک اژدر در دنیا استفاده می شوند نیز در زمرهی تجهیزات نیروهای دریایی کشورمان برای اجرای عملیات مسدود کردن تنگهی هرمز هستند که میتوانند در نواحی کمعرض و کمعمق بهخوبی ایفای نقش کنند.
جالب اینکه بر اساس نقشههای جدیدی که توسط نیروهای مسلح کشورمان تهیه شده، خلیج فارس و دریای عمان دارای مناطقی در کف دریا هستند که در نقشههای موجود در دنیا تعیین نشده و اگر زیردریاییهای ایران در این مناطق قرار بگیرند، بهراحتی میتوانند چندین شناور نظامی و غیرنظامی را شکار کنند.
ناوهای جنگی: ناوهای جنگی ایران شامل کلاسهای مختلف ناوچه (شناور موشکانداز سریع)، ناو و ناوشکن (ناو محافظ) است. این شناورها قابلیت شلیک چهار موشک دوربرد ضد کشتی «نور» با برد 120 تا 170 کیلومتر و
موشکها: نیروی موشکی کشور را باید به دو بخش موشکهای سطح به سطح کروز ضد کشتی پرتابشونده از ساحل و موشکهای بالستیک تفکیک کرد. در زمینهی موشکهای کروز، تنوع زیادی در برد و قدرت تخریب مشاهده میشود. پرتابگرهای ساحلی موشکهای کوتاهبرد کوثر، دوربرد نور و قادر تاکنون رونمایی شده و پرتابگر سه فروندی قارعه هم ممکن است مربوط به موشک میانبرد نصر-1 باشد. این پرتابگرها خوداتکا هستند، یعنی در صورت استقرار در نزدیکی سواحل، بدون نیاز به سامانههای جانبی و وابستگی به واحدهای هوایی و دریایی میتوانند کار کشف، شناسایی و حمله به اهداف دریایی را به انجام برسانند. این سامانهها میتوانند با استقرار و اختفا در عمق70 تا 150 کیلومتری خاک ایران و حتی از استان کرمان بخش اصلی تنگهی هرمز را تحت پوشش قرار دهند. (البته در این صورت برای اصابت به یک هدف خاص بایستی مختصات اولیهی هدف و دستورات اصلاحی به موشک منتقل شود.) این سامانهها در تعداد زیاد در اختیار نیروهای مسلح کشورمان قرار داشته و آمادهی عملیات هستند.
موشکهای بالستیک دریایی نیز پدیده ای است که مدت زیادی از معرفی آن به دنیا نمی گذرد و ایران دومین کشور در جهان است که توانایی خود را در انهدام کشتیها با موشک بالستیک نشان داده است. هم اکنون سه نوع موشک بالستیک ضدکشتی در ایران معرفی شده که به ترتیب موشک خلیج فارس، موشک تندر و موشک سجیل هستند. موشک خلیج فارس با برد 300 کیلومتر و یک کلاهک 650 کیلوگرمی، تجسم نابودی ناوهای دشمن است و با بهره گیری از پیشران سوخت جامد و سامانههای هدفگیری و هدایت پیشرفته، در مدت کمتر از چند دقیقه آمادهی پرتاب شده و با سرعت 3 ماخ در مدت کوتاهی با زاویهی زیاد (بیش از 45 درجه نسبت به افق) و از بالا به کشتی دشمن اصابت میکند. پرتابگر سه فروندی این موشک در همان شلیک اول حجم آتش مناسبی از نقطهی پرتاب و پیش از اطلاع دشمن از محل فراهم نموده و تأثیر عملیاتی موشک را بالا میبرد و تأثیر اقدامات متقابل دشمن را کاهش می دهد. با توجه به تصاویر منتشره از این موشک، نوع هدایت آن یکی از روشهای الکترواپتیکی است که کارایی آن را از نظر تأثیرات جنگ الکترونیک دشمن تضمین میکند. سرعت بسیار زیاد در هنگام اصابت، زاویهی زیاد و حمله از بالا، نقاط مثبت عملکرد این موشک است که در صورت جداشونده بودن کلاهک آن، می توان احتمال مورد اصابت قرار گرفتن آن از سوی دشمن را در حد صفر دانست.
موشک تندر که کارشناسان برد آن را بین 150 تا 250 کیلومتر تخمین زدهاند به عنوان یک موشک کوتاهبرد (در کلاس بالستیک) در کنار موشک خلیج فارس و به صورت ترکیبی با آن عمل کرده و با توجه به تصاویر، سامانهی
این موشک با توجه به برد مناسب خود برای پوشش دادن تنگهی هرمز از عمق خاک ایران توانمند است. موشک خلیج فارس با توجه به برد مناسب خود، میتواند از نواحی غربی استان سیستان و بلوچستان، مرکز استان کرمان و نواحی شرقی و جنوبی استان فارس تمام تنگهی هرمز را زیر پوشش خود داشته باشد.
اما مخوفترین سلاح ضدکشتی ایران موشک دوربرد و بالستیک سجیل است. تاکنون تصور میشد سجیل تنها به صورت زمین به زمین قابل استفاده است، اما اعلام اخیر نیروهای مسلح در رسانهی ملی نشاندهندهی قابلیت استفاده از آن برای انهدام اهداف دریایی است. هر چند نوع سامانهی هدفگیری و هدایت این نوع از سجیل مشخص نیست، اما دقت بسیار بالایی در اصابت به هدف از پیش تعیینشده را از خود نشان داده است. این موشک ضمن توانایی رسیدن به برد 2000 کیلومتری، با توجه به دستیابی به سرعتهای 8 تا 12 ماخ (بیش از 2700 تا کمتر از 4100 متر بر ثانیه) تنها انرژی جنبشی کلاهک آن برای نابودی هدف کافی است، اما سرجنگی حداقل 500 کیلوگرمی آن نیز به نیست و نابود شدن هدف کمک میکند.
به کمک این موشک میتوان حتی از سواحل شمال کشور یا حتی دورترین نقطهی شمال غربی کشور تا بعد از تنگهی هرمز را زیر پوشش داشت. این موشک دو مرحلهای بوده، با برخورداری از سوخت جامد و رها کردن مرحلهی اول پس از اتمام کار، شتاب بالایی داشته و استفاده از برخی روشهای کاهش بازتاب راداری، کار کشف و ردیابی آن را از سوی دشمن در فاز ابتدایی پرواز دشوار کرده و در فاز نهایی نیز با توجه به اینکه از تصاویر، جداشونده بودن کلاهک این موشک محرز است و سرعت بسیار بالایی هم دارد، احتمال مورد اصابت قرار گرفتن آن توسط پدافند دشمن حتی کمتر از موشک خلیج فارس است.
توپخانه و سامانههای راکتی: فرماندهان نظامی کشور تاکنون بارها به افزایش برد توپهای کالیبر بالای کشور تصریح و گاهی به استفاده از گلولههای هدایتشونده یا همان کراسنوپل هم، به خصوص علیه اهداف دریایی اشاره کردهاند. با توجه به اعلام در اختیار بودن گلولههای کراسنوپل، ممکن است همین نوع گلوله یکی از انواع مهمات هوشمند و هدایتشوندهی مورد اشاره باشد. هماکنون گلولههای هوشمندی در اختیار نیروهای مسلح است که با آنها میشود حتی خودروهای در حال حرکت را مورد اصابت قرار داد. بدیهی است چنین مهماتی علیه اهداف دریایی نیز قابل استفاده هستند. برد گلولههای توپخانهی کشور امروز به بیش از 40 کیلومتر رسیده است که برای آسیب زدن یا انهدام کشتیهای دشمن کاملاً مناسبند و با توجه به تدابیر تاکتیکی لازمه دارای قدرت تخریب مناسب و قابل استفاده هستند. اینها همه جایی است که از بکارگیری موفق راکتاندازهای فجر-3 و 5 علیه اهداف دریایی در رزمایشهای گذشته نیز خبر میرسد.
جنگندههای نیروی هوایی: هواپیماهای جنگندهی نیروهای مسلح کشورمان قابلیت تجهیز به چند نوع موشک هوا به سطح با قابلیت بکارگیری علیه اهداف دریایی را دارد. این موشکها شامل موشکهای هوا به سطح هدایت اپتیکی، لیزری و راداری هستند.
موشکهای نور و قادر قابلیت هواپرتاب داشته و در کنار موشک های سی-801 کی و سی-802، اصلیترین سلاحهای ضدکشتی هواپرتاب محسوب میشوند. همچنین از نظر فنی، امکان بکارگیری موشکهای کوثر و نصر نیز هست. جنگنده بمبافکنهای نهاجا به طور عمده توان حمل تا 5 موشک از این نوع را دارند.
موشکهای هدایت تلویزیونی ماوریک با وجود محدودیت برد و قدمت، همچنان برای ضربه زدن به برخی اهداف مناسبند. بمبهای اپتیکی قاصد 1و2 هم با برد 30 تا 50 کیلومتر و در آیندهی نزدیک قاصد 3 با برد بیش از 100 کیلومتر، به عنوان سلاحهای دورایستا و قدرتمند برای انهدام اهداف دریایی کارآمدند. موشکهای هدایت لیزری و اپتیکی کی-اچ-25 و 29 روسی هم که قابلیت بکارگیری در هواپیماهای سوخو-24 و همچنین سوخو-25 و میگ-29 (در صورت ارتقا) را دارند به عنوان سلاحهایی با برد 10 تا 30 کیلومتر و قدرت تخریب متوسط قابل استفادهاند.
همچنین موشکهای دوربرد، بسیار سریع و ضد رادار کی-اچ-58 هواپیمای سوخو-24 نیز میتواند برای حمله به ناوهای دشمن در راستای عملیات انسداد تنگهی هرمز بهخوبی ایفای نقش کند.
با توجه به تنوع برد و قابلیت تخریب این بمبها و موشکها و همینطور توجه به وضعیت منطقهی درگیری، میتوان از این سلاحها استفاده کرد. مثلاً برای درگیری با ناوشکنهای موشکانداز دشمن، استفاده از تسلیحات دورایستا لازم است و برای متوقف کردن یک کشتی بزرگ، استفاده از یک بمب سنگین.
پهپادها:هواپیماهای بدون سرنشین رزمی که امروزه جایگاه خوبی در ارتشهای پیشرفتهی دنیا دارند در ایران از همان ابتدا برای مأموریتهای ضدکشتی هم درنظر گرفته شدهاند. جت بمبافکن کرار، قابلیت حمل چهار موشک کوثر را دارد که با توجه به سرعت بالای خود میتواند انرژی ذخیرهی موشک را بالاتر برده و آن را به برد بیشتری برساند.
این پرنده که بردی در حدود 1000 کیلومتر دارد میتواند با بهرهگیری از پرتابگر راکتی، مأموریت خود را از هر نقطه آغاز کرده، با رسیدن به برد مناسب اقدام به شلیک موشکهای خود کند. هواپیماهای کرار با اتکا به کمیت میتوانند دهها موشک را به سمت یک ناوگروه دشمن شلیک کنند که با توجه به همزمانی این پرتابها قطعاً توان پدافندی این ناوها را مغلوب خواهند کرد.
البته باید گفت در کرار تا حدودی از روشهای در دسترس پنهانکاری (رادارگریزی) مربوط به جنس مواد تشکیلدهنده استفاده شده تا این پرندهها بتوانند خود را به فاصلهی نزدیکی تا ناوهای دشمن برسانند. اما با وجود این استفاده از موشکهایی با برد بیشتر مانند نصر-1 کارایی این پهپاد را در چنین عملیاتی بیشتر میکند.
بالگردهای ویژه: بالگردهای مخلتفی در مأموریتهای نظامی دریایی در کشورمان استفاده میشوند، اما با توجه به وضعیت تهدیدات، بالگردهای شاهد-285 با قابلیت تجهیز به موشکهای کروز ضدکشتی کوثر و بالگردهای میل-171 با توانایی شلیک موشکهای دوربرد نور و احتمالاً قادر، میتوانند از نواحی مختلفی به پرواز درآمده و به طور مؤثری برای ناوگان تجاری و نظامی دشمن تهدید ایجاد کند. همچنین بالگردهای تهاجمی کبرا نیز در رزمایشهای قبلی در عرصهی دریا به اجرای مأموریت پرداختند. برخی از این بالگردها در جنگ تحمیلی به موشک ماوریک مجهز شده بودند و امروزه نیز قابلیت تجهیز به برخی از موشکهای ضدکشتی را در صورت ارتقا دارند.
راهکارهای احتمالی ارتش آمریکا
با توجه به اینکه شناورهای ارتش آمریکا در منطقه از پشتوانهای به نام پایگاه پنجم دریایی مستقر در بحرین بهره میبرند، نباید تصور کرد که آنها به همین راحتی اجازه بدهند ایران اقتدار آنها در منطقه را جلوی همپیمانان منطقهایشان از بین ببرد. طیف قابل توجهی از امکانات زیرسطحی، سطحی و هوایی آمریکا در اطراف کشورمان وجود دارند که در صورت انجام عملیاتی در تنگهی هرمز، تلاش خواهند کرد در راستای تأمین منافع غرب، در مقابل ایران بایستند. اگرچه نیروی آمریکا در منطقه، عمدتاً دریاپایه و متکی به شناورهایی چون ناوهای هواپیمابر است، اما تعداد قابل توجهی فرودگاه و هواگرد آمریکایی در اطراف ایران وجود دارند که تلاش خواهند کرد راه را بر بستن تنگهی هرمز ناهموار کنند. به نظر می رسد تلاش آمریکا برای مقابله با بسته شدن تنگهی هرمز مبتنی بر قدرت هوایی، یعنی جایی که کشورمان امکانات مدرن زیادی در اختیار ندارد باشد، چراکه حضور پرحجم دریایی، تلفات فراوانی را به آنها وارد می کند. به نظر میرسد بر اساس این راهبرد، نیروی هوایی آمریکا تلاش خواهد کرد با تحت فشار قراردادن بنادر ایران، اجازهی خروج شناورهای تندرو و ناوچههای موشکاندازی که پدافند هوایی مناسبی ندارند را ندهد و از این راه، تهدید زنبورهای ایرانی را به نوعی خنثی کند. از سوی دیگر، ماهوارههای آمریکایی هم تلاش خواهند کرد با شناسایی سریع مراکز شلیک موشکهای ایرانی، اجازهی استفاده از این قدرت مهم را از ایران بگیرند تا این دو، زیربنای شکست اقتدار کشورمان در اعمال قدرت برای بستن تنگهی هرمز شود. شناورهای مینیاب، دلفینهای تربیتشده و توپهای هدایت جی پی اس نیز میتواند گزینههای آمریکا برای مقابله با مینهای موجود در تنگهی هرمز باشد. اما در نهایت «برنده چه کسی خواهد بود؟»
برنده کیست
راه اول نتیجهگیری، مقایسهی جزء جزء توانمندیهای ایران و ارتش آمریکا در این ماجراست. تاکنون گزارشهایی با حجم صدها صفحه دربارهی این موضوع نوشته شده، اما شاید بهترین راه قضاوت و بیان موضوع، انتشار بررسی خود ارتش آمریکا در سال 2002 برای اولین بار در رسانههای رسمی ایران باشد.
بر اساس گزارش یکی از نهادهای مرتبط با ارتش آمریکا، این کشور از 24 جولای تا 15 آگوست سال 2002 میلادی رزمایشی بزرگ با نام «چالش هزاره» برگزار کرد که هدف آن بررسی تمرینات واقعی و شبیهسازیهای رایانهای برای مقابله با ارتشی همچون نیروی دریایی سپاه بود.
این رزمایش هزینه ای در حدود 250 میلیون دلار برای آمریکا در بر داشت و به نوعی بزرگترین و گرانترین رزمایش تاریخ جهان لقب گرفت. در بخشی از این رزمایش، نیروی دریایی ایالات متحدهی آمریکا در نقش نیروی «آبی» و یک نیروی فرضی به عنوان دشمنی در منطقهی خاورمیانه به عنوان تیم «قرمز» در برابر هم صفآرایی کردند. تیم قرمز را ژنرال سپاه تفنگداران دریایی آمریکا، «پاول . کی ون ریپر» فرماندهی میکرد. او با توجه به برتری تیم آبی در بحث جنگ الکترونیک و سیستمهای مخابراتی ترجیح داد با استفاده از پیکهای موتورسوار و به سبک جنگهای جهانی، پیغامرسانی کند. با آغاز فاز درگیری، تیم قرمز بدون هیچ هشداری حملهی سنگینی را با ترکیبی از قایقهای تندرو و موشکهای کروز علیه تیم آبی ترتیب داد.
در طول این درگیری 15 دقیقه ای، تیم آبی 16 کشتی جنگی خود شامل 1 ناو هواپیمابر ، 10 رزم ناو و 6 ناو تهاجم آبی - خاکی را از دست داد. بر اساس شبیهسازی رایانهای، در صورتی که این نبرد واقعی میبود تیم آبی 20 هزار نفر از پرسنل خود را از دست میداد. البته با مشخص شدن نتایج مرحلهی اول رزمایش، ژنرال ون ریپر از فرماندهی نیروی قرمز عزل و با تغییر قوانین رزمایش، تیم آبی توانست پیروز میدان شود. در گزارشهایی که بعد از این رزمایش منتشر شد به این نکته هم اشاره شده بود که به جای موشکهای کروز، در این رزمایش از موشکهای قدیمی «کرم ابریشم» استفاده شده است. میتوان تصور کرد اگر از موشکهای پیشرفتهتر ضد کشتی که هم اکنون در اختیار ایران است استفاده میشد، چه بلایی سر ناوگان آمریکایی میآمد.
در نهایت، باید به همهی این تجهیزات عنصر شهادتطلبی رزمندگان ایرانی و برخی سلاحها که هنوز به صورت رسمی رونمایی نشدهاند را هم افزود. حقیقتاً روزهای سختی در انتظار ناوگان دریایی آمریکاست
همشهری پایداری