البته از دوره دوم، ملی بودن جشنواره در دستور کار قرار گرفت و فیلمهای خارجی حتی از بخشهای جنبی هم حذف شدند. از جشنواره چهارم شاهد بازگشت بخش بینالملل تحت عنوانهای چشمانداز سینمای آسیا و نمایشهای ویژه بودیم که با توجه به محدودیتهای آن دوران، بستری برای نمایش آثار متفاوت سینمای جهان فراهم میکرد.
در دوره ششم مرور آثار آندره تارکوفسکی، تلاش مدیران وقت سینما جهت الگوسازی برای فیلمسازان وطنی را نمایانکرد. این اتفاق در جشنواره هفتم با نمایش آثار سرگئی پاراجانف تکرار شد تا پایههای سینمای عرفانی مطلوب مدیران وقت سینما محکمتر شود. نمایش فیلمهای آرشیوی تحت عنوان «گنجینههای فیلمخانهای» و «سینما و ادبیات» از دوره هشتم دنبال شد. بخش جشنواره جشنوارهها هم محملی برای اکران آثار روز سینما فراهم کرد.
این روند در دورههای بعدی هم ادامه یافت. در جشنواره دهم در بخش «شرق و ایمان به فرجام نیک» آثار آکیرا کوروساوا مرور شد و آثار اینگمار برگمان نیز در بخش «غرب، تردید و سرگشتگی» به نمایش درآمد که نحوه نامگذاری این بخشها تاحد زیادی سلیقه و دیدگاه ایدئولوژیک برگزارکنندگان جشنواره فجر را نمایان ساخت. در حدفاصل دورههای دهم تا پانزدهم همچنان به عناوین بخش بینالملل اضافه شد و سرانجام از دوره شانزدهم شاهد حضور مسابقه بینالمللی شدیم تا جشنواره فجر رسما فستیوالی بینالمللی نامیده شود. جالب اینکه در این دوره سیمرغ بلورین بهترین فیلم مسابقه بینالملل به فیلمی از برادران داردن رسید که در آن روزگار، شهرت و اعتبار فعلیشان را نداشتند.
در دورههای بعد، بخش مسابقه بینالملل ظرفیتی تازه برای فیلمهای ایران گشود؛ به این معنا که اگر فیلم شاخصی در بخش مسابقه سینمای ایران مورد توجه داوران قرار نمیگرفت برای جبران مافات، سیمرغهای بخش بینالملل به اثر موردنظر اهداشد. در این سالها فیلمهای شاخصی از تولیدات روز سینمای جهان در جشنواره به نمایش درآمدند و حتی برنده جایزه هم شدند بیآنکه سازندگانشان از حضور فیلمشان در جشنواره فجر با خبر باشند؛ مثل اهدای سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش بینالملل جشنواره بیستم به «در ستایش عشق» ژانلوک گدار که نسخه مخدوش و بهشدت جرح و تعدیلشدهای از آن به نمایش درآمد.
در همین دوره جکنیکلسون برای بازی در فیلم «قول»، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و به جای او، این کاردار سفارت سوئیس بود که روی سن رفت و جایزه را دریافت کرد.
این اتفاق یکی از معضلات اصلی جشنواره فیلم فجر را بهعنوان یک رخداد سینمایی بینالمللی نمایان میکرد؛ اینکه سینماگران شاخص و درجه یک دنیا در آن حضور ندارند. از این منظر هجدهمین جشنواره فیلم فجر، دورهای به یادماندنی بود چرا که همسو با رویکرد سینمای ایران به سیاست، مروری بر آثار کوستاگاوراس و فرانچسکو رزی، دو کارگردان برجسته سینمای سیاسی برگزار شد و گاوراس و رزی هم در تهران حضور یافتند.در یک دهه اخیر جشنواره فیلم فجر همچنان صفت بینالمللی بودن را با تمام فرازونشیبهایش حفظ کرد. در اینکه این جشنواره با اهمیتترین رخداد سینمایی کشور است تردیدی وجود ندارد ولی وقتی به فجر بهعنوان فستیوالی جهانی نگاه میکنیم با تردیدها و پرسشهایی جدی مواجه میشویم که در اینجا کوشیدهایم با حضور کارشناسان و صاحبنظران به بررسیاش بپردازیم.نگرش برخی منتقدان بهگونهای است که بخش بینالملل با تمام ابعاد گوناگون و متنوعش نتوانسته جایگاه جهانی قابلقبولی برای جشنواره فجر رقم بزند و در نقطه مقابل، مسئولان اعتقاد دارند باتوجه به معذوریتهایی که طبیعتا با آن مواجهیم این رخداد سینمایی توانسته بازتاب برونمرزی خوبی نیز داشته باشد ؛ جشنوارهای که حالا چند سالی است صاحب بازار فیلم هم شده که البته نحوه برپایی این بازار نیز خود اما و اگرهایی را بههمراه دارد. در این گزارش احمد طالبینژاد، امیر اسفندیاری و محمد اطبایی، عیار بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر را محک زدهاند.
میزان اعتبار بخش بینالملل جشنواره
احمد طالبی نژاد منتقد سینما، درباره اینکه جشنواره فیلم فجر بهعنوان یک فستیوال بینالمللی چقدر استانداردهای جشنوارههای معتبر سینمایی را رعایت میکند، گفت: جشنوارههای بین المللی درجهبندی دارند و تقسیم میشوند به A، B و احتمالا پایینتر. اوایل هم جشنواره فیلم فجر مدعی بود که دارای درجهA است در حالی که در فستیوالهای برخوردار از این درجه از هر فیلم نهایتا 3دقیقه را مطابق با شرایط فرهنگی میتوان حذف کرد اما در ایران گاهی پیش میآید که یکسوم فیلم برای نمایش حذف میشود. جشنواره فیلم فجر، جشنواره فیلمهای بینالملل است نه جشنواره بینالمللی.
امیر اسفندیاری معاون امور بینالملل بنیاد سینمایی فارابی در این رابطه معتقد است: اگر فستیوال فجر را با جشنوارههای دیگر مقایسه کنیم از وضعیت خوبی برخوردار است و بسیاری از جشنوارههای دیگر قابل قیاس با آن نیستند. از مهمترین محسنات جشنواره فیلم فجر داشتن برنامههای منحصر به فرد است؛ از جمله اینکه تمام فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران برای مهمانان خارجی نمایش داده میشوند تا کسانی که به محصولات سینمای ایران علاقهمندند آنها را ببینند. ساعات کار بازار فیلم فجر نیز متفاوت از دیگر فستیوالهای سینمایی دنیاست. اما آنچه جشنواره را از سایر فستیوالهای سینمایی متمایز میکند رعایت اصول و مسائل فرهنگی، عرفی و مذهبی در سینمای ایران و فیلمهاست که نهتنها در جشنواره بلکه در آثار داخلی کشورمان نیز رعایت میشوند؛ در واقع جشنواره فیلم فجر نسبت به سایر جشنوارهها کاستی ندارد جز اینکه باید اصول هنجاری را رعایت کند. محمد اطبایی کارشناس بینالمللی سینما نیز گفت: در دورههای اولیه برگزاری بخش بینالملل شاهد حضور آثاری بودیم که سینمادوستان و سینماگران ایرانی با آنها آشنایی کمتری داشتند و حتی میتوان حضور این فیلمها را به شکلی در رشد سینمای ایران مؤثر دانست. بهعنوان مثال نمایش آثاری از تارکوفسکی، پاراجانف و آنجلو پولوس در این زمینه جزو نخستین نامهایی است که به ذهن میرسد. بعد از برگزاری چند دوره، این بخش شکل رقابتی پیدا کرد و طبیعی است که نمایش فیلمها در بخش بین الملل جشنواره محدود شد به هر آنچه قابل نمایش و دسترسی است.
نحوه انتخاب فیلمها
طالبی نژاد شیوه انتخاب فیلمها در بخش بین الملل و اینکه آیا شیوه مناسبی است یا خیر را چنین ارزیابی کرد: در دنیا مرسوم است نمایندگان جشنوارهها بهطور مستقیم با تولیدکنندگان، کارگردانان، تهیهکنندگان و... تماس گرفته و مذاکره میکنند، به نحوی که اعلام میکنند ما به ساخت این فیلم کمک میکنیم، مشروط بر اینکه نخستین نمایشاش در جشنواره ما باشد. یا فیلمهای خوب را در جشنوارههای دیگر میبینند، انتخاب میکنند و همانجا مذاکراتی انجام میدهند و فیلم را به جشنواره خود میآورند. در ایران هم نمایندگان در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و فیلمها را مورد ارزیابی قرار میدهند اما مگر چقدر در دنیا فیلم ساخته میشود که مطابق با معیارهای فرهنگی و اخلاقی ایران باشد؟ فیلمهای حاضر در جشنواره فجر یا باید با جرح و تعدیل های فراوان همراه شوند یا اینکه باید فیلمهایی را انتخاب کنند که هیچ موردی نداشته باشند که این فیلمها هم کم هستند. کمتر پیش آمده که جشنواره در این30 سال، فیلمهای مطرح روز را داشته باشد چرا که طبیعتا از مدت اصلی آن کاسته میشود. در چنین شرایطی بهترین راه، نمایش فیلمهای کرهشمالی، کرهجنوبی، روسیه و چین است که با شرایط اخلاقی و فرهنگی ایران بیشتر هماهنگی دارند.
اسفندیاری نیز معتقد است: جشنواره بین المللی فیلم فجر مانند سایر جشنوارههای دنیاست و حتی میتوان گفت دمکراتیکتر است. هر جشنواره هیأت انتخابی دارد که سازمان جشنواره، آن هیأت را انتخاب میکند و آنان فیلمهای حاضر در بخشهای مختلف را انتخاب و براساس آن تصمیمگیری میکنند. امسال حدود 550 فیلم توسط هیأت انتخاب بازبینی شدند که در نهایت این هیأت که اکثرا دستاندرکاران و کارگردانان مطرح سینما هستند حدود60فیلم را برگزیدند. اما در سایر جشنوارهها هیأت داوران از خود مسئولان برگزاری جشنواره هستند که به گزینش فیلمها دست میزنند. کشورهایی هستند که با پول فراوان و هزینه های هنگفت تنها توانستهاند در چند دوره بازار فیلم داشته باشند، در حالی که این اتفاق در ایران 15 دوره است که جریان دارد. اگر معامله انجام نشود و تعامل نباشد طبیعی است که این جشنواره هم توان ادامه نخواهد داشت. استقبال از جشنواره فیلم فجر به اندازه کافی مناسب بوده است.
اطبایی نیز در این باره گفت: در دورههای قبل بخش بینالملل جشنواره، شاهد حضور تصمیمگیران و مدیران اصلی و معتبر جشنوارههای بین المللی دیگر جشنوارهها در جشنواره فجر بودیم که اگر فیلمی مورد پسندشان بود همان موقع تصمیم قطعی میگرفتند و عملی میکردند، اما در دورههای اخیر این افراد کمتر توانستند به ایران بیایند و کسانی از سوی دیگر جشنوارهها به بخش بین الملل جشنواره اعزام شدهاند که در جایگاه تصمیمگیری اصلی و نهایی نیستند و درنهایت میتوانند دیویدی فیلمها یا فهرستی از فیلمهای که دیدهاند را به مقام مافوق خود ارائه دهند.
حضور مهمانان خارجی
فستیوالهای بین المللی میزان اعتبارشان با مهمان خارجیشان سنجیده میشود. با مرور جشنواره سالهای گذشته میتوان دریافت که به ندرت پیش میآید که در جشنواره فیلم فجر شاهد حضور فیلمسازان برجسته باشیم. آیا اساسا سینمای ایران این پتانسیل را دارد که سینماگران شاخص جهان را به ایران بیاورد؟ طالبی نژاد در این باره معتقد است: در دهه70 برخی از بزرگان سینمای جهان به ایران آمدند، اما در حال حاضر آنان به دلایل نامعلومی تمایلی نسبت به این امر ندارند که شاید بیشتر بهانهها سیاسی باشد تا فرهنگی. در حال حاضر دوبی با پذیرایی از مهمانان شاخص و برگزاری مراسم، رقابتی تنگاتنگ با سایر فستیوالهای بزرگ دنیا دارد اما در ایران در وجه بین المللی جشنواره شرایط مانور وجود ندارد.
اسفندیاری نیز چنین بیان داشت: در دورههای گذشته فیلمسازان شاخص جهان در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند. طبیعتا باید از فیلمسازان دعوت صورت گیرد یا شرایط برای نمایش فیلمشان در جشنواره فراهم شود. سالهاست تبلیغات بسیار منفی و گستردهای درباره ایران صورت میگیرد و اکثر کشورهای دنیا خصوصا غرب، ایران را کشوری ناامن نشان میدهند و به کسانی که میخواهند به ایران سفر کنند میگویند سفر به ایران خطرناک است. اما با این وجود امسال ما بیش از 200مهمان خارجی در جشنواره داریم که باتوجه به این موقعیت و فضای تبلیغاتی منفی، بسیار قابل توجه است. فیلمهای خوبی در بخشهای مختلف حضور دارند که این امر با زحمات بسیار زیاد شکل گرفته است. در کنار تبلیغات منفی که میتوانند پرقدرت عمل کنند، مسائل اقتصادی در برگزاری یک جشنواره نیز مطرح است. اکثر غرفهداران حاضر در بازار باید هزینههای حضور خود را بپردازند تا بتوانند در بازار شرکت کنند و با توجه به مسائل اقتصادی که مطرح شد حضور این تعداد غرفه خارجی در پانزدهمین دوره بازار فیلم فجر میتواند بسیار قابل توجه باشد.
همچنین این بازار پانزدهمین دوره خود را با روندی رو به رشد و گسترده پشت سر میگذارد؛ هر چند کاستیها در همه جشنوارهها و همینطور در جشنواره فجر هم وجود دارد که طبیعتا باید آنها شناسایی، کارشناسی و مرتفع شوند.
اعتبار جهانی
اسفندیاری معتقد است: هنجارهایی که در زندگی روزمره همه ایرانیان وجود دارد و رعایت میشود در کنار مسائل فرهنگی و مذهبی باعث تفاوت میان این جشنواره با فستیوال بین المللی تهران شده است. با رجوع به تاریخ سینمای ایران میتوان به وضوح دید که فیلمهای ایرانی قبل از انقلاب و زمان برگزاری جشنواره بینالمللی تهران به هیچ وجه این شهرت و اتفاقاتی را که در این سهدهه برای سینمای ایران افتاده، نداشتند. بدیهی است به تبع فیلمهای انساندوستانه و مشهوری که ما اکنون در جهان داریم (از جمله بچههای آسمان، خانه دوست کجاست؟، بادکنک سفید، من ترانه 15سال دارم و... و اخیرا نیز جدایی نادر از سیمین که تمام جوایز بینالمللی و مهم را به خود اختصاص داده) جشنواره فیلم فجر هم اعتباری جهانی یافته است. وی همچنین در پایان یادآور شد: مسئلهای که متأسفانه در ایران در تمام حوزهها، نه تنها در جشنواره، حتی در مورد فیلمها هم اتفاق میافتد این است که مدام سعی داریم خودمان و دستاوردهایمان را به نوعی پایین بیاوریم و بگوییم که اینها مهم نیستند. بهطور مثال فیلم جدایی نادر از سیمین که موفق به دریافت جوایز متفاوتی از فستیوالهای جهانی شده، از سمت عدهای از دوستان و منتقدان مورد نقد قرار گرفته و گفته شده که اگر موفقیتی به دست آمده به خاطر سیاهنماییها بوده، درصورتی که به هیچ وجه چنین نیست. چرا باید به داشتههای خود ضربه بزنیم و بگوییم سیاسی هستند؟ آیا همه بهدنبال سیاهنمایی هستند؟ طبیعتا موضوع فیلم فرهادی جهانی بوده که همه خصوصا مردم عادی کشورهای دیگر نیز با آن ارتباط برقرار کرده و به تماشای این فیلم رفتهاند. سعی کنیم که از سینمای شریف و نحیف خودمان دفاع کنیم و به آن لطمه نزنیم. بهتر است همه کمک کنیم تا در همه زمینهها پیشرفت و موفقیت داشته باشیم. به امید آن روز.