توضیح این نکته الزامی است که نقشهای انتخابی به دلایلی از جمله خاص بودن در ژانر و گونهسینمایی، توانایی بازیگر در بازتاب وجوه درونی نقش و گرایش حسی مخاطب به نقش در منظر تحلیل قرار گرفتهاند و از نقشهایی چون «نائی» در باشو غریبه کوچک، مدبر در شاید وقتی دیگر، محمود در شبح کژدم و برخی دیگر از هنرنماییهای شاخص در سه دهههای 60، 70 و 80 بهدلیل تنگی وقت برای بازبینی مجدد آثار و خیل عظیم نقشآفرینیهای بارز گذشتیم. از اینرو در مطلب حاضر با محوریت بخشی به معدودی از نقشهای مهم تاریخ سینمای پس از انقلاب اسلامی، نقبی به نقشآفرینیهای شایسته بازیگرانی خواهیم زد که با یک بازی درخشنده، خود را در حافظه مخاطب ایرانی ثبت کردهاند. البته در یک جمع بندی نهایی نمیتوان از نقشهایی چون گلرخ کمالی در سگکشی، سپیده در میم مثل مادر، محمود و سیما در شوکران، زهراسادات و آقا سید در طلا و مس، فریده، احسان و یلدا در اینجا بدون من، حاجی نقدی در سگ کشی، آتیه در ماهیها عاشق میشوند، قادر در مکس، جهانگیر، مهرداد، آقای شاپوری و اتی در بوتیک، نادر سیاه دره در هیچ، یوسف و آقا یدالله در مهمان مامان، کاوه و روناک در اشک سرما، حد میثاق در حکم، ملوک در کافه ستاره، رضا در خواب سفید و بیتا دارابی و دکتر شاپوری در ورود آقایان ممنوع به سادگی گذشت.
در برآیندی دیگر و با توجه به تجربه سه دههای بازیگران میتوان نقشآفرینیهای پرویز پرستویی، داریوش ارجمند و مهدی فتحی در آدمبرفی، محمدرضا شریفینیا در دنیا، زندهیاد شکیبایی در ستاره بود و چه کسی امیر را کشت، کتایون ریاحی در شام آخر، حمید فرخنژاد در آتشکار، سیاوش تهمورث در تسویهحساب، علیرضا خمسه در بیست، جمشید هاشمپور در قاعده بازی، مهران مدیری در همیشه پای یک زن در میان است، صابر ابر در دایره زنگی، درباره الی و اینجا بدون من، باران کوثری در خون بازی و اسب حیوان نجیبی است، گروه بازیگران جدایی نادر از سیمین و علی نصیریان در شکارچی شنبه از جمله نمونههای قابل تأمل دیگری است که در تاریخ جشنواره و سینمای پس از انقلاب اسلامی ماندگار شدهاند. با هم نگاهی به چند نقش ماندگار تاریخ جشنواره فیلم فجر میاندازیم.
1 - حمید هامون (زندهیاد خسرو شکیبایی- هامون)
برخی اوقات، یک نقش چنان بازیگری را به قله رسانده و در اوج قرار میدهد که بعضی به اشتباه آن هنرمند را در قالب و پیکره همان کاراکتر ارزیابی کرده و وجوه اجرایی و حسی این بازیگر را منطبق بر همان شمایلی میسنجند که در پرتو آن ابرنقش از خود بروز داده و به همین علت، بازیگر برجستهای چون زندهیاد شکیبایی از سوی بسیاری در کلیشه نقش حمید در هامون سنجیده شد و حتی جلوهگری درخشان در برترین کاراکترهای تاریخ سیما و سینما از جمله مرادبیک (روزی روزگاری)، رضا صباحی (خانه سبز)، رضا رضاییمنش (کیمیا)، عمو رحیم (اتوبوس شب) و حدمیثاق (حکم) نیز از این نگاه تک ساحتی به کارنامه بازیگریاش نکاست؛ به واقع حمید هامون کل شاخصهها و وجوه اجرایی کارنامه هنری شکیبایی را دارا بود و به نوعی معجونی از تکنیک ناب و حس شاعرانه پرورشیافته این بازیگر در فضای جانبخش تئاتر به شمار میرفت که تصویر یک فرد دارای جایگاه اجتماعی را در منظری فرو پاشیده در یادها متبلور ساخته است.
2 - غلامرضا (اکبر عبدی- مادر)
تجربه ایفای نقش غلامرضا در فیلم «مادر»، گوهری درخشان در کارنامه بازیگری سلطان کمدی سینمای ایران (اکبر عبدی) به شمار میرود چرا که این نقش جدای از چهرهپردازی برجسته عبدالله اسکندری، صداپیشگی ماندگار منوچهر اسماعیلی برای این کاراکتر و هدایت مؤثر علی حاتمی در شناساندن وجوه درونی و حالات بیرونی این نقش، یک عرض اندام قدرتمندانه از سوی بازیگری ارزیابی شد که تجربههای حضورش در سینما و تلویزیون نمایانگر این مسئله بوده که هرگاه نقشی مهم را به وی سپردهاند با اجرایی ماهرانه و حرفهای، آن نقش را به اوج قلههای هنری رسانده است. اکبر عبدی در مادر، شمایلی متفاوت از تجربههایش در سینمای کودک و کمدی ارائه داد و با بهرهگیری از فن تغییرات اجزای صورت و نیز برون نمایی حالات یک فرد عقبمانده ذهنی، قدرت بینظیر بازیگریاش را در منظر دید همگان قرار داد و ثابت کرد که هنرمندی مناسب در ایفای نقشهای گوناگون است. برای درک بهتر هنر عبدی در این فیلم، کافی است صحنه ورود مادر به خانه را مجددا مرور کنید؛ حتی در صحنه تقلید آوایی گزارشگر فوتبال نیز مکانیسم تنظیم حسی آوا با تغییرات چهره و ریاکشنهای درونی برای بازنمایی دقیق حالات یک گزارشگر فوتبال در صحنههای طلایی یک مسابقه، به زیبایی توسط عبدی اجرا شد و بدینترتیب نقشی برجسته در تاریخ سینمای پس از انقلاب به یاد ماند.
3 - فؤاد (حامد بهداد - روز سوم)
بسیاری با شنیدن نام حامد بهداد، تصویر جوانی پر فعل و انفعال با رفتارهای اغراقنما در ذهنشان نقش میبندد و این ستیزگی و طغیان ناشی از استقرار ریاکشنهای برونگرا، پرترهای عصیانگر و آنارشیستی را بر روح اجرایی و هنریاش مسلط کرده است؛ اما نقش فؤاد بهعنوان یک افسر عراقی، فرصتی طلایی جهت فاصله گرفتن از آن شور و حرارت غلوگون و روح بخشیدن به یک کاراکتر دو وجهیگیر کرده در دوراهی نمایانگرسازی شمایل یک عاشق وفادار در نمایهای قهرمانانه و جان بخشی حالات یک افسر متجاوز عراقی در شمایی ضدقهرمانانه به شمار میآید و بهداد نیز از این فرصت استثنایی بهترین بهره را برده و اگرچه داوران فجر نگاهی نامهربانانه به هنرنماییاش داشتند اما جایزه تندیس حافظ جشن یازدهم دنیای تصویر، تأییدی بر شایستگیهای گوهر درخشان بازیگری ایران در دهه 80 است.
4 - علی بلورچی (بهرام رادان - سنتوری)
روزگاری که به واسطه حضور در «شور عشق» مورد طعن و کنایه قرار گرفت و شروع هنریاش در این فیلم تجاری را آغازی بر تسلط مانکنیسم بر ساختار هنری سینما ارزیابی کردند، شاید تصور اینکه این جوان چشم رنگی، بازیگری قابل اعتنا و ستارهای معتبر در هنر هفتم باشد به فکر هیچکس نمیرسید اما تصویر امروز بهرام رادان در ذهن تخیلباور مخاطب با ابرنقشی چون علی بلورچی شناخته میشود؛ نقشی که زیر ذرهبین نگاه جزئیپرداز داریوش مهرجویی به نقطهای طلایی در کارنامه بازیگری رادان بدل شد. مسیر اوج و فرود شخصیت علی از منظر توازن حسی در بالاترین استاندارد اجرایی قرار دارد و کاراکتری چنین پیچیده که از یک احترام و تشخص اجتماعی در باور عمومی بهرهمند است در فرایندی خود ویرانگرانه و تحتتأثیر موریانه شوم اعتیاد، روز به روز از پیکره هنریاش جدا شده و به فردی مطرود در تفکر اجتماعی بدل میشود و تمامی این لحظههای حسی چه در نوع برقراری رابطه با ساز و چه در نحوه عشقورزی به هانیه و همچنین در سکانسهای غمناک فرو ریختن کاخ اعتبار اجتماعی علی
و فرو پاشیدن فردیتش در شهر خراب وحشی (دیالوگ رادان در آسایشگاه به دکتر) از سوی بهرام رادان به اجرا میرسد.
5 - حاج کاظم (پرویز پرستویی - آژانس شیشهای)
در مطلبی پیرامون بررسی کارنامه هنری پرویز پرستویی، وی را با لفظ فریاد آرمانهای ایران مورد نظر قرار دادم که در همان برهه با توجه به نقشآفرینیهای این بازیگر در رعنا و آپارتمان و مجموعه بازیهایی که در درامهای اوایل انقلاب در نقش آدمهای انقلابی با گرایشهای مذهبی به انجام میرساند، این لقب با شمایل هنریاش تطابق کاملی مییافت اما آنچه این هنرمند را تحت قالب یک آرمانگرا در تفکر اجتماعی نهادینه کرد بازی ماندگار وی در نقش حاجکاظم بود؛ نقشی که بهعلت فوران حسی و تکنیکی در سکانس گروگانگیری در آژانس هواپیمایی، سرفصلی جدید در سینمای ایران به شمار میرفت و پرستویی بهخوبی حس سرخوردگی فرمانده آرمانگرای دوران جنگ را در مواجهه با واقعیات روز بازتاب داد. به واقع حاج کاظم فرصتی طلایی برای بازیگر مطرحی چون پرستویی بود تا بهخوبی در قالب متن تصویری اثر مسیر تغییر حالات و رفتار این فرمانده جنگ را از آرامش درونی اوایل فیلم به سمت و سوی انفجار و طغیان به مخاطب عرضه کند و بیشک صحنه مرور تاریخ انقلاب و جنگ در مقام یک راوی و نیز دوئل کلامی وی و رضا کیانیان در تحلیل جغرافیای مفهومی جنگ و کلیدواژههای آن دوران، هنوز هم طلاییترین سکانس سینمای دفاع مقدس به شمار میرود.
6 - دکتر سپید بخت (رضا کیانیان- خانهای روی آب)
دکتر پریشان احوال فیلم خانهای روی آب که در سردرگمی حاصل از خودباختگی به سر میبرد، از منظر فنی دارای نقاط اوج حسی و ریزهکاریهای فراوان است که حتی واقعیت قابل تأمل تلاش کیانیان برای اجرای ماندگار نقش از طریق افزودن 15 کیلو بر وزن حقیقی خود نیز چندان از سوی مخاطب بهعنوان عامل اصلی و بارز در پرتوافکنی کاراکتر سپید بخت محاسبه نمیشود بلکه مولفهای چون همگامسازی ریاکشنهای حسی با حالات چهره جهت بازتابش تردیدها، سردرگمیها و استیصال ناشی از به پوچی رسیدن، شاخصهای مهم در ارزیابی هنر اجرایی کیانیان در این نقش به شمار میرود. کیانیان که در آن سالها با رابرت دنیرو مقایسه میشد در خانهای روی آب با اضافه کردن به وزنش همان کاری را انجام داد که دنیرو در گاو خشمگین کرده بود.این اقدام در کنار بازی درخشان کیانیان با تحسین داوران جشنواره مواجه شد.
7 - اکبرعبدی (اکبر عبدی- هنرپیشه)
ظرایف برجسته و شاخصههای فنی هنرنمایی عبدی در هنرپیشه و راکورد حسی درستی که این بازیگر در خلق خود هنریاش به کار میگیرد چنان وجه ستارهگون وی را درنظر مخاطب بازنمایی حقیقی میکند که عبدی را فرای خود واقعی و خود هنری در تمثالی بارز از کارکرد اجتماعی بازیگر ستارهای چون او متجلی میسازد. عبدی در شاخص فنی هنرپیشه بازیگری معتبر و ستارهای تابناک درنظر گرفته شده که گاه حضورش در آثار کممایه گیشهمحور در تناقض با پرتره سینمایی وی است و الگوی نقشآفرینیهایش که این بازیگر را به قلههای هنری سینمای ایران در دهههای60 و 70رسانده، همواره مکانیسم فرازونشیبهای اجرایی عبدی را در زمینهای سهبعدی از تاثیرات راهبردی هنر، اقتصاد و جامعه بر پیکره توسعه و کمال هنری و فنی یک بازیگر سینمایی بارز مینماید.جدای از مسائل مطروحه نکته جالب را میتوان این دانست که بهرغم جذابیت پردازش هنری نسبت به زندگی ستارهها، سینمای ایران تنها در 4 فیلم هنرپیشه، سوپراستار، شکلات و توفیق اجباری به بررسی این موضوع پرداخته که در این میان نقشآفرینی ماندگار عبدی برجستهترین قاب هنری را از حضور ستارهها در پرده نقرهای تداعیگر است.
8 - امیرعلی (داریوش ارجمند - اعتراض)
سکانس ابتدایی فیلم اعتراض هنوز هم بازتابی درست از تواناییهای بازیگری است که با نقشآفرینی در فیلم آدم برفی و مجموعه امام علی، خود را بهعنوان هنرمندی برجسته به مخاطبان شناسانده بود و از اینرو تسلسل بیانی وی در بازتاب معرفت، اخلاق فردی و حس ناموسپرستی که میترا حجار را مورد اصابت تیزی معرفت امیرعلی قرار داده، چنان در آن مکانیسم تنظیم نور در صحنه و نیز موسیقی متن برجسته و همخوان با روند روایت دراماتیک اثر نشسته که اگر اکنون از مخاطب بخواهیم برجستهترین سکانس فیلم را تشریح کند بیشک به صحبتهای امیرعلی با جنازه زن برادرش در ابتدای اثر اشاره خواهد داشت.