تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۶:۴۵

سیدحسین موسوی : در یک مقایسه موضوعی بین انقلاب‌های عربی، این پرسش ساده به چشم می‌خورد که چرا انقلاب مصر در مقایسه با دیگر انقلاب‌های خاورمیانه به‌ویژه انقلاب‌های تونس و لیبی به یک چالش دنباله‌دار تبدیل شده و چرا گروه‌های انقلابی مصر نه‌تنها از ادامه انقلاب سخن می‌گویند بلکه روز به روز به گفتمان انقلابی و مشروعیت مطالبات کوچه و بازار و میدان تحریر قاهره نزدیک می‌شوند؟

چنان‌که می‌دانیم نیروهای مسلح مصر به‌دلیل سابقه درخشان خود در صحنه مبارزه و پایداری در برابر توسعه‌طلبی رژیم صهیونیستی، سرمایه‌ای جز حمایت مردم نداشته و ندارد. در قیام 25 ژانویه 2011 مصر، نیروهای مسلح این کشور نگاه خود را به اندوخته خود متمرکز کردند. اندیشه نیروهای مسلح مصر روی مقابله با اسرائیل بنا شده است. این اندیشه به‌ویژه پس از شکست این ارتش در جنگ ژوئن 1967 با اسرائیل تجلی پیدا کرد.

نخستین ثمره این اندیشه پیروزی نیروهای مسلح مصر در جنگ اکتبر 1973 و آزادسازی کانال سوئز و شکستن خطوط دفاعی ارتش صهیونیستی در صحرای سینا بود. ارتش مصر با این اندیشه رشد کرد. در تحولات اخیر مصر نیروهای مسلح این کشور چندان تمایلی به حفظ رژیم مبارک از خود نشان ندادند بلکه یک هفته پس از شروع قیام مردم، بسیاری از ژنرال‌ها و افسران ارتش آشکارا به صف مردم پیوستند. در ماه‌های اولیه بعد از برکناری مبارک، ارتش مصر به یک بازیگر بزرگ سیاسی همراه با مشروعیت نسبتاً بالا تبدیل شد و برای یافتن الگوی مورد پسند خود به تکاپو افتاد، با قوی‌ترین و بانفوذترین جریان‌های مردمی مصر (اخوان‌المسلمین) روابط گرمی برقرار ساخت و روابط خارجی و منطقه‌ای مصر را بر پایه الگوی پیشین بازسازی کرد. در واقع نیروی مسلح مصر ترجیح داد ثبات سیاسی داخلی را فدای ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی مصر کند. به همین دلیل و به استثنای پاره‌ای مجادلات و کشمکش ها بر سر بهای گاز ارسالی به رژیم صهیونیستی، کمتر تنشی در روابط منطقه‌ای و بین‌المللی مصر طی یک سالی که از حکمرانی ارتش می‌گذرد، ثبت شده است،

درحالی‌که در عرصه داخلی، بی‌ثباتی سیاسی، خشونت‌های بی‌وقفه تغییر دولت عصام شرف، بازداشت‌ها و محاکمه غیرنظامیان (به‌ویژه انقلابیون) در دادگاه‌های نظامی، تعلل و تأخیر در محاکمه سردمداران رژیم مبارک، همه و همه موجب شده تا جایگاه و ارزش معنوی و محبوبیت و در نتیجه مشروعیت و در نهایت میزان اعتماد به قابلیت ارتش مصر در اداره کشور به‌شدت کاهش یابد. هنگامی که نطق‌ها و ارزیابی‌های ژنرال حسین طنطاوی رئیس شورای‌عالی نظامی مصر مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد، این نکته مهم به چشم می‌خورد که نظامیان مصر ترجیح دادند همه تلاش خود را حول پاسداری از ثبات سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی این کشور متمرکز کنند و این البته از یک نیروی مسلح دور از انتظار نیست. ثمره این رویکرد این بود که ارتش مصر رفته‌رفته موقعیت داخلی خود را به خطر انداخت.

یکی از نشانه‌های مهم دیگر این مطالبه مردم، پیوستن متحدان استراتژیک ارتش مصر یعنی اخوان‌المسلمین و نیروهای اسلامگرای سلفی به این جریان است. در واقع نهاد نظامی مصر هنوز نتوانسته است در مناقشات مربوط به چیستی هویت کشور مصر که در میان گروه‌های اسلامگرا و احزاب سکولار درگرفته به‌عنوان داور نقش‌آفرینی کند. نهاد نظامی مصر در این زمینه ترجیح داده به نهاد سنتی و ریشه‌دار جامعه مصر یعنی نهاد مذهبی الازهر متوسل شود. در نهایت به‌نظر می‌رسد نهاد نظامی مصر پس از جنبش اعتراضی وسیع مردم در نخستین سالگرد پیروزی قیام مردم در مورد شکل و چگونگی ادامه راه کوتاه مدت زمامداری‌اش تجدیدنظر خواهد کرد اما به‌نظر نمی‌رسد نظامیان این کشور موضوع واگذاری قدرت به غیرنظامیان را زودتر از جدول زمان‌بندی شده در دستور کار خود قرار دهند.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها